جلسهی روز دوشنبه، 2 جدی 1392 به بررسی مطالبات مهم هزارهها، مخصوصاً
تعدیل واحدهای اداری اختصاص یافت. دانش گفت که تعدیل واحدهای اداری در قوانین
اساسی گذشته نیز مورد تأکید قرار گرفته بود؛ اما آنچه در قانون جدید نسبت به
قوانین گذشته یک پیشرفت محسوب میشود سه معیاری است که در مادهی یک صد و سی و
ششم برای تعدیل واحدهای اداری ذکر شده اند: نفوس، موقعیت جغرافیایی و وضعیت
اقتصادی و اجتماعی. دانش گفت: در سراسر کشور مناطق زیادی اند که بر اساس این سه
معیار عمده باید تشکیلات اداری شان مورد تجدید نظر قرار گیرد. مثلاً مناطقی همچون
نومیش و باغران و گیزاب و یا اکثر مناطق در ولایات مشرقی و شمال شرق مشمول تغییرات
زیادی میشوند.
داکتر امین احمدی گفت: هدف از ایجاد ادارات محلی، رسیدگی به نیازمندیهای
شهروندان است. اصولاً حکومت نمیتواند اقتدار و اتوریتهی خود را بر مردم تعمیل
کند مگر اینکه واحدهای اداری را به گونهای تنظیم کند که هر چه سریعتر به مردم
دسترسی داشته باشد و مردم نیز به راحتی بتوانند به منظور تنظیم امور و یا رفع
مشکلات و نیازمندیهای خود به آنها مراجعه کنند.
جواد سلطانی گفت: در رابطه با تعدیل واحدهای اداری ما با دو مشکل عمده
مواجه هستیم: اول، مطالبهی مناطق و مردمان محروم که انتظار دارند دولت مرکزی به
آن رسیدگی کند. دوم، امتیازات و امکاناتی که با تعدیل واحدهای اداری به زیان یک
منطقه به منطقهای دیگر سرازیر میشود. وی گفت: تا کنون فرهنگ شهروندی در کشور به
گونهای رشد نکرده است که مردم در هر نقطهای از کشور دارای امتیاز و حقوق مساوی
تلقی شوند. به همینترتیب، ظرفیت مدیریت سیاسی نیز به حدی از رشد نرسیده که بتواند
پارادوکس این دو واقعیت را به راحتی حل کند. سلطانی پیشنهاد کرد که به جای طرح
تعدیل واحدهای اداری به طور اختصاصی برای هزارهها، این مطالبه را به عنوان یک
ضرورت کلان ملی مطرح کنیم. وی گفت: هر گونه نظم و انتظام امور در یک بخشی از کشور،
به طور طبیعی اثرات مثبت خود را بر بخشهای دیگر کشور نیز بر جا میگذارد. به همین
دلیل، ضرورت تعدیل واحدهای اداری را به خواست یک قوم یا یک جامعهی خاص تقلیلدادن
دامنهی بحث و مناقشه را به نقطههای حلناپذیر میکشاند.
جواد صالحی گفت: حکومت تازهپا و ضعیف است. همهی خواستهها و مطالبات مردم
را به زودی پاسخ گفته نمیتواند. نه از لحاظ امکانات توان آن را دارد و نه از لحاظ
ساختارهای خود. اما میتوان به طور تیمی با حکومت مساعدت کرد که زمینهی اصلاحات
اداری در تمام بخشهای مربوط به حکومتداری خوب مساعد شود. او گفت: رهبران ما از
این مطالبه صرفاً به عنوان یک بازی سیاسی دوگانه استفاده کرده اند: در جامعه خود
را منادی خواست مردم قلمداد کرده اند و در دولت با مطرح کردن آن امتیاز گرفته اند.
دانش گفت: اگر تأکید بیشتر ما روی اجرای مفاد قانون اساسی باشد، راحتتر میتوانیم
به این مطالبات برسیم. حکومت مرکزی باید قانونمند شود. تعدیل واحدهای اداری از
همین مرکز شروع میشود. نباید بحث تعدیل واحدهای اداری را به ولسوالیها یا ولایتها
محدود کنیم.
احداث شاهراهها و تطبیق برنامههای عمرانی و انکشافی نیز موضوع بحث واقع
شد و تأکید گردید که روی تمام این موارد از طریق یک هیأت رسمی با اشرف غنی احمدزی
صحبت و مفاهمه صورت گیرد. گفته شد که در تیم مذاکرهکننده داکتر احمدی و دانش حضور
داشته باشند.
بحث ولایت جاغوری و بهسود نیز به میان آمد؛ اما گفته شد که خوب است این
مطالبات به عنوان ویژگیهای یک حکومت کارا مد نظر قرار گیرد که خود عضویت آن را
داریم و با توجه به امکانات و زمینههای اجرایی، تصمیم میگیریم نه اینکه خود را
در موقف طلبکار تصور کنیم و اشرف غنی را در موقف بدهکار، که گویا مطالبات ما را میپذیرد
یا رد میکند.
***
بعد از ظهر روز دوشنبه، اشرف غنی زنگ زد تا برای بررسی «یک موضوع مهم» به
دیدارش بروم. ساعت 5 عصر زمان ملاقات تعیین شد. وقتی رفتم، با خوشی استقبال کرد و
بعد از صحبتهای مقدماتی در رابطه با انکشافات سیاسی، از من پرسید که رابطهام با
حزب وحدت در چه سطحی است و واکنش اعضای حزب وحدت در برابر نقش و فعالیتهای من در
کمپاین چگونه است.
سوال غیرمنتظرهای بود. فکر کردم باید مسألهی خاصی باشد که اشرف غنی میخواهد
مطرح کند و با این سوال، زمینههای آن را جستجو میکند. گفتم: رابطهی رسمی خاصی
ندارم. تنها با خلیلی و دانش سر و کار دارم و جلسات منظمی داریم در حلقهای از
دوستان نزدیک که وضعیت و مسایل مرتبط با انتخابات را بررسی میکنیم. پرسید که آیا
حدود رابطهها و کارهایم را با خلیلی و دانش به طور واضح مشخص کرده ام و آیا با آنها
در انجام فعالیتهایم هماهنگی دارم.
قبل از اینکه به این پرسشها پاسخ دهم، پرسیدم که موضوع از چه قرار است.
گفت: سعادتی در ستاد سیاسی، در برابر نقش و فعالیتهای من واکنش شدیدی نشان داده و
گفته است که رویش چه کاره است که در تمام مسایل طرف مشوره قرار میگیرد. سعادتی
گفته است که حزب وحدت در تکت شامل است. آدرس هزارهها این حزب است و هیچ کسی نمیتواند
بدون مشورهی حزب وحدت با فرد یا جریانی دیگر وارد معامله و کار شود.
اشرف غنی گفت: از جمله مسایلی که سعادتی در برابر آن حساسیت نشان داده است،
طرح مسوولیت من در ستاد انتخاباتی مربوط به غرب کابل و هزارهجات است. او گفته است
که چرا دفتر کمپاین در غرب کابل برای رویش سپرده شده است، حالانکه حزب وحدت طرف
اصلی در تیم انتخابات است نه رویش.
حرفهای اشرف غنی برایم غافلگیرکننده بود؛ اما بدون اینکه واکنشی نشان
دهم، گفتم که احتمالاً سعادتی از مسوولیت من در دفتر انتخابات برداشت وارونهای
دارد و فکر میکند که این دفتر در عرض دفتر ستاد انتخاباتی آنها ایجاد میشود. تمام
حرفهای من در این زمینهها با خلیلی و دانش بوده و سعادتی در جریان این امور قرار
ندارد. بااینهم، کوشش میکنم برای وی روشن سازم که نقش و فعالیتهای من با نقش و
فعالیتهای منسوبین حزب وحدت تعارض نخواهد داشت.
اشرف غنی پیشنهاد کرد که در مورد این مسأله با خلیلی و دانش صحبت کنم و اگر
ضرورت باشد وی خودش به طور مستقیم به آنها خواهد گفت و یا مسوولیت مرا خارج از
حوزهی روابط حزب وحدت، از طریق ستاد مرکزی انتخابات معین خواهد کرد.
***
وقتی از منزل اشرف غنی به سوی خانه میآمدم، به شدت گیج و ناراحت بودم. مدت
زیادی میشد که خلیلی نه به تلفونهایم جواب میداد و نه به درخواستهایم برای
ملاقات. با شناختی که داشتم، تصور میکردم واکنش سعادتی اولین تیری است که از جانب
حزب وحدت شلیک میشود و این شلیک بدون اشارهی خلیلی بوده نمیتواند. بااینهم،
ترجیح دادم که فردا موضوع را در جلسهی «اتاق فکر» مطرح کنم و دلیل واکنشهای
سعادتی را در حضور جمع بپرسم. (ادامه دارد)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر