به نظر میرسد نشست آلمان و اعلامیهای که در پایان این نشست منتشر شده است از جنبههای گوناگون قابل ملاحظه است. در این نشست و اعلامیهی پایانی آن، اشاراتی وجود دارد که در نوع خود در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان بیسابقه اند:
1) سیاست بینالمللی در قبال افغانستان از صورت کلیشهای و کلاسیک بیرون شده است که در آن فقط خواست پاکستان یا گروههای خاصی در افغانستان مورد ملاحظه قرار میگرفت و سایر واقعیتها و نیروها به زور و فشار به پیروی و اطاعت کشانده میشدند و یا مورد نفی و بیاعتنایی قرار میگرفتند. تحول جدید نشان میدهد که سیاست به نوعی توازن گرایش مییابد و واقعیتهای گوناگون به طور همزمان مورد توجه قرار میگیرند.
2) این تحول نوعی توازن میان واقعیتهای سیاسی اثرگزار در معادلهی سیاسی افغانستان نیز برقرار میکند و برای اطراف مختلف زمینهی آن را مساعد میسازد که با تکیه بر منابع خارجی بر سیاستهای تکبُعدی در داخل کشور اصرار نداشته باشند و واقعیت وجودی خود را مطابق آنچه خود دارند سنجش کنند نه اینکه از زور و فشار بیرونی برای رقابت و چانهزنی داخلی استفاده کنند. شاید حساسیت آقای لیوال و واکنش وزارت خارجهی افغانستان حاکی از این امر باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر