۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

«ما مردم»، بعد از پانزده سال

هوای کابل ابری است، اما دلگرفته. باران نمی‌بارد. شب باریده است و دل آسمان سبک شده است. امروز کارهای زیادی داریم که باید انجام دهیم. باید اسناد مسافرت را آماده کنیم و لوازم و تدارکات را نیز دم دست بگذاریم. بچه‌ها هیجان دارند. آنها هفت هشت ماه است که برای این لحظه‌ها شمارش کرده اند. هزاران قطعه عکس گرفتند. از هر گوشه‌ی این شهر و از هر چیزی که در کادر کامره‌ی شان جا می‌گرفت. استاد مسافر در هر هفته یک بار نزد شان می‌آمد و کارهای شان را ارزیابی می‌کرد و تکنیک‌های تازه‌ای را یاد شان می‌داد. اینک همه، ده نفر، عکاسان خوبی شده اند. از مجموعه‌ی عکس‌های شان صدها قطعه تا کنون در سایت مشترک گذاشته شده و مورد ارزیابی و نقد قرار گرفته است. از میان این عکس‌ها باز هم بهترین‌های شان گزینش می‌شود و قرار است در یک نمایشگاه بزرگ عکاسی در فیلادیلفیا و بعد هم در کابل به نمایش گذاشته شوند. ادامه مطلب ...

۱ نظر:

  1. سلام خدمت شما دوستان عزیز!
    من از این خاطرات جالب شما ودوستان خوشم امد برای من هم جالب بود بعضی شان متشکر
    i hope your sucesse ful
    in the future

    پاسخحذف