اگر میخواهیم چشم بسته به استقبال 2014 نرویم، سوال آن را باید جدی بگیریم. جان ماکسویل در کتاب «اشخاص موفق چگونه فکر میکنند؟»، از یک سخن قدیمی نقل میکند که گفته اند: «وقتی به پل رسیدیم از آن عبور خواهیم کرد». اما ماکسویل مینویسد: «اشخاص موفق قبل از اینکه به پل برسند، در ذهن خود از آن عبور میکنند»؛ گویا این اشخاص میدانند که پل حتماً روی رودخانهای کشیده میشود و زیر آن آب است و گودی است و احتمال افتادن و آسیب دیدن است. همین است که ماکسویل میگوید «باید قبل از رسیدن به پل، مراقب خود باشیم و آمادگی لازم را از یاد نبریم».
2014 یک نقطهی معین در تاریخ است که به نظر میرسد فاصلهی زیادی با آن نداریم. اگر از امروز حساب کنیم که 22 حوت 1990، مصادف با 11 فبروری 2012، نوزدهمین سالگرد فاجعهی افشار است، تا ختم سال 2014 کمتر از سه سال باقی مانده است.
طبق جدولی که در برابر خود داریم تا ختم سال 2014 حد اقل دو حادثهی مهم سیاسی در افغانستان اتفاق خواهد افتاد:
حادثهی اول در نیمههای سال 2014 اتفاق میافتد: قرار است با پایان یافتن دورهی ریاست جمهوری آقای کرزی، شاهد انتقال قدرت باشیم. بر اساس قانون اساسی افغانستان، آقای کرزی دو دوره ریاست جمهوری کرده است و دیگر نمیتواند بر کرسی بماند. بر اساس ضربالمثل پشتو که میگوید «ژرنده که د پلار ده، هم په وار ده = آسیاب اگر از پدرت هم باشد در نوبت است»، آقای کرزی چهارده سال در ارگ بوده و خوب است جایش را به شخص دیگری بسپارد که حتماً با نفسی تازهتر و علاقمندی بیشتر وارد قصر میشود.
حادثهی دوم در آخر سال 2014 اتفاق میافتد: قرار است نیروهای ناتو از افغانستان خارج شوند و این امر به معنای پایان حضور موثر جامعهی بینالمللی در افغانستان نیز هست. با خروج سربازان ناتو، قدرتهای بیرونی نیز دست مستقیم خود برای اداره و سامان دادن امور داخلی افغانستان را عقب میکشند.
(ادامه متن را در جمهوری سکوت دنبال کنید)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر