یک صد و نوزده روز
یادداشتهایی از دانشگاه یل (28)
دین و جهانی شدن
تونی بلیر، صدراعظم سابق انگلستان، از سال 2008 حرکتی را زیر چتر «بنیاد تونی بلیر» به راه انداخت و تا کنون برعلاوهی پیشبرد برنامههای این بنیاد، مصروف ایجاد نزدیکی میان اعراب و اسرائیل، مبارزه با فقر و مرض در افریقا و اخیراً ایجاد نزدیکی میان ادیان بزرگ بوده است. پروژهی «دین و جهانی شدن» از آخرین کارهای تونی بلیر است که با همراهی کالجهای الهیات و مدیریت و برنامهریزی دانشگاه یل پیش برده میشود. چندی قبل، آقای میروسلاو ولف، استاد الهیات در دانشگاه یل، ضمن برنامهای که با همراهان ورلدفیلوز داشت، از طرح و دیدگاههای آقای بلیر یاد کرد و دیدگاههایش را در رابطهی دین و جهانی شدن مورد بحث و بررسی قرار داد.
آقای بلیر، اولین درس خود را در دانشگاه یل به تاریخ 19 ماه سپتامبر در تالار گرینبرگ آغاز کرد. من، ماروینریس و سرگی لگودینسکی از جملهی همراهان ورلدفیلوز بودیم که به طور رسمی اجازه یافتیم در این درس اشتراک کنیم. اشتراک کنندگان با قبول مقررات امنیتی ویژه و ثبت کارتهای شان اجازهی ورود به تالار مییافتند. جمعاً حدود پنجاه الی پنجاه و پنج نفر در جلسهی درس حضور داشتند. آقای میروسلاو ولف، میزبان جلسه بود و در ابتدای سخنانش از ابتکار آقای بلیر برای بررسی رابطهی دین و جهانی شدن حرف زد و گفت: جهانی شدن هم حاوی پیامی مثبت است و هم سایهها و ابهاماتی در خود دارد که بدون پرداخت متفکرانه و تحلیلی به آن نمیتوان نسبت به جنبههای مختلف آن برای همهی مخاطبان به طور یکسان قناعت خلق کرد. او در مورد دین نیز عین تعبیر را به کار برد و گفت: دین به دلیل اینکه با بخش غیرعقلانی و محاسبهناپذیر روان و ذهن آدمی سر و کار دارد، نمیتواند به طور ثابت و یکسان مورد ارزیابی قرار گیرد. او گفت: ادیان به طور عموم مفهوم خیر و شر را در آموزههای خود دارند، اما تعیین مصداق برای این آموزهها از پایگاههای مختلف دینی صورتهای مختلف به خود میگیرد. او گفت: حتی در درون ادیان نیز تفسیر و برداشت از آموزهها و احکام دینی یکسان نیست. مثلاً در میان متکلمین و پیشگامان مسیحی در رابطه با سقط جنین نظر واحدی وجود ندارد. در اسلام نیز مثلاً وقتی از سید قطب بپرسید که واکنش او در برابر حادثهی یازدهم سپتامبر چیست، نظری را مطرح میکند که بدون شک یک دانشمند دیگر مسلمان که دارای دیدی معتدل و میانهرو در اسلام است، آن را نمیپذیرد.
آقای ولف گفت: دین و باورهای دینی در جریان زمان تحول میپذیرند و شما نمیتوانید در سخن گفتن، برداشتهای یک زمان را در زمانی دیگر تعمیم دهید. کلیسای کاتولیک روم زمانی با آزادی مذهب و عقیده شدیداً مخالف بود و در رابطهی دین و دولت نظر دگرگونهای داشت، حالانکه حالا شما اکنون رویکرد کاملاً متفاوتی را ملاحظه میکنید. بااینهم، آقای ولف گفت: در همهی ادیان نقطههای اشتراکی وجود دارند که شما میتوانید همان نقطههای اشتراک را سرفصل پیوند و یا گفتوگو میان ادیان قلمداد کنید. وی اشتراک ادیان مختلف در مفاهیم اخلاقی را از مثال برجستهی اشتراک در بنیادهای عقیدهی دینی عنوان کرد و گفت که میتوان از اخلاق دینی به عنوان عاملی برای ایجاد پیوند میان ادیان و پیروان استفاده کرد.
آقای ولف گفت: ادیان بزرگ جهان را یک پیکرهی واحد مینگرند و از دیدی واحد به آن نگاه میکنند، به همین علت، آموزههای عمدهی آنها نیز به یگانهساختن جهان متمرکز است. رشد سالم انسان نیز از دغدغههای مشترک همهی ادیان بزرگ است و اگر به آموزههای بنیادی ادیان نگاه کنید میبینید که تلاش عمدهی آنها این است که چگونه میشود انسان را به سوی بهتر هدایت کرد.
میروسلاو ولف، پیوند میان دین و جهانی شدن را در بادی امر سوالبرانگیز عنوان کرد و گفت: جهانی شدن برغم طنین خوشگواری که در ظاهر دارد با پذیرش یکسان مواجه نیست. کسان زیادی هستند که از مفهوم جهانی شدن در بخشهای مختلف نگرانیهایی نیز احساس میکنند. مثلاً جهانیشدن چون با غلبه از سوی جهان غرب همراه است، هراس انقراض فرهنگها و ارزشهای بومی کشورهای دیگر را به میان میآورد. وی از پیامدهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهانی شدن به عنوان چالشهای عمدهای یاد کرد که آرمان یگانهشدن و بههمرسیدن جهان را تیره جلوه میدهد. آقای ولف گفت که شما نمیتوانید برای پیشبرد جریان جهانی شدن، از کلیشههای استاندارد استفاده کنید. حتی شما نمیتوانید تعبیرات خود از برخی مفاهیم مشترک را به سادگی یکسان بسازید. مثلاً شاید تعبیر امریکاییها از خوشبختی یکی هم داشتن موتر شخصی برای هر فرد باشد. اما تصور کنید که اگر خوشبختی برای چیناییها و هندیها نیز به همین گونه تعبیر شود، برای جهان شما و برای محیط زیستی که دارید چه پیش خواهد آمد. او گفت: این یک مثال ساده است که وقتی بحث از جهانی شدن میکنید فکر نکنید که با یک دهکدهی واقعاً کوچک طرف هستید، برعکس، با جهانی سر و کار دارید با هزاران میلیون جمعیت که به طور مداوم نیز در حال رشد و گسترش است.
آقای ولف فاصلهی طبقاتی عظیمی را که میان انسانها در حال رشد است، از سوال بزرگی دانست که در برابر پیشبرد مفهوم جهانیشدن قرار دارد. او گفت: این سوال از دیر زمان در میان متفکران و مصلحان بشری وجود داشته است که آیا ثروت به معنای واقعی کلمه میتواند خوشبختی و آرامش مورد نیاز انسان را هدیه میکند؟ اگر چنین نیست، چگونه میتوانید میان دو انسان متفاوت که یکی از ثروت سرشار بهرهمند است و یکی به مقدار اندکی از آن نیز دسترسی ندارد، همسانی و اشتراک خلق کنید؟
آقای ولف گفت: جهانی شدن به همین علت، یک هدف نیست، یک راه است برای رسیدن به هدفی که عبارت است از جهانی بهتر. ما داریم برای دریافت همین راه تلاش میکنیم و آقای بلیر نیز معتقد است که میتوان با تکیه بر نقطههای اشتراک ادیان راه جهانی شدن را هموارتر ساخت.
***
نخستین بار تونی بلیر را در سال 2006 در مناظرهی پارلمانیاش در مجلس عوام بریتانیا دیدم. آن سال من به دعوت فرانسیس دوسوزا، مدت دو هفته مهمان او بودم و در جلسات مختلف هر دو مجلس پارلمان انگلیس بخشی از مناظرهها و مباحث آنان را مشاهده میکردم. امروز وقتی تونی بلیر را دیدم به نظرم خیلی شکستهتر و پیرتر از آن زمان معلوم میشد. چروکهای صورتش را از نزدیک میشد دید و آثار خستگی در چشمانش ظاهر بود. فقط همین دو هفته قبلتر بود که او را در شهر دوبلین با کفش و رنگ سرخ و آشغال مورد حمله قرار دادند و از او به عنوان جنایتکار جنگی یاد کردند که مستوجب محاکمه و مجازات است. او به دلیل همین اعتراض شدید از امضای کتاب خاطراتش که گفته میشود از پرفروشترین کتابهای سال است، باز ماند.سخنان تونی بلیر از لحاظ محتوا شاید چیز تازهای نداشت، اما بیان این حرفها از زبان یک سیاستمداری که مدتهای طولانی درگیر مناقشات و نزاعهای بزرگ بینالمللی بوده است، برای من جالب و شنیدنی بود. او سخنانش را با این حرف آغاز کرد که ادیان، برخلاف آنچه تا کنون تصور میشد، رو به انقراض و نزول نرفته و برعکس، قدرتمندتر و موثرتر از هر زمانی دیگر ظاهر شده اند. گاهی حتی این تعبیر به کار میرفت که رشد و توسعهی بشری دامنهی ادیان و باورهای دینی را بر میچیند، حالانکه تجربه و واقعیتهایی که با آن سر و کار داریم عکس آن را اثبات میکند. او گفت: حالا میتوان گفت که نقطهی کلیدی برای تقریب جهان و موفق ساختن رویای جهانی شدن نیز از منظر ادیان و نزدیک آوردن ادیان به همدیگر است.
تونی بلیر یادآوری کرد که ادیان را میتوان از یک نگاه عامل جداسازی بخشهای جهان از همدیگر دانست، اما میتوان از منظری دیگر، ادیان را عامل به هم رساندن و نزدیک ساختن بخشهای مختلف جهان نیز تلقی کرد. او گفت: همبستگی متقابل میان بخشهای مختلف جهان یک واقعیت است و دین به طور جداناشدنی با این همبستگی متقابل بخشهای جهان پیوند دارد. او گفت میتوان از باورها و آموزههای دینی برای ایجاد فضای آشتی و دوری از منازعه استفاده کرد.
تونی بلیر در مورد جنبههای مختلف اعتقادات و باورهای دینی سخن گفت و یادآوری کرد که دین میتواند دو کارکرد داشته باشد: نشانهای برای هویت من و منبعی برای معنا کردن جهان برای من. او گفت: هویت مذهبی را اغلب به عنوان یک عامل برای ضدیت و خصومت با دیگران تلقی میکنند، حالانکه در واقع نباید چنین باشد. من به عنوان یک انسان همانگونه که فکرها و ایدئولوژیهای مختلفی را میتوانم برای خود انتخاب کنم و با آن هویت بگیرم با عقیدهی دینی خود نیز میتوانم چنین برخوردی داشته باشم. داشتن یک هویت دینی الزاماً به معنای دشمنی کردن و در پی خصومت بیرون شدن با دارندگان هویتهای دیگر دینی نیست.
آقای بلیر گفت: جهانی شدن مفهوم نیکو و پسندیدهای است، اما انعکاس آن در میان مردمان مختلف، گونهها و برداشتهای مختلف و متضادی از آن ارایه کرده است. نظر عام در افریقا این است که آنچه این قاره را به خاک نشانده، در گام اول، حکومتهای فاسد و ناکارامد نیست، بلکه جهانی شدن است که با آجندای اقتصادی و فرهنگی استیلاطلبانه به آنجا راه یافته است. او گفت: حالا سوال مهم این است که چگونه میتوانیم به مفهوم جهانی شدن صبغهی انسانی و نیکوی آن را تزریق کنیم و آن را از پشتوانهی یک دید انسانی بهرهمند سازیم.
آقای بلیر در مورد ادیان نیز گفت که اکنون دید غالب از ادیان رویکرد افراطی و متعصبانهی آن است و جایگاه گفتوگو و مباحث راهکشا در میان ادیان به شکل بارزی خالیست. ادیان بیشتر به میدانهای سیاست کشانده شده و از آنها برای مقاصد و اهداف سیاسی معین استفاده میشود. او گفت: شاید باورهای مختلف مذهبی ایجاد کنندهی اختلافات و خصومتهای اجتماعی میان انسانها نیز تلقی شوند، اما اگر دقت کنیم میتوانیم رگههای قدرتمندی را در اعتقادات و باورهای دینی پیدا کنیم که به جای اختلاف و خصومت عامل پیوند و همگرایی شده میتوانند.
تونی بلیر گفت: گاهی مقامات مذهبی موقعیت و موقف خود را خلط میکنند و به حدودی که باید برای بیان و ابراز عقاید و مأموریتهای دینی خود داشته باشند، قناعت نمیکنند و احترام نمیگذارند. او گفت: در جامعه باید هر امر و هر ارزش جایگاه معین خود را در حدودی که برای همه به طور قانونی میسر است، داشته باشد، در غیر آن، تعادل و هماهنگی در اندام جامعه به هم میخورد. او گفت: مشکل اصلی این نیست که ادیان باورهای استیلاطلبانه دارند، مشکل اصلی این است که پیروان و مبلغان ادیان حریم و حدود دخالتهای خود در امور زندگی مردم را رعایت نمیکنند. بلیر از یکی مباحثی که با کشیشی در یکی از کلیساهای انگلیس داشت یاد کرد و گفت که در آن جلسه مسایل مختلفی مطرح شد که روی آنها توافق داشتیم، اما بالاخره به جایی رسیدیم که طرف به مسایلی که مستقیماً به حوزهی صلاحیتهای قانونی من به عنوان صدراعظم بریتانیا مربوط است دخالت میکرد و من ناچار شدم برایش بگویم که صدراعظم بریتانیا من هستم و او باید حدود قانونی خود و حدود قانونی من را رعایت کند.
آقای بلیر در بخشی از سخنان خود مدارای مذهبی را به عنوان یک ضرورت عقلی و اخلاقی عنوان کرد و با اشاره به تصمیم کشیش تری جونز برای سوختاندن قرآن گفت: چرا باید قرآن به جای اینکه خوانده شود، سوختانده میشود؟ او گفت: این کتاب صدها میلیون انسان را در طول چهارده قرن متأثر ساخته و مردم به آن به عنوان سخن خدا و سخن مقدس باور دارند. چرا این کتاب را نمیخوانند که باید تصمیم بگیرند آن را بسوزانند؟ او گفت: با متون چینی هم باید همین گونه برخورد کرد. کسانی شاید باشند که از چین رضایت نداشته باشند و خوش شان نیاید. اما به جای نفرت باید بروند متون قدیمی چینی را مطالعه کنند و ببینند که در تعلیمات این متون چه چیزی وجود داشته است که مردم چین را اینچنین بار آورده است.
تونی بلیر گفت مذاهب باید به طور جدی و دوباره مورد مطالعه قرار گیرند. هراس اینکه تعداد پیروان این یا آن مذهب کم میشود با روح مذهب سازگاری ندارد. مردم باید با روح و محتوای مذهب آشنا شوند و این کار بزرگی است که کشورهای جهان سوم به طور خاص باید به آن توجه داشته باشند. بلیر گفت: پیروان مذاهب باید بدانند که بسیاری از مواردی را که در گروههای رقیب خود نفی میکنند و اصلاً قدرت تحمل آن را در خود نمیبینند، مواردی است که تنها با تغییر دیدگاه و باورهای مذهبی و فرهنگی خود به اصلاح آن موفق میشوند.
نکتهی جالب در دیدگاه بلیر این بود که گفت: هر مذهبی از نظر پیروان مذاهب دیگر خلاهایی دارد. به این ترتیب، در باور عمومی مذهب کامل نداریم. اما میتوانیم نقطههای قوت و مثبت مذاهب را کنار هم بگذاریم و ببینیم که چگونه میشود از آن برای تقریب دیدگاههای مذهبی کار گرفت. آقای بلیر گفت: همهی مذاهب باور دارند که کتاب مقدس شان سخن خداست. اما باید حدود فهم خود از سخن خدا را بدانیم. اینگونه نیست که همهی ما همهی سخن خدا را درک میکنیم. اگر این دیدگاه را در خود تقویت کنیم متواضعتر و شکیباتر میشویم.
آقای بلیر بر جنبهی اخلاقی آموزههای مذهبی به عنوان یک نکتهی مثبت تکیه کرد و گفت: این همان بخشی است که انسان در هیچ حالتی از آن بینیاز نیست. او گفت: مذاهب بدون استثنا بر خیر تکیه دارند و از شر برحذر میدارند. مذاهب میتوانند برای خیر مشترک بستر مناسبی باشند. او یادآوری کرد که از همین جنبهی مذهب توانسته ایم برای مبارزه با امراض گوناگون، مثلاً ملاریا در افریقا، استفاده کنیم و نیروی عظیمی را برای مقابله با آن بسیج نماییم.
آقای بلیر یکی از نکتههای مهم دیگری را که در مورد مذاهب یادآوری کرد، رشد و پویایی مداوم مذاهب و باورهای مذهبی بود. او گفت: اگر به تاریخ بشر نگاه کنید، پویاترین بخش تاریخ را مربوط به پویایی مذاهب میبینید. مذاهب توانسته اند هزاران سال عمر کنند و این نشان انطباق شان با نیازمندیها و واقعیتهای هر زمان است. اگر مذاهب پویایی نداشته باشند، انطباقپذیر بوده نمیتوانند. بلیر از این نظر، امکان پویایی و سیالیت باورهای مذهبی را از نقطههای مثبتی عنوان کرد که میتواند امکان بازنگری و تجدید نظر در آن را برای همیشه میسر نگه دارد. او گفت: پروسهی رشد مذهب نیز همزمان با رشد دادن خوبیها و خیر مشترک در میان بشر بوده است و همین امر میتواند دیدگاه ما را در مورد مذاهب خوشبینانهتر و نیکوتر سازد.
تونی بلیر دخالت سیاست در امور مذهبی و استفادهی ابزاری از آن را به اندازهی دخالت مذهب در امور سیاست و جهتدادن همهچیز بر اساس باورهای مذهبی زیانبار و خطرناک دانست. او گفت: دریافت این نکته که باید حدود دولت و مذهب رعایت شود و از خلط شدن رابطههای آنان جلوگیری صورت گیرد، امر ارزشمندی بوده است. او با یادآوری تجربهاش در صحبت با یک کشیش سیاهپوست گفت: ما در تمام امور مربوط به خدا و مذهب و اخلاقیات به توافق رسیدیم اما در مورد سیاست و تجارت نتوانستیم به توافق برسیم. دلیل آن این بود که در سیاست و تجارت وارد حوزهای میشدیم که باید مسایل مختلف در رابطه با زندگی و تفکر و ارزشهای مردم به طور واقعبینانه توجه میشد و این همان کاری بود که سیاستمداران و متخصصان میتوانستند در مورد آن فکر کنند و راه حل پیدا کنند. حالانکه در مسایل غیر سیاسی ما نقطههای اشتراکی داشتیم که به سادگی میتوانستیم در مورد آنها اتفاق نظر پیدا کنیم و بعد بگذاریم که هر کسی مطابق توانمندی خود آن «خیر مشترک» را تحقق بخشد.
آقای بلیر گفت: باید بحثهای مربوط به مذهب و دین و سایر اعتقادات و ایدئولوژیها وارد دانشگاهها شوند و متفکران در این مورد تبادل نظر کنند. او پیشنهاد داشت که دانشگاههای مهم دنیا از پیکنگ تا ترکیه و مالیزیا و سنگاپور و امریکا و انگلستان و کشورهای افریقایی و امریکای لاتین میتوانند میزبان مباحث جدی و مشترک میان متفکران باورهای مختلف باشند. وقتی این مسایل به بحث دانشگاهی کشانده میشوند به سادگی راه حل پیدا میکنند، اما اگر به وسیلههای تحریک سیاسی در دست عناصر رادیکال تبدیل شوند، باعث فاجعه شده و عامل افتراق و جدایی خواهند بود. وی آموزش مذاهب از دیدگاه مثبت و عادلانه در مکاتب را نیز از ضروریاتی دانست که میتواند در تغییر دیدگاه نسلهای بعدی نسبت به مذاهب مختلف تأثیر بگذارد. او گفت: حالا در مکاتب، هر مذهبی که تسلط دارد، به عنوان مذهب برحق تبلیغ میشود و سایر مذاهب با دیدی منفی و حقارتآمیز رد میشوند. به عقیدهی بلیر این امر زیانهای فراوانی دارد که از جمله دانشآموزان را از دریافت دید مثبت به مذاهب محروم ساخته و نفرت و بدبینی را در میان آنان گسترش میدهد. او گفت: نطفههای تعامل مثبت میان مذاهب، و میان سیاست و اقتصاد و مذهب در مکاتب و دانشگاهها خلق میشود.
در بخش پاسخ به سوالات، نکتههای زیادی در مورد اظهارات و دیدگاههای آقای بلیر از سوی حاضران جلسه مطرح شد. از او در مورد نقش مذاهب در روابط حکومتها، انعکاس خبرهای منفی در رسانهها و عدم پوشش لازم برای خبرهای مثبت و سازنده، امکان تعامل مثبت با عناصر رادیکال، واکنش اروپاییها در برابر مهاجران که اغلب شان مسلمان اند، راههای مناسب برای گسترش نقش زنان در امر دین و جهانی شدن، برخورد گزینشی در مسایل اخلاقی که مثلاً در زلزلهی هائیتی و سیلاب پاکستان بسیج عمومی صورت میگیرد اما در مورد فاجعهی غزه سکوت میشود، تفاوتهای مذاهب در پذیرش نورمهای جهانی شدن و امثال آن سوال شد.
آقای بلیر برخی از سوالات را به طور مفصل پاسخ داد و از کنار برخی دیگر به طور سطحی عبور کرد. او گفت: دخیل بودن حکومتها در پروسهی جهانی شدن و نقش دین در آن امر مهمی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. او پذیرفت که سخن از دین در حوزهی روابط و اخلاقیات فردی مشکلات زیادی ندارد، اما وقتی وارد حوزهی سیاست و روابط کلان اجتماعی میشود با پیچیدگیهای زیادی همراه میشود. اما گفت: تا زمانی که تفاوت میان مذاهب به عنوان یک امر فکری و فرهنگی نگاه شود، پیدا کردن راههای حل برای آن است، اما وقتی دخالت سیاست آن را پیچیده و دشوار میسازد. او گفت: ما غالباً آمادهی شنیدن حرفهای همدیگر نیستیم، اما خوب است این خصوصیت را در خود پرورش دهیم و به جای نگاه تنفرآمیز، دیدگاه تعامل اندیش و سازنده را در خود تقویت کنیم.
آقای بلیر از تفاوت فرهنگی میان کشورها و جوامع مختلف به عنوان یکی از چالشهای عمدهی جهانیشدن یاد کرد و گفت: ظرفیت کشورها و جوامع مختلف برای برخورد متعادل با مسایل و حساسیتهای مذهبی و فکری یکسان نیست. او به عنوان یک مثال گفت که وقتی کشیش تریجونز تصمیم خود مبنی بر سوختاندن قرآن را مطرح کرد، با یک واکنش عمومی در حلقات مختلف کشورهای اروپایی و جامعهی امریکا مواجه شد. شاید بیشتر از 50 یا 20 نفر از این کشیش طرفداری نکردند، اما تمام رهبران و سیاستمداران غرب و محافل گوناگون آن را محکوم کردند. سوال این است که اگر چنین عملی مثلاً در لاهور پاکستان اتفاق میافتاد، آیا همچون واکنش را از سوی تمام رهبران و محافل اسلامی شاهد میشدیم؟ ... او گفت: این مسأله بیش از همه چیز به تفاوتهای فرهنگی و سطح رشد مدارا و تعامل در کشورها ارتباط مییابد.
بلیر در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به یکی از سوالات گفت: اغلب وقتی پای تصمیمگیری در یک امر مهم به میان میآید، عمل بر فکر پیشی میگیرد. مثلاً وقتی بحث تصمیمی خاص در مورد یک مسألهای که حساسیت مذهبی نیز دارد به میان میآید پیش از اینکه تحلیل درستی از مسأله صورت گیرد فوراً تصمیم گرفته میشود و این تصمیم چون بر مبنای تحلیل خام و نادرست گرفته شده است اغلب نتیجهی معکوس میبخشد. او گفت: مثلاً وقتی مخالفت در مورد سقط جنین یا چیزی شبیه آن صورت میگیرد، یک بار اندیشیده نمیشود که همین مسأله در میان خود مسیحیان با برداشتهای مختلف مواجه است. پیش از شنیدن و توجه کردن به این برداشتها نباید فوراً به واکنش پرداخته شود.
تونی بلیر گفت: دانشمندان بزرگ مذاهب میتوانند در معرفی مذهب مربوطهی خود پیشگام شوند و باید برای آنان فرصت و مجال مناسبتر فراهم شود که از دیدگاه خود به معرفی مذهب خود بپردازند. او تعریف یک مذهب از دیدگاه پیروان مذاهب دیگر را ناکافی خواند و گفت که این امر اغلباً میتواند برداشت غلط و غیرواقعبینانهای را در مورد آن مذهب ترویج کند. آقای بلیر موضع کشورهای اروپایی در برابر مهاجرت را تنها به مسألهی هراس از گسترش نفوذ و نفوس مسلمانان مربوط ندانست و گفت که در این امر مسایل مختلفی به طور همزمان دخالت دارند که رویهمرفته این کشورها را ناگزیر ساخته است تا در مورد قوانین پذیرش مهاجرت خود تجدید نظر کنند و یا با احتیاط برخورد نمایند.
بلیر برخورد گزینشی در مورد اخلاقیات مذهبی را یک ناگزیری دانست. او گفت: وقتی با یک فاجعهی انسانی مواجه میشویم که صرفاً جنبهی طبیعی و انسانی دارند مشکلات زیادی نداریم. زلزلهی هائیتی و سیلاب پاکستان از اینگونه حوادث اند. اما وقتی یک فاجعهی انسانی انگیزههای سیاسی و اجتماعی پیدا میکند به سادگی نمیتوان با آن برخورد کرد مثل آنچه در غزه اتفاق میافتد.
آقای بلیر در مورد گسترش نقش زنان بر فعالیتهای عملی زنان تأکید کرد و گفت: نقشها با فعالیت و کار بیشتر برجسته میشوند و گسترش مییابند. باید زمینه برای کار و مشارکت زنان گستردهتر شود اما زنان نیز باید به فعالیتهای خود بیفزایند تا بتوانند در تمام امور از جمله رهبری پروسهی جهانی شدن نقش گستردهتر بگیرند.
آقای بلیر در جمعبندی نظریات خود باز هم تأکید کرد که بحث از مذهب و جهانیشدن بحث عمیق و کلانی است که باید به طور جدی روی آن کار شود. این موضوع را که ریشههای عمیق تاریخی و فکری دارند نباید تنها در سطح و روبناها مطالعه کرد. او از گرایش عظیم متفکران مسلمان برای بازنگری به متون و باورهای مذهبی در اسلام به عنوان یک امر مثبت یاد کرد و ابراز امیدواری نمود که این پروسه بتواند بحث و گفتمانهای مذهبی را به عاملی راهکشا و جهتدهنده تبدیل کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر