باز هم 22 دلو است. بازخوانی چند مفهوم:
حادثه، فاجعه، خیانت، انتقام، نفرت، کینه، خشونت، خون، فریاد، فرار، اسارت، تجاوز، ... و آلودگی!
و من، وقتی به افشار میرسم، میمانم که چه بگویم....
دیشب، خالقداد، ناله میکرد: شیون افشار ما، امشب تماشاکردنی است / شورش اشک شما، امشب تماشاکردنی است.
و من با وسوسههای او، میروم افشار، نه برای اینکه ببینم از افشار چه برجا مانده است، بلکه برای اینکه در این تماشای تماشاکردنی این «شهر شهید» و این «یک شهر سکوت» شرکت کنم. میبینم آدمها همچون حلقههای زنجیر به هم وصل میشوند و با این پیوند، لحظههای تاریخ به هم بخیه میخورند: گویی از این بخیهها انتظار داریم لبهای دوررفتهی زخم افشار به هم نزدیک شود تا اندکی از خون آن بند بیاید؛ چون همه میدانند که «از زخم افشار هنوز خون میچکد»!
***
متن کامل این نوشتار را در پیوندهای ذیل دنبال کنید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر