روز دوشنبه 25 عقرب، آجندای محوری نشست این بود که چگونه میتوانیم از دل
برنامهی عام اشرف غنی احمدزی شعار و پیام خاص هزارگی استخراج کنیم. این موضوع به
طور طبیعی سوال مهمی را به میان کشید: با پشتونها چه مشکل داریم؟
گفته شد: مشکل اول ما در تاریخی است که با قتلعامهای امیرعبدالرحمن آغاز
شد و در طول یک قرن حکومت پشتونی ادامه یافت. اثرات روانی، تبعات فرهنگی، اقتصادی
و سیاسی، و شکافهای اجتماعی – قومی میان هزارهها و پشتونها یک مسألهی تاریخی است.
مشکل دوم، مشکل جغرافیایی است: بیش از هزار و پنجصد کیلومتر مرز مشترک با
پشتون. خانهشریکی با پشتونها ناگزیری زیست هزارهها با این قوم را پیچیده ساخته
است.
مشکل سوم، مشکل مطالبات سیاسی هزارهها از نظامی است که هنوز هم پشتون
طلایهدار آن است و اشرف غنی نیز از همین آدرس میخواهد به قدرت برسد.
مشکل چهارم، مشکل کوچیها و روابط و مناسباتی است که بین هزارهها و کوچیها
همه ساله پیچیدهتر میشود و به یک معضل روانی تبدیل شده است.
مشکل پنجم، مشکل فرهنگی – مذهبی است: زبان متفاوت و مذهب متفاوت تعامل و گفتوگو میان بخشهای عظیمی
از هزارهها و پشتونها را دشوار ساخته است.
***
سوال بعدی این بود که عمدهترین راهحلها برای این مشکلات چیست؟
گفته شد که گزینهی «تجزیهی ارضی» نه ممکن است و نه مطلوب. به یک دلیل
ساده: هزینههای آن را باید باز هم پشتونها و هزارهها پرداخت کنند. در این زمینه
از تجربهی تلخ هند و پاکستان یاد شد که بعد از نیم قرن، هنوز هم مانند یک زخم خونچکان
التیام نیافته است.
گزینهی زیست باهمی تنها در محور سیاست مدنی امکانپذیر است که شکافها و
معضلات تاریخی و موجود میان این دو جامعه را با رویکردهای مدنی و دموکراتیک رفع
کند. انتخابات نقطهی آغاز این سیاست است. داکتر امین احمدی این نوع سیاستورزی را
با عنوان «سیاستورزی عقلانی معطوف به دفع خطر و تأمین منفعت» برجسته ساخت. او
گفت: تنها با جدی ساختن انتخابات و نتایجی که از این پروسهی بزرگ ملی متصور است،
میتوانیم یادآوری از گذشته را به امکانی برای التیامبخشیدن دردهای گذشته تبدیل
کنیم. او گفت: بیثباتی سیاسی در کشور مادر تمام فجایع است. همهی دستاوردهای مدنی
جامعه در بیثباتی سیاسی نابود میشود. هزارهها به دلیل وضعیتی که از لحاظ تاریخی
و فرهنگی دارند، بیشتر از همه باید در تأمین ثبات سیاسی کوشش کنند.
داکتر احمدی گفت: اشرف غنی احمدزی میتواند حیثیت شمشیر دو دم داشته باشد:
از یک طرف چهرهای است که ممثل خواستهها و مطالبات پشتونی است. از طرفی دیگر میتواند
امکان راهحل و پاسخ مشکلات را نیز به طور جدی فراهم سازد. او «حساسیتزدایی از
اشرف غنی احمدزی» را به عنوان کوششی در «حساسیتزدایی از مسایل تاریخی و فرهنگی»
نیز عنوان کرد و با توضیحی مفصل گفت: در این جریان هم خود اشرف غنی احمدزی باید
نقش مهم و جدی بازی کند و هم هزارهها او را در این مرحله یاری کنند. بازسازی
گفتمان و ادبیات اشرف غنی برای شکلدهی و توجیه معقول شخصیت وی از جمله پیشنهادات
مشخصی بود که داکتر احمدی مطرح کرد.
اسلم جوادی مطالبات کلان هزارهها را در سه بخش عمده خلاصه کرد: اداری – اجرایی، اقتصادی و فرهنگی. او
گفت: هزارهها نمیتوانند در حاشیهی حکومت زندگی کنند و چشمبین و منتظر بمانند
که قدرت حکومتی به عنوان امتیاز برای آنها پیشکش شود. باید به طور مشخص گفته شود
که جایگاه هزارهها به طور شایسته و قابل قبول در نظام اداری و اجرایی کجاست و
چگونه تعریف میشود. وی در رابطه با مطالبات اقتصادی هزارهها امکان سرمایهگذاریهای
کلان و حمایت از سرمایهگذاری بدون تبعیض و امتیاز را مطرح کرد. او گفت: شبکههای
مافیایی اقتصادی کنونی هرگونه رشد متوازن در عرصهی اقتصادی را مختل میسازند.
حکومت باید زمینههایی ایجاد کند تا فعالیتهای اقتصادی از انحصار و سیطرهی شبکههای
مافیایی بیرون شود. در این زمینه هم به اصلاح ساختاری و قانونی ضرورت است و هم به
اقدامات عملی و ایجاد زمینههای مساعد. وی در این زمینه به مشکل جایداد و ساخت و
ساز مسکن و شهرکها نیز اشاره کرد که در حال حاضر به یک معضل بزرگ اقتصادی در
کابل، مزار و هرات تبدیل شده است. در رابطه با مسایل فرهنگی وی از زمینههای باز و
مدنیای سخن گفت که بتواند برای هزارهها مجال دهد تا در حیات فرهنگی کشور فعالانه
سهم گیرند و حضور یابند. حساسیتهای زبانی و قومی برخی حلقات حکومتی از موضوعات
مهمی بود که به نظر جوادی باید در چوکات برنامههای کلان حکومتی با آن مقابله شود.
او گفت: جعل تاریخ و تحمیل باورهای یکجانبهی قومی به نام تاریخ پیچیدگیهای
معضلات فرهنگی را بیشتر میسازد.
من از تیوری ثبات سیاسی در برنامههای حکومتداری اشرف غنی یاد کردم و گفتم
که تأکید وی در این بخش، برای او فرصت خوبی برای مانور سیاسی خلق میکند. اجتناب
از ریسک بیثباتی هم برای پشتونها جاذبه دارد و هم برای هزارهها. اما اشرف غنی
در مبارزه علیه ترور دشواری زیادی خواهد داشت، زیرا این نکته پای طالبان را به
میان میکشد و مقابله با تفکر و نفوذ طالبان در جامعهی پشتون برای اشرف غنی کار
آسانی نیست. من گفتم که در صحبتهایی که تا کنون با اشرف غنی داشته ام، تنها در
این حد قبول کرده است که مقابله با طالبان و هرگونه مخالفت مسلحانه با حکومت را در
چوکات «انحصار خشونت مشروع برای دولت» مطرح کند و صلح با طالبان را تنها در صورتی
بپذیرد که از اتوریته و حاکمیت دولت اطاعت کنند و دست از خشونت و توسل به زور
بردارند. گفتم: احتمال دارد که این نکته در برنامهی حکومتداری اشرف غنی نیز به
طور صریح گنجانیده شود.
دانش بحث تعدیل قدرت در چوکات قانون را مطرح کرد و گفت که در قانون اساسی
زمینههای روشنی وجود دارد که با تقسیم قدرت میان نهادهای مختلف دولتی، از تمرکز
قدرت کاسته میشود. او تمرکز قدرت در حکومت کرزی را یکی از مشکلات بزرگ در راه
حکومتداری خوب عنوان کرد و گفت که به همین دلیل هر سه قوه اعتبار و حیثیت خود را
از دست داده، وزارتها تضعیف شده، و ادارههای مستقل در تناقض با نقش و صلاحیت
وزرا به میان آمده اند که هیچکدام در برابر قوهی مقننه پاسخگو نیستند و بر
اجرائات آنها نظارت موثر صورت نمیگیرد. دانش از 25 ادارهی مستقل یاد کرد که در
حکومت کرزی ایجاد شده اند و با صلاحیت و بودجهی کلان، بدون مرجع قانونی که بالای
سر شان باشد و بر آنها نظارت داشته باشد، عمل میکنند.
جواد سلطانی در امر مبارزه با فساد و تأمین مطالبات مدنی جامعه، از کوچککردن
دولت به عنوان راه موثر مبارزه با فساد یاد کرد. او تجربهی کشورهای مختلف در امر
الکترونیک ساختن ادارات را به مثابهی موفقترین راه در مبارزه با فساد و نجات از
بیوروکراسی فاسد قابل توجه دانست. جواد سلطانی با اشاره به وعدههای کلان اشرف غنی
گفت: میشود برنامهی حکومتداری اشرف غنی را به یکی از نقطههای مهم قوت تبدیل
کرد. اما وی تأکید کرد که باید برنامهی اشرف غنی، قبل از نشر، گرفته شود و به طور
جدی مورد نقد و بررسی قرار گیرد و اصلاحیههای لازم در آن پیشنهاد شود.
در ختم نشست، قرار شد شعارهای کوتاه و بلندی آماده شوند که حامل مطالبات
مهم هزارهها باشند و این شعارها با کمپاین مرکزی اشرف غنی احمدزی نیز هماهنگ
شوند. (ادامه دارد)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر