۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

از نقطه تا دامنه

(نوشته ای از سخیداد هاتف در جمهوری سکوت)

من گاهی که فرصتی باشد با کامپیوتر شطرنج بازی می کنم. بیشتر اوقات به این نیت شطرنج بازی می کنم که ببینم نحوه ی شطرنج بازی ام در باره ی من چه می گوید. به بیانی دیگر ، برای من بخش عمده ی لذت بازی شطرنج ( آن هم در خلوت خود) از آن جا می آید که در این بازی چیزهای زیادی در باره ی خود و مخصوصا خطاهای خود می آموزم.

زنده گی بازی شطرنج نیست. اما اصل به وجود آمدن بازی شطرنج دریچه یی بر زنده گی نیز می گشاید. می توان در باره ی شطرنج این سوال را در میان آورد: چرا این بازی را ساخته اند؟ روشن است که بازی شطرنج را با این پیش فرض ساخته اند که چیزی است به نام بردن و چیزی است به نام باختن و آدم ها مایل اند برنده باشند و برای برنده شدن تلاش می کنند. این پیش فرض را از زنده گی واقعی انسان ها گرفته اند. چیز جالبی که شطرنج را از بعضی بازی های دیگر متمایز می کند این است که طراح /طراحان شطرنج این بازی را برای مقابله ی "هوش ها" ساخته اند و کمترین امکان زور آزمایی فیزیکی را در آن وارد نکرده اند. این است که آن کس که در چارچوب قواعد این بازی هوشمندانه تر عمل کند ، برنده خواهد شد.


(ادامه مطلب را در جمهوری سکوت دنبال کنید)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر