۱۳۸۹ آبان ۱۱, سه‌شنبه

اسرائیل، معمایی که هنوز حل نشده است (49)



یک صد و نوزده روز

یادداشت‌هایی از دانشگاه یل (49)

اسرائیل، معمایی که هنوز حل نشده است

این تعبیر را از زبان یکی از دانشجویانی شنیدم که در دوره‌ی ماستری در رشته‌ی علوم سیاسی درس می‌خواند. او اهل فلسطین و یکی از اعضای انجمن دانشجویان مسلمان در دانشگاه یل است. سرنوشت مردم فلسطین برای او آزاردهنده است، اما راه‌حل‌هایی که تا کنون برای پایان دادن رنج فلسطینی‌ها مطرح شده است، به نظر او راه‌گشا نیست. با او در کلاس‌های اختصاصی تونی‌بلیر آشنا شدم که برنامه‌ی منظمی را در رابطه‌ی دین و جهانی شدن در دانشگاه یل پیش می‌برد. او روزی در کلاس درس تونی بلیر، سوالی را مطرح کرد که حاوی تشکیک او در مورد دیدگاه بلیر برای حل معضل خاورمیانه محسوب می‌شد. همین سوال باعث شد که توجهم به او جلب شود و وقتی خارج از برنامه با هم وارد صحبت و گفت‌وگو شدیم، گفت که اسمش خالد مصطفی است و در یک بورسیه‌ی تحصیلی در دانشگاه یل درس می‌خواند.
از صحبتم با خالد مصطفی، دیدگاه و درس‌های تونی بلیر، دانیل لوی، فعال یهودی که شبی مهمان خاص برنامه‌ی ما بود، و سرگی لگودینسکی، یادداشت‌های جداگانه‌ای تهیه کرده ام که هر کدام را به نوبت تنظیم خواهم کرد. اما به نظرم رسید، تعبیر خالد مصطفی در مورد اسرائیل، به عنوان مقدمه‌ی این یادداشت‌ها می‌تواند مدخل خوبی برای درک نظریات و دیدگاه‌های متعددی باشد که توسط این چهار مرجع متفاوت مطرح شده اند.
آیا واقعاً راه‌حلی برای بحران موجود در خاورمیانه وجود دارد؟ ... چرا اسرائیلی‌ها، با سرسختی تمام در برابر تمام فشارهای سیاسی، نظامی و تبلیغاتی مقاومت می‌کنند و هیچ راه‌حلی را به راحتی قبول نمی‌کنند؟... آیا ایجاد کشور مستقل فلسطینی در مجاورت اسرائیل با همه‌ی مشکلاتی که در تقسیم اراضی وجود دارد، عملاً امکان‌پذیر است؟ ... این سوال‌ها همان گرهی را نشان می‌دهند که هر چهار مرجعی که من طی اقامتم در دانشگاه یل با آنها برخورد داشته ام، برای گشودنش تقلا می‌کنند.
***
اسرائیل در ساحل شرقی دریای مدیترانه واقع شده و از سمت شمال با لبنان، از سمت شمال شرقی با سوریه، از سمت شرق با اردن و از سمت جنوب غربی با مصر مرز زمینی دارد. کرانه‌ی باختری رود اردن در سمت شرق و نوار غزه در سمت جنوب‌غربی اسرائیل واقع شده است. روزی که تونی بلیر خواست نقشه‌ی اسرائیل و مناطق همجوار آن را روی تخته‌ی سفید ترسیم کند، شکل خنده‌داری به وجود آمد که هم خودش از دیدن آن شوکه شد و هم دانشجویان را به خنده آورد. این نقشه کل مساحت جهان عرب را ترسیم می‌کرد و در گوشه‌ای از آن چیزی دراز بیرون آمده بود که ظاهراً خشکه‌ی باریکی را در درون بحر نشان می‌داد. این همان قسمتی بود که در ابتدا شوکه‌آور تمام شد اما بعدها در جریان درس، بهانه‌ی ظریفی شد که تونی بلیر با اشاره به آن و اینکه «دیگر نپرسید این یکی چیست»، فضای خسته‌کننده‌ی کلاس را از نو بازسازی کرد.
در قسمتی از نقشه‌ی تونی بلیر، تکه‌ای چسبیده بود که همان منطقه‌ی جنجالی میان فلسطینی‌ها و اسرائیل است. در ظاهر، این منطقه قدرتی را در اختیار اسرائیل نشان می‌دهد که دست کم در زمان‌های کوتاه قابل درهم‌شکستن نیست. اما تونی بلیر می‌گفت که وقتی دید تان را از این نقطه‌ی کوچک بیرون کنید و به تمام ساحه‌ای که اطراف آن را در بر گرفته است، نگاه کنید، به عمق مشکل بیشتر پی می‌برید. به تعبیر او، هر راه‌حلی که نتواند برای درازمدت اطمینان خلق کند، تنها باعث از دست رفتن فرصت‌های بیشتر می‌شود.
اسرائیل اکنون سرزمین فلسطینی‌ها را به دو تکه‌ی مجزا تقسیم کرده است. قسمتی که توسط حکومت‌ خودگردان فلسطینی اداره می‌شود، در هم‌مرزی با اردن قرار گرفته، اما نوار غزه و خان‌یونیس که در مرز مصر واقع است، تکه‌ای کوچک و دورافتاده تحت کنترل حزب حماس است. اسرائیل در زمان ما تنها کشوری است که حاضر نشده مرزی برای سرزمین خود تعریف کند. منازعه‌ای که در خاورمیانه دوام کرده است، گسترش تدریجی و دامنه‌دار سرزمین اسرائیل را نشان می‌دهد که از سال 1946 تا کنون دوام داشته و معلوم نیست که در بیست یا سی سال دیگر چه شکل و شمایلی به جغرافیای منطقه خواهد داد.
***
واژه‌ی اسرائیل از زبان عبری، زبان بومی مردم یهود گرفته شده است. در منابع اسلامی اسم حضرت یعقوب، پدر یوسف، اسرائیل ذکر شده که همین اسم بعدها به فرزندان او انتقال یافته است. در عین حال گفته می‌شود که بنی‌اسرائیل مرکب از ۱۲ قوم است که به شکل قبیله‌های مجزا در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در جنوب بین‌النهرین ساکن بوده ‌اند. این قوم‌های دوازده‌گانه در جریان زمان به سرزمین کنعانیان(فنیقیه‌ای‌ها) و سپس به مصر مهاجرت کرده ‌اند.
منابع اسلامی می‌نویسند که حضرت یوسف بعد از آنکه در نظام سیاسی مصر قدرت یافت، قبیله‌ی پدرش را به مصر کوچ داد، اما اینکه چرا اسم یعقوب بر تمام قبایل دوازده‌گانه‌ی یهود اطلاق شد، دلیل مشخصی وجود ندارد. اقبال بنی‌اسرائیل، یا فرزندان اسرائیل، در مصر دیری نپایید. فرعون‌های بعدی سر ناسازگاری با آنان را در پیش گرفتند و موقعیت بنی‌اسرائیل، از مردمی محترم و باعزت، به بردگان فرودست تنزیل یافت و کارهای شاقه‌ی مصر به دست آنان انجام می‌شد.
این بود تا حضرت موسی از میان بنی‌اسرائیل به پیامبری برگزیده شد و او در حدود سال‌های 1350 قبل از میلاد با فرعون در افتاد و قومش را در یک مهاجرت معروف، از دریای نیل عبور داد و به سرزمین کنعان که گویا مسکن اولیه‌ی یهودان بوده است، منتقل ساخت. در جریان جنگ‌های دیگری که طی سالیان دراز روی داد، اقوام و قبیله‌های زیادی از بنی‌اسرائیل نابود شدند و بقیه‌ی آنها در یک قوم بزرگ‌تر به نام یهودا که از جنگ‌ها جان بدر برده بود، مدغم گردیدند. می‌گویند که اسم یهود نیز از همین باب بر روی فرزندان اسرائیل عمومیت یافت.
داستان دشمنی و خصومت اعراب و اسرائیل نیز به زمان‌های قدیم برگشت می‌کند. عده‌ای از اعراب نسب خویش را تا حضرت اسمعیل، پسر حضرت ابراهیم می‌رسانند که با اسحق، پسر دیگر ابراهیم که برای یهودان جانشین ابراهیم تلقی می‌شود، برادر ناتنی بود. اعراب و یهودان، در شجره‌نامه‌های خود تا سام فرزند نوح می‌رسند که گفته می‌شود پدر هر دو قوم بوده و شاخه‌های مختلف اعراب و یهود از او به وجود آمده اند.
***
با اعلام پیامبری حضرت عیسی، ملایان یهود به تکذیب او برخاستند و حضرت عیسی نیز در موعظه‌های خود با الفاظ شدید بر آنان حمله کرد. داستان‌های مسیحی، یهودان را در تصلیب حضرت عیسی دخیل می‌دانند و به همین علت، بعد از آنکه امپراطوری روم به مسیحیت گروید و مسیحیان دارای قدرت و اقبال شدند، انتقام‌جویی مذهبی از یهودان نیز آغاز شد.
در قرون وسطی تبلیغات ضدیهود از طریق کلیساها اوج گرفت و برعلاوه‌ی روایت و حکایت‌های فراوان، نقاشی‌هایی که بر در در و دیوار کلیساها وجود داشت، صحنه‌هایی را نشان می‌داد که در آنها یهودان به دلیل نقش خویش در تصلیب حضرت عیسی گرفتار خشم و عذاب ابدی خداوند شده اند.
در قرون معاصر، کسی که برای اولین بار داعیه‌ی سرزمین مستقل یهودان را مطرح کرد، تیودور هرتزل بود. تیودور در شهر بوداپست مجارستان به دنیا آمد و در سال 1896 میلادی، پس از آنکه کتاب مشهورش در مورد داعیه‌ی ایجاد یک کشور مستقل یهود را مطرح کرد، کنگره‌ی یهودان را در سویس برگزار نمود و همین کنگره را سرآغاز ایجاد سازمان صهیونیستی قرار داد. ظاهراً آنچه که این روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی یهودی را فوق‌العاده به حرکت آورد، صحنه‌ی برخورد غیرعادلانه و سرشار از نفرتی بود که فرانسویان در محاکمه‌ی درایفوس، یکی از افسران یهودی عضو ارتش فرانسه انجام دادند. جمعی از فرماندهان ارتش فرانسه برای اینکه از رسوایی افشاشدن جاسوسی خویش برای آلمان فرار کنند، درایفوس را به جاسوسی و خیانت به وطن متهم کرده و خواهان مجازات شدید او شدند. افکار یهودی‌ستیزانه در فرانسه این اتهام را به سادگی قبول کرد و در نتیجه، برعلاوه‌ی اینکه درایفوس خلع لباس و رتبه شد، به جزایر شیطان در مستعمره‌ی گینه تبعید گردید.
تئودور هرتسل که به عنوان یک روزنامه‌نگار، جریان دادگاه را از نزدیک دنبال می‌کرد، با مشاهده‌ی بی‌عدالتی‌های آشکار در دادگاه و پی‌بردن به میزان یهودستیزی در میان افراد جامعه، به این نتیجه رسید که یهودیان باید برای خود کشوری مستقل در سرزمین اسرائیل داشته باشند. وی این دیدگاه خود را ابتدا در کتابش شرح داد و سپس با ایجاد اولین کنگره‌ی صهیونیست‌ها در سویس، تشکیل دولت اسرائیل را به عنوان اساسی‌ترین هدف یهودان اعلام نمود.
صهیون اسم ارض موعودی است که بر اساس اعتقاد مذهبی یهودان، باید مسکن اصلی فرزندان اسرائیل باشد. این اعتقاد، پس از طرح تیودور هرتسل، از صورت یک باور مذهبی صرف بیرون آمده و به یک داعیه‌ی سیاسی نیز تبدیل شد. تیودور هرتسل در سال 1904 میلادی در سن 44 سالگی درگذشت، اما در سال ۱۹۴۹، یک سال پس از آنکه تشکیل کشور اسرائیل به طور رسمی اعلام شد، جسد او را بر پایه‌ی وصیتش مبنی بر خاک شدن در سرزمین پدری، از وین به اورشلیم انتقال دادند و بر روی تپه‌ی هرتسل اورشلیم به خاک سپردند.
***
صهیونیسم حلقه‌ی وصل و نقطه‌ی اشتراک تمام یهودان است. تیودور هرتسل، با طرح صهیونیسم، بازگشت یهودان از سراسر دنیا به سرزمین اسرائیل را به مثابه‌ی پاسخی به رنج‌های تاریخی یهودان قلمداد کرد، اما این طرح اکنون چتر بزرگی است که همه‌ی یهودان را با تفکرات مختلف از سکولار تا مذهبی افراطی و از کمونیست تا کاپیتالیست‌های میلیاردر در وال‌ستریت نیویورک شامل می‌شود.
افراط‌گرایی صهیونیست‌ها در عقیده‌ و رفتار آنان، باعث شد تا سازمان ملل در مصوبه‌ی مجمع عمومی خویش در سال 1974 میلادی، با اکثریت آرا تفکر صهیونیسم را یکی از اشکال نژادپرستی معرفی کند. این مصوبه در سال 1991، وقتی اسرائیل حاضر شد که حذف اسم صهیونیسم را برای شرکت در کنفرانس صلح مادرید قبول کند، ملغی اعلام گردید.
اسرائیل اکنون تنها کشوری در جهان است که به طور رسمی به یهودان تعلق دارد. گفته می‌شود که جمعیت این کشور، بر اساس آخرین سرشماری توسط دولت اسرائیل، به حدود هفت میلیون و ۵۰۰ هزار تن می‌رسد که حدود پنج میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از ساختار جمعیتی آن را یهودیان و مابقی را مسلمان‌ها، مسیحیان، دروزها و سامریون تشکیل تشکیل می‌دهد.
سازمان ملل متحد، در تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ میلادی، طرح تقسیم فلسطین به دو کشور اسرائیل و فلسطین و اداره‌ی شهر اورشلیم به صورت بین‌المللی را تصویب کرد. این طرح موافقت سران صهیونیست را در پی داشت، اما فلسطینیان و دولت‌های عرب منطقه، بی‌درنگ آن را رد کردند. در نتیجه از تاریخ ۳۰ نوامبر ۱۹۴۷ تا ۱۴ مه ۱۹۴۸، میان شبه‌نظامیان فلسطینی و یهودی، نبردهای خونینی در گرفت. نهایتاً، در تاریخ ۱۴ مه ۱۹۴۸ میلادی برابر با ۲۴ ثور ۱۳۲۷ خورشیدی و هم‌زمان با پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، «دولت اسرائیل» با صدور منشور استقلال، اعلام موجودیت کرد. یک روز پس از اعلام استقلال، تمامی همسایگان عرب به طور هم‌زمان به اسرائیل حمله کردند که متحمل شکست شدند. از آن پس، مجموعه‌ای از درگیری‌های نظامی بین نیروهای اسرائیلی و کشورهای عرب رخ داده که مهم‌ترین آن‌ها در سال‌های ۴۹-۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ میلادی، به وقوع پیوست.
در دانشنامه‌ی ویکی‌پیدیا آمده است که «اسرائیل عضو رسمی سازمان ملل متحد بوده و در حال حاضر با بیش از صد و پنجاه و هفت کشور جهان روابط دیپلماتیک دارد. این کشور هم‌چنین میزبان بناهایی مقدس در سه دین ابراهیمی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام و میزبان اماکن مقدس دین بهائی است.»
معلومات ذیل نیز در ویکی‌پیدیا از قدرت ساختاری اسرائیل در جهان خبر می‌دهد:
«در سال ۲۰۰۸ میلادی، اسرائیل بر پایه‌ی تولید ناخالص داخلی در رتبه‌ی چهل و یکمین اقتصاد بزرگ جهان قرار داشت. کشور اسرائیل از لحاظ رتبه‌بندی دانشگاهی، بهترین وضعیت علمی را در منطقه‌ی خاورمیانه دارا بوده و در سال 2008 میلادی، از لحاظ شاخص توسعه‌ی انسانی در جهان، در رتبه‌ی بیست و سوم و در منطقه‌ی خاورمیانه در بالاترین رتبه قرار دارد. مردم این کشور از لحاظ امید به زندگی، دارای یکی از بالاترین شاخص‌ها در میان کشورهای جهان هستند. بنا بر گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، مطبوعات و رسانه‌های اسرائیلی، بالاترین میزان آزادی را در میان کشورهای منطقه خاورمیانه دارند.
در اسرائیل هر حزبی که موجودیت دولت یهود را به رسمیت بشناسد حق فعالیت سیاسی دارد و هر حزبی که بیش از نیمی از کنست را در دست گیرد می‌تواند کابینه را تشکیل دهد و در غیر این صورت با ائتلاف با احزاب دیگر کابینه تشکیل می‌شود. نخست وزیر با رأی مستقیم مردم تعیین می‌شود و ریاست جمهوری که پستی کاملاً تشریفاتی است از سوی کنست و برای مدت ۵ سال انتخاب می‌گردد.
حزب کارگر با دیدگاه سکولار و طرفدار جدایی دین از سیاست طولانی‌ترین دوران حکومت اسرائیل را از آن خود داشته و حزب لیکود با دیدگاه ناسیونالیست و افراطی، دومین حزب قدرتمند اسرائیل است که با حمایت یهودان تندرو، رقیب عمده ی حزب کارگر محسوب می‌شود.
آموزش در اسرائیل، یکی از مهم‌ترین بخش‌های فرهنگ و نوع زندگی در اسرائیل است. مدارس و دانشگاه‌های اسرائیل، از سیستم سکولاریزم (ممانعت از دخالت دین در امور عمومی جامعه‌) پیروی می‌کنند. دولت اسرائیل، همچنین هر ساله بیش از ده درصد بودجه‌ی عمومی کشور را به آموزش و توسعه‌ی مدارس، موسسات علمی و تحقیقاتی و دانشگاه‌های اسرائیل اختصاص می‌دهد. رشته‌های فرهنگ عربی و اسلام، ریاضی - فیزیک و علوم تجربی، جزء سه رشته‌ی مقطع دبیرستان اسرائیل محسوب می‌شود. البته تعداد فارغ‌التحصیلان رشته‌ی فرهنگ عربی و اسلام نسبت به دو رشته‌ی دیگر پایین است.
97.1% اسرائیلی‌ها باسواد هستند. این رقم یکی از بالاترین ارقام در میان تمامی کشورهای جهان و بالاترین رقم در منطقه‌ی خاورمیانه است. در مقایسه با تمامی کشورهای جهان، به نسبت جمعیت، اسرائیل دومین کشور از نظر میزان چاپ کتاب و سرانه‌ی کتاب‌خوانی است. تاکنون ۹ اسرائیلی موفق به دریافت جایزه‌ی نوبل شده‌اند.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر