(مصاحبه با ماهنامه آینه معرفت - شماره پنجم)
آینه معرفت: گفته میتوانید که مهمترین اثراتی که شما از دانشگاه یل پذیرفتید چه بود؟
رویش: راستش، از اینکه بگویم از دانشگاه یل چه تأثیر عمدهای پذیرفتم، دچار تردید هستم. دلیل سادهاش این است که چهار ماه بودن من در این محیط اکادمیک، توأم با هیجانِ مواجهه با مسایل جدیدی بود که شاید برای اکثریت افراد دیگر هیچگونه جذبه و هیجانی خلق نکند. من اولین بار بود که در زندگیم وارد یک محیط اکادمیک میشدم و با شخصیتهایی سر و کار مییافتم که هر کدام تجربههای بزرگی از زندگی در محیطهای اکادمیک داشته اند. بااینهم، حس میکنم آمیزش اندیشه و شخصیت و زندگی طبیعی را در یل به روشنی متوجه شدم. در محیط ما، به نظر میرسد فاصلهی زیادی میان اندیشه و شخصیت انسانها وجود دارد. افراد زیادی هستند که وقتی دقت کنیم گویی اندیشه و تفکر شان درست مثل پول شان است که گاهی در جیب شان هست و گاهی نیست و گاهی از آن استفاده میکنند و گاهی حتی نمیفهمند که چگونه از آن استفاده کنند. مقام و پست و عنوان برای آدمهای اینجا هویت خلق میکند. در دانشگاه یل، اما تجربهی متفاوتی داشتم. شخصیتها فاصلهی خاصی میان اندیشه و شخصیت و زندگی طبیعی خویش نشان نمیدادند. به همان سادگی که اندیشهی خویش را در سخن و یا کلاس درسی خود انعکاس میدادند در رفتار و نشست و برخاست و خنده و هیجان خود نیز ظاهر میساختند. شخصیتهای ما اغلب برای اینکه نشان دهند کی هستند، ناچار میشوند دیگران را با جلوه و تبارزهای خاص حالی کنند. موتر و مقام و لباس و جای نشستن و نحوهی راه رفتن و بادیگارد و احترام و تعظیمی که دریافت میکنند همه باید بگویند که حاجیآغا چه کسی تشریف دارد. آنجا چنین نبود و من از این تجربه حس واقعاً زیبا و دگرگونهای مییافتم.
متن کامل این مصاحبه را در پیوندهای ذیل دنبال کنید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر