ریاست جمهوری آقای کرزی
یک سال دیگر بحران و مرارت
(برگرفته از شماره بیست و چهارم هفته نامه «قدرت»)
یک سال دیگر بحران و مرارت
(برگرفته از شماره بیست و چهارم هفته نامه «قدرت»)
شاید یک سال اخیر، مرارتبارترین دورهی ریاست جمهوری آقای کرزی بوده باشد. برای همهی کسانی که در رقابتهای انتخاباتی شرکت میکنند، قاعدتاً نیمهی اول دورهی پیروزمندی، نیمهی آیدیالها و شادمانیهاست. هیچ سیاستمداری پیروز نیمهی اول دوران پیروزی خویش را با تلخی و مرارت حرام نمیکند. اما گویا آقای کرزی از این بخت بهرهی چندانی نداشت. او در همان آوان رقابت برای احراز دورهی دوم ریاستجمهوری با ضرباتی غافلگیرکننده مواجه شد: هنوز نتیجهی انتخابات اعلام نشده بود که باید حساب پس انداختن انتخابات، دستکاری در عملکرد کمیسیون انتخابات، سوء استفاده از امکانات دولتی برای کمپاین انتخاباتی، ... و بعد هم، دستبرد وسیع در صندوقهای رأی و اِعمال تقلب و جعلکاری را تصفیه میکرد.
سختگیری کمیسیون شکایات انتخاباتی، و به خصوص، اظهارات صریح پیتر گالبرایت، معاون نمایندگی سازمان ملل، در خصوص آرای تقلبی آقای کرزی، رسوایی انتخابات افغانستان را در شمار نوادر انتخاباتی جهان ثبت کرد. ادعا بر این شد که گویا در هر سه رأی، حد اقل یک رأی تقلبی وارد صندوق شده است. این اتهام چقدر مستند بود و چقدر شایعه، هنوز هم روشن نشده است. آیا واقعاً در عقب سختگیریهای کمیسیون شکایات انتخاباتی، آنچنان که خود آقای کرزی میگفت هدف «خورد کردن» او به دلیل «مواضع ملی و مستقل»اش نقش داشته است؟ ... این ادعا هم ثبوت خاصی پیدا نکرد.
آقای کرزی، به هر حال، از دور اول به دور دوم رفت و در دور دوم، با کنار رفتن آقای داکتر عبدالله از رقابت انتخاباتی با او، از سوی کمیسیون مستقل انتخابات به عنوان رییس جمهور اعلام شد. شدیدترین الفاظ آقای کرزی در برابر دوستان بینالمللی او نیز بعد از احراز مقام ریاست جمهوری در دور دوم، مطرح شد. وی در سخنانی که مقدمهی برکناری رییس کمیسیون مستقل انتخابات و رییس دارالانشای این کمیسیون محسوب شد، گفت که او را به جرم ایستادگیاش بر سر منافع ملی کشور، خرد کردند و به این روز رسانیدند. او قبل از آن، پارلمان را تهدید کرده بود که اگر اصلاحات مورد نظر او در کمیسیون انتخاباتی را تصویب نکنند، به طالبان خواهد پیوست. وی همچنین ناظران بینالمللی و سفارتخانههای غربی را به دستداشتن در تقلب متهم کرده بود. (سایت بی بی سی، 17 حمل 1389)
آقای کرزی ادعا کرد که «خارجی ها» با اصلاحات و عملکردهای مستقلانهی او مخالف اند. او پارلمان را نیز متهم کرد که وسیلهی دست «خارجیها» قرار گرفته و به هدایت آنها قانون پیشنهادی او در مورد کمیسیون مستقل انتخابات را تصویب نکرده است. (همان، 12 حمل 1389)
در دوران ریاست جمهوری دوم آقای کرزی، طرح مصالحه با طالبان ریخته شد، اما هنوز این طرح و شورای مشورتی صلح، گام اصلی خود را بر نداشته بود که دو تن از مهرههای کلیدی در حکومت آقای کرزی وادار به استعفا شدند: حنیف اتمر، وزیر داخله، و امرالله صالح، رییس امنیت ملی. در هنگامه ی مذاکرات صلح با طالبان، بینی بریدهی عایشه که نماد توحش و بربریت طالبان بود و پیامدهای سهیم شدن آنان در قدرت را گوشزد میکرد، روی جلد مجلات و صفحه تلویزیونها و انترنیت را اشغال نمود. اعدامهای پیهم زنان و مردان در بادغیس و کندز، اظهارات سخنگویان طالبان مبنی بر رد تلاشهای صلحجویانهی آقای کرزی، اظهارات اهانتبار و تهدیدکنندهی جنرال حمیدگل، رییس اسبق آیاسآی پاکستان، رسوایی دست به دست شدن پول در دهلیزهای هواپیما میان سفیر جمهوری اسلامی ایران و آقای داودزی، رییس دفتر آقای کرزی، اظهارات آقای کرزی در خصوص نتایج انتخابات پارلمانی و رد و بدل شدن سخنان غیرمتعارف میان او و مسئولان کمیسیون مستقل انتخابات، ادامهی فشار تبلیغاتی در مورد مافیاهای خانوادگی اطراف ریاست جمهوری و یا دخیل بودن کارمندان ارگ ریاست جمهوری در فعالیتهای استخباراتی با شبکههای مختلف جاسوسی بینالمللی، قرارگرفتن افغانستان در ردیف سومین کشور فاسد جهان بعد از سومالی و برما که همه در مطبوعات و رسانههای معتبر از بیبیسی تا نیویورک تایمز و واشنگتنپست و مجلهی تایمز و شبکهی خبری سیانان را انعکاس گستردهای داشتند، واکنش شدید آقای کرزی در برابر عملیات بر علیه مواد مخدر در ننگرهار، همه از تصاویر ناخوشایندی بودند که یک سال اول ریاست جمهوری آقای کرزی در دورهی دوم قدرت منتخب او را تحتالشعاع قرار دادند.
به نظر میرسد آقای کرزی هنوز هم برای مشکلات حکومتداری خود راهحل و یا راهحلهای مناسب و موفقی پیدا نکرده است. عمدهترین موانع استراتژیک بر سر راه حکومتداری او همچنان با قوت خود وجود دارند: طالبان، فساد اداری، مواد مخدر. در صدر و یا کانون همهی این مشکلات، آقای کرزی برای عمدهترین ضعف حکومتداری خود نیز راهچارهای جستجو نکرده است که آن عبارت از رهبریت فردی و محرومیت از حمایت نهادی در اداره و ساماندهی قدرت است. یکی از دلایل عمدهی اتکای آقای کرزی بر مافیای خانوادگی و یا زد و بندهای روزمرگی نیز همین محرومیت او از ساختار و یا نظامی کارا برای رسیدگی به مسئولیتهای زمامداری او محسوب می شود. آقای کرزی از حزب سیاسی هراس دارد و نه تنها خودش به ایجاد حزب سیاسی اقدام نمیکند، بلکه از پا گرفتن سایر احزاب سیاسی نیز با قوت تمام جلوگیری میکند. در باور او هنوز هم حزب سیاسی عامل فاجعه و بربادی کشور محسوب میشود. این در حالی است که اطرافیان قدرتمند آقای کرزی، بدون استثنا، از پشتوانههای حزبی برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود بهرهمند اند و هر کدام با همین پشتوانههای حزبی، اهرمهای فشار خود را برای بهرهبرداری از موقعیت فردی و غیرساختاری آقای کرزی به کار میبرند: افغانملت، حزباسلامی، شورای نظار، جمعیت اسلامی، وحدت اسلامی (در شاخههای گونهگون)، اتحاد اسلامی، جنبش ملی اسلامی ...
***
نمونهی حکومتداری سیاستمداران عراقی درسهای خوبی برای آقای کرزی داشته میتواند. البته عراق تا کنون هم با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند و از اینکه در شمار کشورهای روبهراه و باثبات تلقی شود، فاصله دارد. اما، برغم همهی اینها، نحوهی مقابلهی سیاستمداران عراقی با مشکلات و نابسامانیهای باقیمانده از ویرانی صدامحسین و جنگهای طولانیمدت، امیدواری های زیادی را برای آینده ی این کشور خلق کرده است. سیاستمداران عراقی سیاست را با مدیریت و رهبری فردی پیش نمیبرند. همین است که در بنبستها گیر نمیمانند و در فرجام موفق می شوند تا راهی را برای برون رفت از بن بست پیدا کنند.آقای کرزی زبان مشترک خود با جامعه ی بین المللی را به شدت ضربه زده است. خلای درک و تفاهم میان حکومت افغانستان و متحدان بین المللی آن نه تنها فرصت های موجود را از بین برده، بلکه زمینه های رسیدگی معقول به مشکلات در آینده را نیز به سختی آسیب رسانده است. شعارهای استقلال طلبی و خارجی ستیزی آقای کرزی با واقعیت های جاری افغانستان و حکومت او هماهنگی ندارد. آقای کرزی باید میان واقعیت های مختلفی که بر حوزه ی سیاست گذاری های او تأثیر دارند، توازن منطقی خلق کند. سیاست او به هیچ صورت سیاستی در خلا نیست. متغیرهایی که در نسبت های مختلف سازنده ی فضا و ماحول سیاسی آقای کرزی هستند، نباید در تحلیل های او فراموش شده و یا دست کم گرفته شوند.
فرصت چهار سال آینده برای رسیدگی به مشکلات و رو به راه ساختن امور زمان زیادی است. اما اگر باورها و رفتارهای غیرمدنی همچنان بر مدیریت سیاسی آقای کرزی مسلط باشد، در فرجام او را بیچاره تر از حال تسلیم تاریخ خواهد کرد. زمانی آیت الله منتظری در ختم نامه ای هوشداردهنده برای آیت الله خمینی رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشته بود که «صدیقک من صدقک، لا من صدّقک»، یعنی دوست تو کسی است که با تو راست بگوید نه اینکه تو را تصدیق کند. این هوشدار برای هر زمامدار مهم است، به خصوص برای آقای کرزی که اطرافیان او در طول نه سال و نیم گذشته اغلب با تصدیق و تأیید او از فرصت ها سوء استفاده کرده اند.
زمامداری آقای کرزی در یک سال اخیر بخشی از تاریخ زمامداری نه ساله ی اوست. نه سال گذشته نقطه های تاریک و روشن فراوانی داشته است که آقای کرزی به طور طبیعی بر اساس آنها مورد قضاوت قرار می گیرد. توقع بر آن است که آقای کرزی بیشتر از هر کسی دیگر نسبت به این قضاوت ها جدی بوده و برای بهتر ساختن تصویر خود و سرنوشت مردمی که به او دل بسته اند، تصامیمی بهتر اتخاذ کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر