۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه

افشای 92 هزار سند به کجا می‌انجامد؟

شمس سوشیانت
(از شماره دهم «قدرت»)

افشای 92 هزار سند سری ارتش امریکا، سیاست‌مداران و رسانه‌های جهان را به شدت به خود مصروف کرده است. دست کم رهبران سیاسی امریکا، بریتانیا، پاکستان، ایران و افغانستان در این رابطه واکنش نشان داده اند. گذشته از همه‌ی این‌ها، سه نکته مهم اند. یکی افشای اطلاعاتی که نشان می‌دهند در جنگ افغانستان و سیاست‌های امریکا پنهان‌کاری وجود داشته است، دوم دسته‌بندی محتوایی این اسناد است که نشان‌دهنده‌ی ماهیت مسایل جاری در افغانستان هستند؛ سوم تصمیمات و عمل‌کردهای بعدی بر بنیاد این اطلاعات می‌باشد.
شاید کسی بپرسد که از همه مهم‌تر، نفس افشای این اسناد است. این سخن درست است، ولی برای دستگاه استخباراتی امریکا می‌تواند مهم باشد، نه برای افغانستان. آنچه برای افغانستان مهم است، این است که بر اساس این اسناد، آمریکا به شبکه‌ها و مراکز تروریستی و ارتباط همه‌جانبه‌ی پاکستان با تروریستان طالب، دسترسی اطلاعاتی داشته است. امریکا می‌دانسته است که مراکز تولید، بازتولید، تجهیز و تسلیح طالبان در پاکستان است و آی اس آی بانی و مجری اصلی جریان‌های تروریستی در افغانستان و منطقه است. امریکا می‌دانسته است که آی اس آی قصد ترور حامد کرزی رهبر سیاسی افغانستان را داشته است. اما، سوال این است که افغانستان در مدت 9 سال گذشته پیوسته تأکید کرده است که طالبان از پاکستان به کمک استخبارات آن کشور برای حملات تروریستی وارد افغانستان می‌‌شوند، چرا آمریکا دست به اقدام مناسب نزده و بر پاکستان فشار وارد نکرده است؟ برعکس، امریکا هم‌چنان از پاکستان حمایت کرده، با پاکستان همکاری‌های اقتصادی، نظامی و استراتژیک خود را گسترش بخشیده و تلاش کرده است تا پاکستان به عنوان یک قدرت تخریبی در منطقه هم‌چنان استوار باقی بماند.
افشای 92 هزار سند ارتش امریکا نشان می‌دهد که امریکا از ارتباط پاکستان با طالبان آگاهی داشته است، اما، از اعلام آن خودداری کرده برعکس تمامی اتهامات را به دولت افغانستان رجعت داده است. این به معنای پاکستان‌محور بودن سیاست امریکا است که می‌خواهد بار دیگر افغانستان را قربانی پاکستان کند. همه به یاد داریم که در دوران جنگ سرد، این امریکا بود که پاکستان را در جهت تخریب افغانستان حمایت کرد و سیاست‌های پاکستانی را در قبال افغانستان دنبال می‌کرد.
همین‌گونه در قتل غیرنظامیان نیز امریکا پنهان‌کاری کرده و اطلاعات درست به دولت افغانستان، وزارت دفاع و مردم افغانستان نداده است. البته ضعف وزارت دفاع در این زمینه غیرقابل چشم‌پوشی است. وزارت دفاع ملی بایستی نقش فعال داشته در جریان حوادث قرار داشته باشد. این نکته را نیز به یاد داریم که وزارت دفاع ملی در مورد قتل غیرنظامیان اغلباً آمارهای غیردقیق و ضد و نقیض ارایه کرده و از آمار خود دفاع نتوانسته است. دسته‌بندی محتوایی این اطلاعات نشان می‌دهد که از یک طرف در مورد تلفات ملکی پنهان کاری صورت گرفته و از طرف دیگر، امریکا با وجود آگاهی از ارتباط آی اس آی با تروریستان «طالبان» و طرح‌ریزی‌های آی اس آی در جهت قتل رهبران سیاسی افغانستان، سکوت کرده و با پاکستان مماشات انجام داده است.
با وجود این همه، مقامات امریکا و پاکستان با نگرانی تمام واکنش‌های تند و تیزی از خود نشان داده اند. از جانب دیگر، مقامات افغان نیز در سطوح مختلف دست به واکنش زده اند. اما، جهت واکنش‌های افغانستان به صورت واضح انتقاد از امریکا بوده است و این که موضع 9 ساله‌ی دولت افغانستان مبنی بر حمایت‌های پاکستان از «طالبان»، با افشای این اسناد به اثبات رسیده است. ولی پرسش اساسی این است که انتقادات دولت افغانستان چه تأثیری بر سیاست‌های امریکا در قبال پاکستان برجای می‌گذارد؟ آیا این کافی است که فقط بدانیم موضع افغانستان برحق بوده و امریکا پنهان‌کاری کرده و در برابر بازی‌های دوگانه‌ی پاکستان سکوت کرده است و یا خود دست به بازی‌های دوگانه زده است؟
تاکنون، پاسخ مشخصی از سوی رهبران سیاسی غرب به انتظاراتی از این دست گفته نشده است. هرچند اطلاعاتِ افشا شده خیلی تازگی هم ندارند، ولی مهم این است که اکنون دیگر کسی نمی‌تواند موضع دولت افغانستان را نادیده گرفته هم‌چنان با پاکستان مماشات کند. همان گونه که دیوید کامرون به پاکستان هشدار داده است.
آنچه تا کنون از سخنان مقامات افغان استنباط می‌شود این است که نخست باید بر آن مقامات آی اس آی که با «طالبان» رابطه دارند، «تغزیرات نرم» وضع گردد. این همان طرحی است که داکتر سپنتا در زمانی که وزیر خارجه‌ی افغانستان بود مطرح ساخت. خواست دوم مقامات افغان، عبارت از شامل کردن سازمان اسختباراتی پاکستان در لیست سیاه سازمان ملل متحد و وزارت خارجه‌ی آمریکا است. این طرح بیشتر از سوی رهبران احزاب و فعالان سیاسی افغان مطرح شده است. اما، در ظاهر امر، این طرح غیرعملی به نظر می‌رسد. خواست سوم دولت افغانستان، عبارت از تغییر جغرافیایی جنگ است. تغییر جغرافیایی و حمله‌ی نظامی بر مراکز تروریزم در خاک پاکستان، یک خواست دیرینه‌ی دولت افغانستان است که بارها بر آن تأکید کرده است. به نظر می‌رسد که تغییر جغرافیای جنگ، معقول‌ترین طرح برای نابودی «طالبان» در راستای جنگ برعلیه تروریزم در منطقه است. تا زمانی که بر مراکز تربیتی و تجهیزاتی «طالبان» در خاک پاکستان حملات گسترده انجام نشود، مبارزه با تروریزم در افغانستان به شکست منجر خواهد شد. خواست چهارم مقامات افغان، عبارت از اعمال فشارهای سیاسی جامعه‌ی جهانی بر پاکستان و دولت‌های منطقه در راستای مبارزه با تروریزم و ثبات‌سازی در افغانستان است. مسلماً، تغییر جغرافیایی جنگ و فشارهای سیاسی بر پاکستان، از همدیگر جدایی‌ناپذیر هستند. هرگونه سازمان‌دهی جنگ در خاک پاکستان بدون فشارهای سیاسی، موفق به نظر نمی‌رسد. همین گونه، هرگونه فشار سیاسی بدون حملات نظامی بر مراکز تروریزم در خاک پاکستان، بدون نتیجه باقی خواهد ماند.
حمله بر مراکز تروریزم بر خاک پاکستان و اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی بر پاکستان، می‌توانند پاکستان را وادار به همکاری با جامعه‌ی جهانی و دولت افغانستان کرده و به دستگیری گسترده‌ی رهبران «طالبان» و القاعده در خاک پاکستان نیز منجر شود. تا کنون پاکستان بر خلاف ادعاهای بارک اوباما رییس جمهوری امریکا، هیچ گونه همکاری استراتژیک با جامعه‌ی جهانی و دولت افغانستان در راستای مبارزه با تروریزم انجام نداده است. گروه حقانی و شورای کویته هم‌چنان قدرتمند هستند و تحت حمایت‌های مستقیم آی اس آی فعالیت می‌کنند. حمایت پاکستان از «طالبان»، طرح مذاکره مشروط دولت افغانستان با «طالبان» را نه تنها به ناکامی برده، بلکه عملاً منجر به تجدید قوای «طالبان» در افغانستان شده و قدرت تخریبی «طالبان» در افغانستان را بالا برده است.
اما، هنوز ایالات متحده‌ی امریکا و متحدانش هیچ‌گونه عکس‌العمل مناسب برای تغییر جغرافیایی جنگ و اعمال فشارهای موثر سیاسی بر پاکستان نشان نداده، بلکه مثل گذشته‌ها در مورد صداقت پاکستان ابراز شک و تردید کرده اند. ولی این روشن است که اگر امریکا و متحدانش می‌خواهند جنگ با تروریزم به پیروزی رسیده و در افغانستان ثبات سیاسی و اجتماعی ایجاد شود، ناگزیر از فشار بر پاکستان هستند. از سوی دیگر، این دولت افغانستان است که چقدر از این فضا استفاده‌ی مناسب کرده دست به کار و ابتکار مناسب سیاسی و دیپلوماتیک می‌زند تا جامعه‌ی جهانی را متقاعد کند که بر مطالبات و خواست‌هایش گردن بنهند. تا کنون، دولت افغانستان در واکنش‌هایش موضع جدی و قدرتمند نداشته و وزارت خارجه افغانستان نیز در سکوت به سر می‌برد. ولی، اگر دولت افغانستان می‌خواهد واقعاً از این فرصت استفاده‌ی معقول کند، بایستی مواضع جدی و روشن داشته در این راستا کارهای جدی انجام دهد. در غیر آن، وضعیت مانند گذشته به زیان افغانستان رقم خواهد خورد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر