۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

بیاموزید چگونه مشکل را حل کنید



فریده جان،

این گفتگو را سال گذشته با تو داشتم. اکنون که وبلاگم را از بلاگفا به بلاگسپات منتقل کرده ام، این گفتگو را نیز برای مرور دوباره خدمتت تقدیم می‌کنم. از این مکالمه خیلی چیزها آموختم. می‌توانی حدس بزنی که دوستانت در معرفت نیز از گفته‌هایت چقدر الهام گرفتند. حدس می‌زنم خودت از آن زمان تا حالا راه درازی را به جلو آمده ای. بگذار این گفتگو هم اینجا باشد تا با آن خودت را بیشتر محک بزنی. گزارش سفرت به کویت را نیز به اینجا منتقل خواهم کرد. چند تا از نوشته های دیگر خودم نیز که شکل خاطره گونه دارند، با مساعدت فرصت به اینجا کوچ می کنند. از جمله «زندگی جنگ است و دیگر هیچ!»... ادامه مطلب ...

۴ نظر:

  1. دستان پر مهر و هنرمندتان را می بوسم،
    من یکی از خوشبخترین بنده های خداوند هستم، بنا مسولیتم هم بیشتر از دیگران است. امیدوارم بتوانم گام هایم را با گام های شما همگام ساخته و در کنار هم پرده های معرفت را بگشاییم.
    دانش آموزتان
    فریده

    پاسخحذف
  2. درود،
    من مکالمه شما را خواندم و واقعا خیلی برام مفید بود.
    خیلی وقت بود که وضع زنان به خصوص در ایران تمام ذهنم را مشغول کرده بود و اینکه چرا خیلی از آنها برای بدست آوردن حقوق مساوی تلاش نمی کنند؟ یا حتی اهمیت هم نمی دهند؟

    پاسخحذف
  3. نظرشما درموردآنعده اززنانی که محروم ازحقوقی انسانی وبریده ازآنچه که اجتماع ایجاب میکند درقراوقصبات محروم بسرمیبرند چیست.
    وچه کاربرای بهبودی وضعیت آنها میتوان کرد.

    پاسخحذف