فاجعهای که در روز عاشورای امسال همهی ما را تکان داد و به سوگواری کشاند، تنها جنبهی مذهبی یا برخورد ما با برخی از شعایر مذهبی ندارد. اتفاقاً همه میدانیم که این عمل یک عمل سیاسی بود و هدف انتحارگر نیز هدفی سیاسی بود.
وقتی پای جنگ سیاسی به میان میآید، هر امری دیگر تنها حیثیت وسیلهای را مییابد که برای رسیدن به هدف سیاسی استفاده میشود. جنگ وسیلهای است در خدمت سیاست، همانگونه که پول پخش کردن و اکت و ادای خیرخواه گرفتن همین مقصد را تعقیب میکند. در جنگ سیاسی مذاکره صورت میگیرد، اما فشار هم فروگذار نمیشود. تبلیغ روانی و هیاهو و افترا و بدنامسازی هم بخشی از وسیلههای رسیدن به مقصد سیاسی اند که در جنگ سیاسی غیرمعمول نیستند.
این خصیصه از سیاست و جنگ سیاسی را در هیچ امری دیگر به این غلظت و گستردگی نمیتوان دید. تاجران رقابت میکنند، اما برای رقابت خود حوزهای معین و وسیلههای معین دارند. مذهبیون نیز در جنگ و رقابت خود حوزههای معین دارند و اگر از همان حوزهها پا فراتر گذاشتند خود شان دچار محدودیت میشوند. سیاستمداران هرگز چنین نیستند. ماکیاولی را که در دنیای سیاست، نابغهترین اندیشمند میدانند، به خاطر همین است که آیین شهریاری را بر اساس سرشت سیاست تشریح کرد و توصیههایش نیز برای دنیای سیاست، مقبول همهی شهریاران و سیاستمداران بوده است بااینکه اغلب سیاستمداران دغل و تیوریپردازان توجیهگر آنان، بر ماکیاولی سخت برآشفتند و او را به انواع اتهام و تکفیر کوفتند. ماکیاولی تنها کاری که کرده بود افشای صادقانه و صریح راز سیاست بود و با این کار، در واقع مشت سیاستمداران را نیز باز کرده بود، با اینکه برای آنها توصیههای خوبی بر مبنای تجربههای عملی شان نیز داشت.
(ادامه مطلب را در جمهوری سکوت دنبال کنید)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر