۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

گام های پریشان در جستجوی بدیل های سیاسی موهوم

(نوشته ای از محمد امین حلیمی در جمهوری سکوت)


این نوشته، نگاه اجمالی است به چهار مقاله ی مسلسل استاد رویش که اخیرا در «جمهوری سکوت» نشر شده است. اما قبل از پرداختن به موضوع اصلی، شاید یادآوری این نکته نیز لازم باشد که چون در گذشته نقد کردن آقای رویش برای بعضی ها با دشواریها و مصلحت بینی هایی همراه بوده است، از این جهت همیشه با وجود خالیگاه ها و ضعف های بسیاری که در نوشته ها و گفته های ایشان دیده می شد، کمتر مورد چند و چون و نقد و پرسش قرار گرفته است. به نظر می رسد عامل این رویکرد عمدتا دو چیز بوده است:

اول، اینکه در فضایی توهم زده، مرض آلود و غیر شفافی که معمولا بر گفت و گوهایی از این دست در جامعه ی ما حاکم می شود، این نگرانی وجود دارد که بحث های فکری، مورد داوری های سیاسی قرار بگیرد و به جای دامن زدن به مجادلات عقلانی به غیب گویی های خیالی منجر شود و در چنین شرایط تاریک پر از تضاد و توطیه اندیشی، ارادت مندان و هواداران استاد رویش با نام های واقعی و مستعار، از چار سوی عالم بر منتقدان، هجو و هجوم آورند و به جای دست و پا کردن دلیل های منطقی برای استوار کردن نظرات ایشان، به دنبال ساختن علت و انگیزه های واهی برای به زمین زدن ناقدان او بگردند. و آنگاه هزاران لعن و طعن بر آنها ببارند که شما ها را چه رسد که با این انبانهای خالی از "معرفت" و کارنامه های تهی از مجاهدت و بدون درک محضر مزاری و بی سابقه ی درخشان مبارزاتی، دست از کارگری برداشته اید و دست اندرکار نقد گفته ها و نوشته های شخصیتی مثل عزیز رویش شده اید؟! این چه بی رسمی است که کسانی بی ارایه ی کمترین خدمت عملی به مردم، در باره ی دیدگاه های خادم همیشگی آنان یعنی استاد رویش، چون و چرا کنند و مذبوحانه تلاش بورزند که شان علمی، وزن اجتماعی و جایگاه سیاسی او را مخدوش نمایند؟! و در نهایت هم به این نتیجه و حکم قطعی برسند که هر کس در مورد استاد سخنی به جز تمجید و تایید بگوید یا خاین مامور است و یا جاهل معذور. منتقدان یا غرض دارند و یا مرض.


(ادامه مطلب را در جمهوری سکوت دنبال کنید)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر