۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

سخن درست و مطابق واقع چه بود؟ (3)



جناب معاون رییس جمهور،
شما در اولین بند «اعلامیه‌«ی تان می‌گویید که «هوشمندانه نیست اگر به هر صدایی گوش دهیم، یا به هر سخنی پاسخ». من این سخن را از جانب شما جدی نمی‌گیرم. چون می‌بینم که به هر حال، به «صدا»یی که در «روایت یک انتخاب» بلند شده است، گوش داده اید و به «سخن»ی که در این روایت آمده است، «پاسخ» داده اید. این گوش‌دادن به صدا و پاسخ دادن به سخن، امری خوب است و هیچ عیبی در آن نمی‌بینم.
بالاخره، صدایی که در «روایت یک انتخاب» بلند شده است، صدایی اندک نیست و سخنی که در این روایت بیان می‌شود، سخنی بیهوده نیست. روایت یک «انتخاب» است در یک فصل مهم و پربار که در نتیجه‌اش شما رفتید به معاونت ریاست جمهوری و کسانی وزیر و والی شدند و کسانی هم بر سرنوشت میلیون‌ها انسان این مُلک چنبر زدند. این صدا، صدایی مهم است و این سخن، سخنی مهم. این را شما بهتر از هر کسی دیگر می‌دانید و به اهمیت آن وقوف دارید.
«روایت یک انتخاب» مخاطبانی جدی دارد. یکی از آن‌ها جناب شمایید در مقام معاونت ریاست جمهوری. مخاطب جدی، صدا و سخن را جدی می‌سازد. حد اقل جناب شما با نشر گسترده‌ی «اعلامیه‌«ی خود نشان داده اید که آن را جدی گرفته اید وگرنه، نیازی به نشر «اعلامیه»، آن‌هم از طریق چندین رسانه به طور همزمان نمی‌دیدید.
جناب قانون‌پوه،
نشانه‌ی دیگری از جدی گرفتن این صدا و سخن، ادبیاتی است که جناب شما در نوشتن «اعلامیه‌»ی تان به کار گرفته اید. این ادبیات تا کنون از شما به ملاحظه نرسیده بود: «غیر اخلاقی ترین و شاید نا انسانی ترین کار ممکن در حوزه سیاست ورزی»، «رفتار های غیر مسؤولانه»، «متحوای مباحث نه تنها تحریف شده است، بلکه در بسیاری از موارد از بنیاد جعل گردیده است»، «نسبتهای توهین آمیز به بزرگان»، «سخنان نادرست و توهین آمیز»، «صد فیصد ذهنی و خلاف واقع»، «زبان مبهم و منافقانه»، «آتش خشم»، «آتش کینه و کدورت و جدایی و نفاق»، «احمقانه و غیر منطقی»، «با پشت راه رفتن»، «شیپور را از دهن گشادش نواختن»، «نقاط خبط و خطای خود»...
کاربرد این ادبیات و این شیوه‌ی سخن نشان از آن است که «روایت یک انتخاب» برای شما مهم بوده و آن را جدی گرفته اید. اینکه آیا جناب شما سخنی بهتر از این برای پاسخ دارید یا همه‌ی واکنش تان همین است، در روزهای آینده برملا خواهد شد. عجالتاً می‌دانم که اگر شما صدا و سخنی را که در «روایت یک انتخاب» بلند شده است، جدی نمی‌گرفتید، به هیچ صورت به آن چنین اعتنا نمی‌کردید.
جناب معاون رییس جمهور،
 شما می‌گویید: «پیشاپیش می خواهیم روشن کنیم که این یادداشت، پاسخی به سلسله نوشته های عزیز رویش، تحت عنوان "روایت یک انتخاب" نیست. هرچند که می تواند خطاب به او باشد. به تعبیرروشن تر، هدف این یادداشت، نه نقد نوشته رویش است و نه پاسخ به آن. هدف، تنها روشن کردن این نکته است که آنچه در روایت یک انتخاب، به تعبیر نویسنده به "اتاق فکر" -که متشکل از یک جمع بود- نسبت داده شده است نادرست و خلاف واقع است».
خیلی خوب. نقد است یا پاسخ، مهم نیست. مهم این است که ادعا شده است که آنچه در «روایت یک انتخاب» آمده است، «نادرست و خلاف واقع است». می‌خواهم بپرسم که دلیل شما برای این ادعا چیست؟ کدام سخن در «روایت یک انتخاب» نادرست و خلاف واقع است؟ آیا همه‌ی آن‌چه در «روایت یک انتخاب» آمده است یا بخش‌هایی از آن؟ اگر همه‌ی آن است بگویید که در «اتاق فکر» چه گفته می‌شد و اتفاقات درست و مطابق واقع چه بود؟ اساساً در جریان انتخاب سوم، اتفاقات درست و مطابق واقع چه بود؟ اگر بخش‌هایی از «روایت یک انتخاب» نادرست و خلاف واقع است، این بخش‌ها کدام اند؟ سوال مشخص‌تر این است که روایت درست برای مثال در زمینه‌ی انتخاب شما به عنوان معاون دوم ریاست جمهوری در تکت انتخاباتی اشرف غنی احمدزی چه بود؟ یا سخن درست و مطابق واقع در مورد خلیلی و شخصیت و کارنامه‌های او چه بود؟
آیا مطالبات هزاره‌ها در «روایت یک انتخاب» نادرست و خلاف واقع است؟ پس مطالبات درست و مطابق واقع چه بوده است؟ آیا تحلیل‌های دقیق و موشکافانه از آمار و ارقام و وضعیت نفوس و ترکیب رأی‌دهندگان نادرست و خلاف واقع بوده است؟ آیا سنجش و اظهار نظرهای مرتبط با چالش‌های انتخابات نادرست و خلاف واقع بوده است؟ ... آنچه در این موارد درست و مطابق واقع بوده است، چه بوده که شما آن‌ها را روایت کنید؟
یکی از مباحث مهم در «اتاق فکر» چالش‌های انتخابات بود که در «روایت یک انتخاب» برجسته شده اند. می‌خواهم بگویید که آیا این موضوع نادرست و خلاف واقع بوده است؟ آیا منظور این است که اصلاً بحث چالش‌ها در «اتاق فکر» مطرح نشده است؟ یا منظور این است که بررسی چالش‌ها به گونه‌ای دیگر و از منظری دیگر بوده است؟ این همان حرفی است که می‌شود انتظار داشت شما در روایت خود بگویید تا اذهان مخاطبان روشن شود.
موضوعی دیگر نقد کارنامه‌ها و شخصیت‌هایی بود که به نظر می‌رسید در جریان انتخابات هم بر قوت و هم بر ضعف کمپاین اثر می‌گذارند. آیا این بررسی نادرست و خلاف واقع بوده است؟ آیا این بحث اصلاً در «اتاق فکر» به میان نیامده است؟ آیا شخصیت‌ها افراد دیگری بوده اند و در «روایت یک انتخاب» جای افراد عوض شده و کسانی دیگر به طور الکی وارد گود شده اند؟ آیا صورت نقد و بررسی گونه‌ی دیگری داشته است و برآیند آن‌ها چیز دیگری بوده است؟ مثلاً آیا در مورد خلیلی و اشرف غنی و یا شخص شما سخنی گفته نشده و آن‌چه در «روایت یک انتخاب» آمده اند، نادرست و خلاف واقع اند؟ جناب شما می‌توانید روایت کنید که حرف‌های درست و مطابق واقع چه بوده است که از قلم من افتاده اند یا من آن‌ها را کتمان و یا تحریف کرده ام.
بحثی دیگر دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی اند که در «روایت یک انتخاب» مطرح شده اند. آیا این دغدغه‌ها و نگرانی‌ها نادرست و خلاف واقع بوده اند؟ یعنی این دغدغه‌ها و نگرانی‌ها اصلاً موضوع بحث نبوده اند؟ آیا اصلاً دغدغه‌ها و نگرانی‌های دیگری بوده اند که در «روایت یک انتخاب» کتمان شده اند و یا به طور ناقص بیان شده اند؟ می‌دانم که دغدغه‌ها و نگرانی‌های من و شما و سایر اعضای «اتاق فکر» تفاوت زیادی نداشته است. امیدوارم روایت شما این دغدغه‌ها و نگرانی‌ها را بیشتر باز کند تا جامعه با آن‌ها آشنایی بهتری پیدا کند.
من در روایتم گفته ام که شما در توجیه کارنامه‌های مبارزاتی خود، از هویت فرهنگی تان یاد کردید و اینکه در طول دوران مبارزه یک چهره‌ی فرهنگی بوده و تمام اعلامیه‌های سازمان نصر را نوشته و در هفته‌نامه‌ی وحدت و سراج و این و آن نشریه مسوولیت فرهنگی داشته اید. آیا این روایت هم نادرست و خلاف واقع بوده و شما از هیچ‌کدام این محاسن بهره‌ای نداشته و حالا با تواضع و شکیبایی آن‌ها را خلاف واقع و نادرست می‌خوانید؟ (ادامه دارد)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر