موسی احمدی
(برگرفته از شماره بیست و دوم هفته نامه «قدرت»)
تیتر اول شمارهی بیست و یکم «قدرت»، به قلم آقای سخی رادمنش، پارلمان دوم را خالی از صدای منتقد خوانده بود. دلیلی که در این مقاله ارایه شده بود، راهنیافتن برخی از چهرههایی بود که در پارلمان اول، به زعم نویسندهی مقاله، از صدای منتقد نمایندگی میکردند. در مقاله کمیسیون مستقل انتخابات نیز متهم شده بود که گویا نیت «پاکسازی پارلمان از منتقدان حکومت» را داشته است. در مقاله این ادعا نیز مطرح است که گویا «حکومت و کمیسیون انتخابات برنامه داشته اند که از ورود منتقدانی که برنامههای حکومت را به چالش میکشیدند، جلوگیری کنند.» اسمهایی که از سوی مقاله به عنوان چهرههای منتقد یاد شده اند، شامل نورالحق علومی، سید محمد گلابزوی، محمد کبیر رنجبر، داود سلطانزوی، عباس نویان، عبدالرضا رضایی، محمد حسین فهیمی، سرور جوادی، میراحمد جوینده و سردار رحماناوغلی میشوند.
همین دیدگاه، با اندک تفاوت در لحن و تعبیرات، محتوای سخن قدرت را نیز تشکیل میداد. دلایلی که در هر دو متن، به خصوص در نوشتهی آقای آزادمنش، تذکر یافته بودند، به مسایل مشخص و معینی اشاره نداشت که بتواند هم ادعای خالی بودن پارلمان دوم از صدای منتقد را تقویت کند و هم برنامهی حکومت و کمیسیون مستقل انتخابات در مهندسی ورود نمابندگان به پارلمان را به اثبات برساند.
افرادی که در مقاله از آنها نام برده شده است، بدون شک، هر چند در درجات مختلف، بر عملکردها و سیاستهای حکومت انتقاد داشته اند. اما این انتقاد در گام نخست، از جهتگیری واحد و سازمانیافته برخوردار نبود و هر کدام از این چهرهها انتقادات خویش را در موارد جداگانه و با اهداف و دیدگاههای متفاوت مطرح میکردند. ثانیاً، اعتراضات افراد یادشده هیچگاه بیانگر یک نقد بنیادی در برابر حکومت و سیاستهای آن نبوده و تنها بر فاکتها و مصداقهای معین اشاره داشته اند. برخی از این چهرهها نیز که در موضع اپوزیسیون حکومت قرار داشتند، موضع مخالف خویش را هیچگاهی با ارایهی طرح بدیل و دیدگاه روشن سیاسی تقویت نکرده و موضعگیری شان از حد یک مخالفت سیاسیِ موردی فراتر نرفت. اگر تنها اعتراض در برابر سیاستهای مشخص حکومت نشانهی انتقاد باشد، در آن صورت، علم گل کوچی نیز یک صدای منتقد بود چون سیاست حکومت در برابر کوچیها را تأیید نمیکرد و میخواست حکومت برای حمایت از تهاجم کوچیها بر بهسود اقدامات موثرتری انجام دهد. به همین ترتیب، ملاسلام راکتی و آقای سیاف و محقق و فاطمه نظری و شکریه بارکزی نیز از جملهی منتقدان حکومت به شمار میرفتند چون هر کدام، حد اقل یک یا چند بار انتقادات جدیای را به آدرس حکومت راجع ساختند.
برنامهی حسابشدهی کمیسیون مستقل انتخابات و حکومت نیز در راهنیافتن چهرههای یاد شده به پارلمان از توجیه قابل قبولی برخوردار نیست. همین حالا آقای کرزی و حلقهی اطراف او از عملکرد کمیسیون مستقل انتخابات شکایت دارند که نمایندگان مورد نظر حکومت را از راهیافتن به پارلمان باز داشته اند. برادر آقای کرزی در کابل نتوانست وارد پارلمان شود. غوریانی با وجود رأی بلند به خاطری که از قانون انتخابات به درستی پیروی نکرده بود، از راهیافتن به پارلمان باز ماند. در عوض، چهرههایی همچون لطیف پدرام، حفیظ منصور، داکتر محیالدین مهدی، احمد بهزاد، واقف حکیمی و امثال آنان که حکومت به هیچ صورت حضور شان در پارلمان را میمون نمیداند، به شکلی گسترده به پارلمان دوم راه یافته اند.
به نظر میرسد آقای آزادمنش در تحلیل خود از پارلمان دوم اندکی از واقعبینی سیاسی فاصله گرفته است. کمیسیون مستقل انتخابات، با موضعگیریهای نسبتاً قاطع و شفاف خود، نشان داد که از انتخابات دوم ریاست جمهوری درس و عبرتهای خوبی گرفته و در انجام مسئولیتهای خود از جدیت و مسئولیتشناسی امیدوارکنندهای حکایت میکند. برخلاف ادعای آقای آزادمنش، شفافیت و سلامت انتخابات در پارلمان دوم تا حدودی زیاد تأمین شد. کاستیهای لوژستیک و یا مدیریتی در جریان برگزاری انتخابات نیز، هرچند بر کامل بودن پروسهی انتخابات لطمهی زیادی وارد کرد، اما با برخورد جدی و قانونمندی که در برابر تخلفات انتخاباتی صورت گرفت، اعتبار و شفافیت عمل کمیسیون مستقل انتخابات را تا حدودی زیاد اعاده نمود.
شکی نیست که پارلمان دوم، دچار کاستیهای فراوان خواهد بود و این کاستیها موثریت آن در انجام کارهای بزرگتر و جدیتر را مخدوش خواهد کرد، اما با این پارلمان، افغانستان گام دیگری در راه تقویت نهادهای دموکراتیک برداشته و زمینه را برای تغییرات مثبت در نظام و رفتارهای سیاسی جامعه مساعدتر ساخته است. به نظر میرسد اقدام اصلاحگرانه تخطئهی پارلمان دوم در ابتدای حرکت کاری آن نیست، برعکس، اقدام مهم آن است که چگونه میشود برای مردم تفهیم کرد که تقویت نهادهای دموکراتیک، تنها ضمانت برای نجات آنان از آفتهای جنگ و فقر و نفرت در جامعه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر