من در ادامهی حرفهای دانش از فرصت خوبی یاد کردم که میتوانیم تمام معضلات
تاریخی کشور را تحت عنوان مسایل جدی حکومتداری مطرح کنیم: از مواد مخدر تا بیامنیتی،
از مسألهی کوچی تا مسایلی چون آموزش و پرورش و بهداشت. گفتم: شاید یکی از ویژگیهای
حکومت ما هم این باشد که به تمام این مسایل به صراحت توجه میکند و خود را متعهد
میداند که برای همهی آنها راه حل مطرح کند. به همین دلیل، منشور انتخاباتی را
در نوع خود یکی از اولین سندهای سیاسی خواندم که به تمام مسایل کشور به طور مفصل توجه
دارد و برای هر کار نحوه و زمان اجرا تعیین میکند.
گفتم: به مسألهی کوچیها از دو منظر نگاه کنیم: اول، از بُعد انسانی که حد
اقل در این هشت سال اخیر به صدها نفر از هر دو طرف کشته شده اند، خانههای زیادی
از بین رفته، خسارههای هنگفتی وارد شده و روان مردم آسیب دیده است. دوم، باید
ببینیم که این معضل را چگونه و با چه میکانیزم مشخص حل میکنیم.
خطاب به اشرف غنی گفتم: از روز اولی که وارد صحبت شدیم، یکی از وجیبههای
انسانی را که شما مطرح می کردید، این بود که بعد از این به خاطر نزاع زمین و
چراگاه و امثال آن خون انسان بر زمین نریزد. حالا هم رسیدگی به این خواست را باید به
عنوان اولین وجیبهی حکومتداری خود در نظر گیریم.
من از مصوونیت جایداد و ملکیت شرعی کوچیها و لغو فرامینی که به استناد آن
کوچیها به هزارهجات میروند، به عنوان دو خواست عمده از هر دو طرف یاد کردم و
گفتم که تیم انتخاباتی ما باید به صراحت در مورد آن حرف بزند.
گفتم که حل معضل کوچیها در تقویت موضع ما در انتخابات فوقالعاده موثر است؛
چون کوچیها وقتی اطمینان حاصل کنند که برای شان از طرف حکومت زیست و معیشت بدیل
تأمین میشود، احساس اطمینان میکنند؛ به همین ترتیب، هزارهها نیز وقتی احساس
کنند که دیگر غایله و معضلهی کوچی ادامه نمییابد، در انتخابات به طور گسترده به حمایت
ما بر میخیزند.
ذکی از اینکه مسألهی بسیار مهم کوچیها در جمع مطرح شده است، اظهار تشکر
کرد و به طور مختصر گفت: «من از بُعد رسانهها میخواهم بگویم که با طرحهای معقول
و نیکی که تیم ما دارد و با قوتی که در این تیم گرد آورده ایم، تیمهای رقیب حربهی
زیادی ندارند که ما را با آن بکوبند. یکی از حربههایی که در این یکی دو ماه اخیر به
شدت استفاده میکنند، همین مسألهی کوچیها است. اگر ما بتوانیم راه حل و برنامهای
ارایه کنیم که موجب قناعت هر دو طرف باشد و در آینده هم منجر به صلح و آرامی شود،
رقبا به احتمال زیاد از لحاظ تبلیغاتی خلع سلاح میشوند».
وکیل اشرف به زبان پشتو صحبت کرد و گفت: «من سه پیشنهاد مشخص دارم که باید
توجه شود: اول، زندگی آیندهی کوچیها به طرحها و اقدامات نظام آینده بستگی دارد
و باید برنامهای را در نظر گیریم که برای زندگی کوچیها نفع عملی داشته باشد.
دوم، در شرایطی که مخالفین ما از هر چیز به نفع خود استفاده میکنند، باید تدابیری
را در نظر گیریم که بین کوچیها و مردم دهنشین درگیری پیدا نشود. سوم، کمیسیونی
از افراد صالح و بیطرف ایجاد شود که برای هر دو طرف قابل قبول باشد. این کمیسیون
با هر دو طرف صحبت کند و وقتی راه حل پیدا شد، به طور رسمی اعلان شود و برای تطبیق
آن گام عملی برداشته شود».
وکیل اشرف خطاب به اشرف غنی گفت: «از این سخن که میگویم، خفه نشوید. حکومت
هر دو طرف را به جنگ میاندازد. برای این طرف هم پنج صد لک و شش صد لک روپیه پول
میدهد و برای طرف دیگر هم. از هر دو طرف کسانی که پول میگیرند، به جای صلح و
آشتی، آتش برپا میکنند. حالا پیشنهاد من این است که دولت برای ایجاد صلح نقشهی
کهنهی خود را تکرار نکند و برای جلوگیری از تکرار این نقشهی کهنه چند نفر صالح
را که برای هر دو طرف قابل قبول باشند به صفت کمیسیون حل منازعه وظیفه دهد تا برای
این معضل راه حل دایمی پیدا کند».
سلام رحیمی گفت: تمام حرف ما به آدرس حکومت آینده است که وقتی موفق شدیم،
به آن توجه داشته باشیم. او گفت که «مسألهی فرامین جنجالی است که یک قرن یا بیشتر
از آن را در بر میگیرد. اگر ما در دوران کمپاین فرامین یک قرن یا بیشتر از آن را
دامن میزنیم، مثل آن است که سر یک صندوق را که پر از مار و گژدم و اژدها است، باز
میکنیم. این حرف را از نظر سیاسی و با توجه به وضعیت کمپاین میگویم. بحث لغو
فرامین در یک طرف شاید جاذبه داشته باشد، اما در طرف دیگر ما واقعاً صندوقی را باز
میکنیم که پر از مار و گژدم و هر جانوری دیگر است».
رحیمی گفت: «بحث فرامین در این مرحله بدون اینکه برای ما چیزی بدهد، بسیار
چیزها را از ما میگیرد و اسلحهی بسیار برندهای را به دست کمپاینهای مخالف میدهد
تا از آن به دلخواه خود استفاده کنند. اصلاً این استراتژی که جنجالهای یک قرن
گذشته را از زیر خاک بیرون کنیم، استراتژی آیندهنگر نیست. برخلاف تمام استراتژیهایی
است که ما در کمپاین داریم. چرا چیزی را در منشور شامل نسازیم که جنبهی عملی
داشته باشد و ما بتوانیم از نزاع عملاً جلوگیری کنیم؟ بیایید برای تطبیق یک طرح
عملی منابع اختصاص بدهیم و هر کاری که فکر میکنیم وضعیت را بهبود میبخشد و از
نزاع و خونریزی و دشمنی جلوگیری میکند، انجام دهیم. حرف من این است که اگر ما
فرامین را دامن بزنیم، استخوان هایی را از خاک بیرون میکنیم که در مرحلهی کمپاین
به جای اینکه ما را کمک کند، شاید به مراتب بدتر آسیب و ضربه بزند و ما را به بیراهه
ببرد. من از این ترس دارم که در نتیجهی این بحثی که ما دامن میزنیم، منازعه به
صورت معکوس شدیدتر خواهد شد و هر دو طرف آمادهی جبههگیری خواهند شد».
رحیمی پیشنهاد کرد که در منشور طرح و میکانیزم عملی را بگنجانیم، برای تطبیق
آن منابع لازم را اختصاص دهیم و به طور مشخص بگوییم که برای جلوگیری از رو به رو
شدن و خونریزی در بین مردم، این طرح را عملی میسازیم. ضمناً بگوییم که هر طرفی
که متضرر شده است خسارههای شان را جبران میکنیم. به این ترتیب، مقصد نهایی ما که
قانون اساس معین کرده، یعنی اسکان مکمل کوچیها و حل مشکل جایداد و ملکیت آنان در
مناطق هزارهنشین، تطبیق میشود. در عین حال، نزاعی را پایان میدهیم که یک زخم
خونین شده و همانگونه که وکیل صاحب گفتند، یک عده از آن بهرهی سیاسی میبرند. کسی
که کشته می شود، آدم غریب است و هیچ چیز ندارد؛ اما یک عده هستند که از خون او
بهره سیاسی میبرند و برای خود یک منبع رزق و روزی و استفادهجویی ساخته اند.
رحیمی باری دیگر پیشنهاد خود را تکرار کرد و گفت: «اگر طرف فرامین نرویم،
خوب است. اگر در آینده ضرورتش بود همان وقت رسیدگی میکنیم. شاید هیچ ضرورت به آن
نباشد. باید کار را روی یک فرمان نو و یک میکانیزم نو شروع کنیم که به وجود میآید
و عملاً جانشین آن میشود، بدون اینکه استخوانهای کهنه را شور بدهیم».
(ادامه
دارد)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر