عراق روزهای دشوار و خطرناکی را پشت سر میگذارد؛ اولین روزهای پس از خروج آخرین سربازان امریکایی از این کشور. نوری المالکی، گذشته از آنکه در ادعای خود حقبهجانب است یا نیست، از لحاظ سیاسی غیرمسئولانهترین استفادهی خود را از فرصت نشان داد و عجولانهترین رویکرد خود برای ادارهی یکدست قدرت را در یک وضعیت فوقالعاده شکننده و آسیبپذیر به نمایش گذاشت. این سوال مطرح است که آیا نمیشد راهی و زمانی دیگر برای این تصفیهحساب جستجو کرد؟ ... و از آن هم مهمتر: اساساً چه ضرورتی به این تصفیهحساب؟
تنها چند ساعت پس از خروج آخرین سرباز امریکایی از عراق، شمشیری که قبضهاش در میان مشت مالکی بیتابی میکرد، از غلاف بیرون جهید و طارق هاشمی، معاون سنی مذهب رئیس جمهوری را به اتهام فعالیتهای تروریستی به محکمه احضار نمود. در حکم جلب آقای هاشمی ادعا شد که محافظان او با پول گرفتن از دفتر او قصد داشته اند دست به حملاتی علیه مقامها و افسران پلیس بزنند. اعترافات محافظان بازداشتشدهی آقای هاشمی راست بود یا دروغ، بحثی دیگر است. اما آقای هاشمی که در سفری در نواحی کردستان این کشور بود، از پذیرفتن حکم محکمه ابا ورزید و با خروج نمایندگان سنی از هیأت دولت، ساختار "وحدت ملی" عراق که فقط یک سال قبل شکل گرفته بود، فرو پاشید و در اولین روزهای پس از آن دهها تن در یک سیر خونین برگشت به نبردهای فرقهای جان باختند، نبردهایی که تنها در فاصلهی سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ هزاران قربانی گرفته بود.
هنوز هم معلوم نیست که شعاع این موج که با مدیریت سیاسی آقای المالکی ایجاد شده است، تا کجا امتداد خواهد یافت و باید صبورانه منتظر ماند تا دیده شود که گامهای بعدی سیاستمداران و رهبران عراقی چیست و امریکاییها و سایر قدرتهای دخیل منطقوی و بینالمللی برای مدیریت بحرانی که خلق شده است، چه رویکردی را در پیش میگیرند. هر چه باشد، معلوم است که رویکردی پرهزینه خواهد بود و مجریان آن را با تلخکامیهای زیاد رو به رو خواهد ساخت.
Thank you for the information, the article is very well-written.
پاسخحذفYou are a true master of the quill! This reading was the so absorbing! Write more and thank you!
پاسخحذف