ظاهراً هم حکومت افغانستان میداند که پاکستان از حمایت طالبان چه خواستههایی دارد و هم پاکستان میداند که از طریق طالبان چه نقطهای را در اندام سیاسی افغانستان تحت فشار گرفته است. همین نقطه باعث شده است که پاکستان در موقف خود با افغانستان، در عین حفظ خونسردی، همیشه حالت تهاجمی داشته باشد. به همین دلیل است که افغانستان با هر فشار تازهی پاکستان بر خود میپیچد و برای دریافت راه رهایی به تقلا میافتد.
پاکستان از خطر بالقوهی افغانستان به خوبی آگاه است. خط دیورند و آبهایی که بیحساب از مرز عبور میکند، برعلاوهی خط ترانزیتی که پاکستان را از طریق افغانستان به آسیای میانه وصل میکند، تنها روپوش ظاهری مسأله است. افغانستان، از طریق قبایل پشتون در آن سوی خط دیورند، وحدت ملی پاکستان را که بر بنیاد ناسیونالیسم مذهبی استوار بوده و فوقالعاده شکننده و آسیبپذیر است، به طور مداوم تهدید میکند. تجزیهطلبی و پختونخواهی قبایل سرحدی، تنها به معنای خواستههای قبیلوی یک فیصدی اندک نیست که برای حکومت خودمختار در جوار پاکستان تلاش میکند، بلکه به معنای تجزیهی پاکستان در بخشها و شقههای مختلفی است که تنها قدرت نظامی و استخباراتی پاکستان توانسته است آنها را کنار هم نگه دارد. وقتی حکومت افغانستان نتواند یا نخواهد این معضل را از ذهن پاکستان دور کند، پاکستان نیز به هیچ صورت اجازه نخواهد داد که آب خوش از گلوی حکومت افغانستان پایین برود.
گزارش مکتب اقتصادی لندن، در این میان، باری دیگر پرده را کنار زده است تا هم حکومت افغانستان و مردم آن به واقعیت مسأله در آن سوی خط دیورند نگاه کنند و هم سوال پاکستان به طوری جدیتر و برهنهتر مطرح شود. به نظر نمیرسد پاکستان، برغم واکنش منفیای که در ظاهر امر نشان داده است، از افشای گزارش مکتب اقتصادی لندن دلخور باشد. با توجه به روابط و علایقی که میان حکومت پاکستان و منابع تحقیقاتی و استخباراتی انگلیس وجود دارد، میتوان تصور کرد که در انتشار این گزارش، درست در موقعی که حکومت افغانستان حاضر است به هر بهایی به پاکستان و طالبان نزدیک شود، رد پای تمایلات حکومت پاکستان را نیز میتوان پیدا کرد. با این گزارش، پاکستان به هیچ صورت تحت فشار قرار نمیگیرد، بلکه در طرح خواستههای اصلی خود موفقیت تازهای نیز به دست میآورد. این حکومت افغانستان است که باید با خود سنجش کند که در برابر خواستههای پاکستان، مخصوصاً آنچه حرف اصلی در میان این دو کشور است، چه گام روشنی بر میدارد.
گزارش مکتب اقتصادی لندن، نشانهای از تمایل جهانی برای جدیگرفتن روابط پاکستان و افغانستان نیز به شمار میرود. روابط جامعهی جهانی، مخصوصاً کشورهای غربی، در میان دو کشور افغانستان و پاکستان از یک پیمانه برخوردار نیست. شاید یکی از اشتباهات حکومت افغانستان در درک همین نکته نیز باشد. پاکستان با جامعهی جهانی از موقفی سخن میگوید که حکومت افغانستان برای احراز آن به سالهای طولانی ریاضتکشی و تهجد نیازمند است. برعلاوه، حکومت افغانستان ناگزیر است برای حل پارادوکس خود در میانهی خواستههای طالبان و ارزشهای مدنی در قرن بیست و یکم نیز چارهای پیدا کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر