یک صد و نوزده روز
یادداشتهایی از دانشگاه یل (50)
سرگی لگودینسکی، آوارهای از چهار گوشهی جهان
یادداشتهایی از دانشگاه یل (50)
سرگی لگودینسکی، آوارهای از چهار گوشهی جهان
سرگی لگودینسکی، در میان همراهان ورلد فیلوز، داستان یک آوارهی یهودی را در چندین نسل با خود میراث برده است. مادرش ریشهی فرانسوی داشته و پدرش اهل پولند بوده است. پدربزرگش، پروفیسوری بود که به یُمن لیاقت و شایستگیهایش به دانشگاههای مختلف اروپایی جذب میشد و به دلیل یهودی بودنش از کشورهای مختلف اروپایی طرد میگردید. او بود که برای پدر سرگی هنر زیستن در شرایط دشوار اهانت و اختناق را یاد داد و او بود که از طریق پدر سرگی، برای نوادههایش آموخت که به عنوان یک یهودی، تنها شانسی که برای ادامهی درس و تحصیلات خود دارند، عالیترین نمرهای است که در درسهای خود میگیرند.
سرگی خاطرههای زیادی از اهانتهای نژادی و مذهبی را به یاد دارد. او یکی از کسانی است که هنوز هم هراس زندگی گذشته بر روانش سنگینی میکند. سن او حالا به 34 سالگی رسیده است. تا هنگامههای سقوط اتحاد شوروی در ماسکو و حومههای این شهر زندگی میکرد. درسش را، به استثنای یک سالی که در یک برنامهی ویژه در ایالات متحدهی امریکا سپری کرده است، تماماً در روسیه خوانده و تحصیلات عالیاش را در جرمنی ادامه داده است.
تا کنون در مناسبتهای مختلف، با سرگی صحبتهای زیادی داشته ام. وقتی خواستم که روزی به تنهایی با هم بنشینیم تا از دیدگاهها و خاطراتش بیشتر بشنوم، بدون درنگ قبول کرد. او میداند که من برداشتهای روزانهام را از تمام برنامههای دانشگاه مینویسم و با اهالی معرفت و سایر دوستانم به اشتراک میگذارم. این بار هم وقتی گفتم که میخواهم گوشههای خاصتری از زندگی و دیدگاههای او را مرور کنم، با خوشی قبول کرد و روزی را قرار گذاشتیم تا ساعتی با هم قصه و گفتوگو داشته باشیم.
از او پرسیدم که به عنوان یک یهودی، از تاریخ قومش چه احساسی دارد و فکر میکند چرا یهودان در طول تاریخ زندگی پرماجرا و اکثراً آمیخته با رنجی داشته اند. او اعتراف کرد که از گذشتههای دور چیز خاصی نمیداند، اما بعد از استیلای مسیحیت در اروپا، فکر میکند عامل عمده، تبلیغات گستردهای بوده که از سوی کلیسا بر علیه یهودان صورت گرفته است. به گفتهی او در قرون وسطی، نقاشیهای زیادی بر دیوارههای کلیسا وجود داشت که نشان میداد یهودان در قتل مسیح دست داشته و به خاطر این گناه مستوجب خشم و عذاب خداوند شده اند. سرگی گفت: وقتی نسل اندر نسل، تبلیغی بر روان و ذهنیت مردم تأثیر بگذارد، تبدیل به فرهنگ میشود و آنگاه نمیتوانید بگویید که چرا و چه عاملی باعث شده است که یک قوم در کلیت خود مورد نفرت و بیمهری قرار گیرد.
سرگی راز آوارگی مداوم یهودان را نیز در همین امر میداند. زمامداران اکثر کشورها، به دلیل استفاده از این احساسات عامهی مردم شان، یهودیستیزی را به عنوان بخشی از سیاستهای خود تعقیب میکرده اند. به نظر سرگی فرق خاصی میان هیتلر فاشیست و استالین کمونیست وجود نداشت. او میگوید: هیتلر و استالین، هر دو به یک نسبت از احساسات پنهان در روان مردم کشورهای خود خبر داشتند. این احساسات میتوانست مهار شود، اما آنها گویی برای انحراف دادن اذهان مردم به دامن زدن آن ضرورت داشتند.
سرگی گفت: شاید ژنوساید در تاریخ یهودان بارها اتفاق افتاده باشد. ملتها و جوامع دیگر نیز شاهد ژنوساید بوده اند. اما هیچ قومی به اندازهی یهودان با مشکل یهودیستیزی در گسترهی جهانی مواجه نبوده است. اسم یهودان مرادف شده بود با نوعی نفرت عام. باز هم پرسیدم: چرا چنین بوده است؟ ... گفت: هیچ چیزی خاصی نمیدانم. من از آنگونه انسانهای مذهبی نیستم که بگویم این غضب و یا مشیت خدا بوده است. تاریخ گذشتهی یهودان را نیز به طور دقیق نمیدانم. اما تا جایی که مطالعه کرده ام، این تعقیب و آزار یهودان را از زمانهای خیلی قدیم یافته ام. پدر و اقارب دیگر ما گاهی از پیشینهی این یهودیستیزی، حتی قبل از مسیحیت نیز یاد میکنند. این امر مرا به تعجب میاندازد، اما برای آن دلیل معقول و قناعتبخشی نمییابم.
سرگی وضعیت یهودان را آمیزهای از بیم و امید تلقی میکند. او میگوید حالا نوعی حس دگرگونه در میان یهودان سکولار، مخصوصاً کسانی که در داخل اسرائیل زندگی میکنند، وجود دارد که از آیندهی وضعیت کنونی یهودان احساس رضایت ندارند. اینها در اقلیت اند، اما صدای شان بلند و جدی است. آنها این بحث را به طور جدی مطرح میکنند که سیاست کنونی اسرائیل به جای اینکه برای یهودان اطمینان و ضمانت خلق کند، بیثباتی و اضطرار خلق میکند. سرگی گفت: شما نمیتوانید زندگی تان را به طور مداوم در حصار خشونت و دفاع خشونتآمیز دوام دهید. من شخصاً خودم، به دلیل هراسی که از زندگی در دوران اتحاد شوروی دارم، هنوز نمیدانم که اسرائیلیهای تندرو چگونه میتوانند بر ترس و هراس و نفرت خود غلبه کنند. آنها به گونهای میترسند که اگر نتوانند وضعیت دفاعی خود را دوام دهند از چه راهی قادر خواهند بود که در میان خصومتها و نفرتهایی که آنها را در همه جا احاطه میکند، پناهی داشته باشند.
سرگی گفت: رنج مداوم یهودان آنها را به کار و تلاشی مضاعف کشانده است. آنها تلاش و جدیت را نوعی ضمانت برای بقای خود میدانند. من به دلیل اینکه خود یهودی هستم و به دلیل اینکه از رنج زندگی یهودان به طور مستقیم آگاهی دارم، این تلاش و جدیت را برای یهودان نکتهی مثبتی میبینم. شما اگر زندگی عادی یهودان را مطالعه کنید، اشخاصی که زندگی شان را با تنبلی و خوشگذرانی سپری کنند، کمتر پیدا میکنید. یهودان زیادی هستند که احساس مذهبی شدیدی ندارند، اما کار و تلاش و جدیت برای شان به گونهی یک احساس مذهبی مطرح است. همانگونه که در گذشته فرار و پنهانکاری و هراس از ویژگی یهودان بود، اکنون کار و تلاش و جدیت ویژگی آنان شده است. من همهی یهودانی را که میبینم نوعی جدیت جالب در زندگی و کار و نگاه شان احساس میکنم. بعد از هولوکاست این حس توأم با یک دید سیاسی نیز شده است. یهودان حس میکنند که نمیتوانند به شکل انفرادی چشم به عوامل و منابع بیرونی داشته باشند که بتواند برای آنها اطمینان و آرامش خلق کند. در گذشتهها این حس وجود نداشته است. یهودان بر کار و تلاش و خلاقیت خود تأکید میکردند، اما این همه برای آن بود که حس همدردی و نزدیکی دیگران را به خود جلب کنند. حالا این امر تبدیل شده است و یهودان حس میکنند که حافظ و عامل امنیت و مصئونیت شان نیز غیر از خود شان کسی دیگر بوده نمیتواند.
سرگی گفت: داستان مقاومت پنج میلیون نفر یا کمتر از آن در اسرائیل، داستان الهامبخش و جالبی است. من گاهی وقتی میبینم که قدرت اسرائیل تنها به حمایتهای بیرونی نسبت داده میشود، این تحلیل را سادهانگاری میبینم. خودم در اسرائیل با زنان و مردانی مواجه شدم که با سختکوشی تمام به آینده و سرنوشت خود فکر میکردند. بلی، آنها توانسته اند پیام خود را عمومیت بخشند و توجهات زیادی را نیز به خواستهها و اهداف خود جلب کنند، اما همین امر نیز به خاطر کار و سختکوشی شدیدی بوده است که هر یهودی انجام داده است. سرگی از احساس تعلقش نسبت به مردمی که اکنون با چنین جدیتی کار و تلاش دارند و تصمیم گرفته اند که وضعیت رنج و آوارگی را برای نسلهای بعدی خود انتقال ندهند، خوشحال بود.
از سرگی در مورد آیندهی روابط اعراب و اسرائیل پرسیدم. گفت: من راه حل عاجلی نمیبینم. فلسطینیها و اسرائیل ناگزیر باید راه حلی پیدا کنند. اما پیچیدگی وضعیت آنها به گونهای است که هرگونه راهحلی با یک بهانهی ساده میتواند از بین برود. او مشکل تقسیم اراضی میان اعراب و اسرائیل را مشکل جدی عنوان کرد و گفت: در نهایت باید قسمتی از سرزمین با مصالحه و سازش تغییر و تبدیل شود. او گفت: مشکل دیگر مربوط به یهودان و فلسطینیهایی است که اکنون در سرزمینهای یکدیگر به سر میبرند. بیش از دو میلیون فلسطینی عرب حالا در اسرائیل است و اگر قرار باشد خط مرزی به گونهای که مورد توافق فلسطینیها نیز باشد، ایجاد شود، عدهی زیادی یهودی نیز در قلمرو فلسطین باقی میماند. ناممکن است که شما بتوانید یک کشور کاملاً یهودی و یا کشوری کاملاً عرب و یا مسلمان داشته باشید. در عین حال، راه حلی که اینها بتوانند در کشورهای همدیگر به گونهی مسالمتآمیز زندگی کنند، تا کنون به نظر نرسیده است.
سرگی وضعیت یهودان در آلمان بعد از نازی را رضایتبخش خواند و گفت: آنجا قانونی وجود دارد که هرگونه عمل و یا سخنی را که نفرتپراگنی بر علیه یهودان تلقی شود، جرم محسوب میکند. این وضعیت برای یهودان جرمنی آرامش و اطمینان خلق کرده است. بااینهم، هنوز آمیزشهای نژادی و یا روابط عادی میان یهودان و مسلمانان به شکل عام و گسترده وجود ندارد. افرادی هستند که خارج از حلقهی نژادی و مذهبی ازدواج میکنند، اما این عده قلیل است و به آنگونه نیست که شما بتوانید از آن به عنوان یک امر عادی تلقی کنید. او گفت: در جریان هولوکاست یهودانی که در جرمنی زندگی میکردند تقریباً به طور کامل از بین رفتند و یا به کشورهای دیگر فرار کردند. یهودانی که فعلاً در جرمنی هستند بیش از نود و پنج در صد از اتحاد شوروی سابق به این کشور آمده اند و اکثر شان نیز در برلین زندگی میکنند. اینها اقارب زیادی دارند که به اسرائیل رفته اند و به همین دلیل تعلق شان با اسرائیل مستحکم و نزدیک است.
سرگی در جرمنی فعالیتهای گستردهی سیاسی نیز دارد. او از طریق برنامههای گونهگون تلاش دارد میان مسلمانان و یهودان جرمنی گفتمانهایی را به راه اندازد. وی با خوشبینی یاد میکند که تا کنون در تلاش خود موفقیتهایی نیز داشته است. او میگوید که در برخی از جلساتی که برگزار کرده اند، مسلمانان، حتی دختران مسلمان، از راه دور به برلین آمده و شرکت کرده اند. او گفت: این بحث و مباحثات تقریباً برای اولین بار است که برخی از شباهتها و نزدیکیها میان مسلمانان و یهودان را برای همدیگر مطرح کرده است.
سرگی گفت: برای یهودان هر حرفی که بوی نفرت و هراس گذشته را داشته باشد، نگرانی خلق میکند. او سخنان و تهدیدات احمدینژاد را برای یهودان جدی تلقی میکرد و میگفت که این تهدیدات برای یهودان تداعی کنندهی خاطرههایی است که در گذشته از هیتلر و نازیهای آلمان شنیده بودند. آن زمان عدهای بودند که این تهدیدات را که آهسته آهسته برملا میشد قابل تحمل میدانستند و فکر میکردند که با گذشت زمان رفع خواهد شد. اما همین تهدیدات بود که در فرجام خود به هولوکاست و قلع و قمع گستردهی یهودان منجر شد. به تعبیر او، اکنون یهودان این خاطره را به عنوان بخشی از واقعیت و تجربهای که در زندگی خود داشته اند، در نظر میگیرند و به همین دلیل است که هیچگاهی در برابر تهدیدات احمدی نژاد احساس اطمینان و آرامش پیدا نمیکنند.
سرگی اعتراف داشت که موضع تندروان اسرائیل نیز در تشدید خصومت و نفرت مسلمانان نقش دارد، اما میگفت من به عنوان یک یهودی نمیدانم که اگر دیگران با وضعیت یهودان مواجه میبودند چه کار خاصی را انجام میدادند. شما ببینید که حالا به دلیلهای گونهگون مسلمانان افراطی هستند که از قتل و کشتار مردم غیر عادی، حتی مسلمانان، ابا نمیورزند. حالا اگر قدرت اسرائیل در دست اینها باشد و یهودان هم هیچگونه وسیله و امکانی برای دفاع از خود نداشته باشند، چه کاری خواهند کرد؟ ... سرگی گفت: این حرف به معنای توجیه شدت عمل اسرائیل نیست، اما نگرانی اسرائیل و یهودان را نیز نشان میدهد که نمیشود آن را نادیده گرفت.
در پاسخ به یک سوال من در همین خصوص سرگی گفت: یهودان کنونی خود را نسل باقیمانده از هولوکاست میدانند. آنها بعد از هولوکاست آمده اند و سرزمین کنونی خود را به نام اسرائیل ایجاد کرده اند. همه میدانند که اینجا سرزمین مشترک اعراب و اسرائیل است، اما یهودان وقتی ادعای سرزمین کردند، جنگ و نزاع کنونی شروع شد و سالها دوام کرد. برای آغاز این منازعه هر دلیلی وجود داشت، حالا برای اسرائیل و سایر یهودان به نوعی بازی سرنوشت تبدیل شده است. آنجا انتخاب ساده و آرام نیست که هر دو طرف معادله یکسان باشد. یک طرف میتواند اندکی اطمینان باشد، اما طرفی دیگر میتواند تکرار هولوکاست و نفرت و هراس باشد. اسرائیل و یهودان، امکان دومی را قابل قبول نمیدانند. برای اینکه امکان اول تحقق پیدا کند، باید در هر دو طرف به طور همزمان حس همکاری و همدردی خلق شده و پرورش یابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر