پروفیسور دیوید ان. برگ
یادداشتهایی از دانشگاه یل
جنبههای روانشناختی عدالت و خشونت
دیوید ان برگ، دارای چندین دکترا از دانشگاههای مختلف در رشتههای مختلف روانشناسی است. درسهای او فعلاً در دانشگاه یل، از منزلت و اعتبار بالایی برخوردار است و یک بار در سال 1990جایزه بهترین مدرس را نیز از این دانشگاه اخذ کرد. رشتهی اختصاصی او تدریس جنبههای روانشناختی سازماندهی و مدیریت است و تلاش میکند میان جهان اندیشهها و جهان عمل پیوند برقرار کند. او نویسندهی مقالات و کتابهای زیادی است که مشهورترین آنها «پارادوکس زندگی گروهی»، «ناکامی در رشد و تغییر سازمانی» و «بازیابی گروهها» است.جنبههای روانشناختی عدالت و خشونت
وقتی پشت میز نشست، از ابتدا گفت: دو چوکی که در کنار او خالی است باید آخرین افراد روی آنها بنشیند. همه حرف او را جدی گرفتند و هر کسی که اولتر میآمد کوشش میکرد غیر از آن دو چوکی، جای دیگری را انتخاب کند. وقتی همه نشستند، این خود یکی از شگردهای اعمال نفوذ بر دیگران است. وقتی شما در جایی قبلتر از دیگران موقعیت میگیرید، از این موقعیت خود سوء استفاده میکنید تا دیگران را در ردهای بعدتر از خود و در نتیجه تابع خود قرار دهید. من وقتی گفتم: آخرین افراد اینجا بنشینند اگر یکی از شما جرأت میکرد و میپرسید چرا؟ ... تمام مسأله دگرگون میشد.
نحوهی آغازکردنش به بحث و گفتوگو خیلی جالب بود. همین خود باعث شد که همه ذهن خود را آمادهی گرفتن مطالب مهمی کنند که در جریان درس و گفتوگوها طرح میشد. دیوید گفت: ما برای درسهای خود متن و برنامهی خاصی نداریم. اینجا تلاش میکنیم همه به نوعی رابطههای خود را کشف کنیم و پرورش دهیم. هدف این درسها بیشتر آن است که شما همدیگر را به نحو بهتری درک کنید و از آنجا بروید به سوی حل معضلاتی که خاص زندگی گروهی اند و هر کسی که وارد گروه باشد مسئولیت دارد آنها را حل کند.
دیویدبرگ گفت: زندگی گروهی آمیزهای از رقابت و سازش است و در این راستا، درک کسانی که در گروه عضویت دارند، عالیترین دستاورد به شمار میرود. رهبری گروهی نیز به معنای آن است که شما چگونه میتوانید افراد و مجموعهها را برغم تفاوتهایی که دارند پیوند دهید. در میان گروه همیشه افراد و مجموعههایی هستند که دارای دیدگاههای فوقالعادهای هستند و رهبری موفق کارش این است که زمینه را برای کشف، باروری و رشد این دیدگاهها مساعد میسازد.
آقای برگ گفت: کسانی که در شرایط جنگی بزرگ میشوند با یک مفهوم خیلی زود انس میگیرند: مبارزه یا مرگ. این وضعیت رفته رفته فرد را در موقعیتی قرار میدهد که تمام زندگی برایش مبارزه یا مرگ میشود. دنیایش تقسیم میشود میان کسان و شرایط و زمینههایی که برای مبارزهاش مساعدت میکنند و یا در پی کشتن و نابود کردن اویند. او گفت: این واقعیت را در اکثر بخشهای تاریخ بشری میتوان متوجه شد و ماهیت زمان ما را نیز تا حدی زیاد همین امر تشکیل میدهد.
آقای برگ از هر کسی که در جلسه بود خواست که خود را به طور ساده معرفی کنند و حد اقل یک یا دو سوال مهمی را که دارند مطرح کنند تا دیگران در مورد آن ابراز نظر داشته باشند. سوالها با توجه به دیدگاههایی که افراد داشتند فرق میکرد. سوال مهمی که مطرح شد یکی نفرتی بود که به عنوان یک سایهی سیاه در روابط انسانها پدید میآید و اعتماد را از میان میبرد. از آن پس هر گاه رابطهای شکل میگیرد و یا پیمان و عهدی بسته میشود، به طور پنهان خوف و هراسی را نیز در روان انسانها حفظ میکند که نسبت به همدیگر به نحوی بدبین باشند. این بدبینی اساساً چیست و چگونه میشود در ایجاد روابط سازمانیافته میان افراد و مجموعههای انسانی از این سایهی سیاه نجات یافت. سوال دیگر از میآکیل بود که جنبهی روانشناختی عدالت و خشونت را پرسید. در جریان مباحث سوالات زیادی روی میز آمد:
- مدیریت مردم برغم انگیزههای مختلف آنها؛
- راوابط میان گروهی: چگونگی مقابله با «ترس» از دیگران؛
- من کی هستم و بعد از تکمیل کارها من چه خواهم بود؛
- زمان ما زمان بازتابهای مداوم و تغییر است. میخواهم کجا بروم؛
- چگونه میتوان دوام و استمرار کارهایی را که شروع شده است، تضمین کرد؛
- ریسکهای تجارت و تشبثات کوچک چیست و چگونه میتوان مردم را قادر ساخت کاری را انجام دهند که خود برای انجام آن به حد کافی شوق و تعهد داریم؛
- رابطهی مهاجمان و قربانیان را چگونه میتوان تنظیم کرد؛
- انصاف، عدالت، دموکراسی و مصالحه با هم چه رابطه و چه پیوندی دارند؛
- قدرت و اتوریته با هم چگونه رابطه مییابند و چگونه از هم تفکیک میشوند؛
- الزام رهبری و تحمل بار رهبری؛
- چگونه میتوان گروهی را سامان بخشید که اعضای آن نسبت به همدیگر فکر میکنند؛
- مدیریت مردم: زیردستان و خواستههای آنان؛
- رهبریت چیست، مهارتها، خصوصیتها، کارکردهای رهبری چیست، رهبران اصولاً کی هستند و چگونه تلقی میشوند؛
- کاوشگری در مورد انسانهای دیگر، چگونگی تداوم رابطه با دیگران؛...
- خصوصیتهای گذار به دوران بلوغ و سازگاری دورهی های زندگی با همدیگر؛
- جاهطلبیهای ما و نتایج آنها؛
- پیروی از دیگران (آیا کسی میخواهد پیرو دیگران باشد؟)
آقای برگ از همه خواست تا یکی از عمدهترین مشکلاتی را که فکر میکنند در زندگی گروهی خود با آن مواجه هستند بیان کنند. نکتهای را که من و کیل باری دیگر طرح کردیم مربوط به جامعههایی بود که از تاریخ طولانی جنگ و نفرت عبور کرده اند. برگ نخواست جواب دهد و در عوض خواست که خود ما آنچه را میخواهیم بپرسیم باز کنیم و او و دیگران گوش کنند. من از افغانستان یاد کردم: تاریخی که با اراده و خواست یک امیرآهنین و سیاستهای دو ابرقدرت زمان (روسیه تزاری و هند برتانوی) شکل گرفت. قتل عام و غارت و نفرت در روان مردمی که تازه میخواستند با هم آشنا شوند و این آشنایی با لبهی تیز شمشیر امیر ایجاد شد. فصل بردگی، حقارتهای اتنیکی و مذهبی، مفهوم دست دوم و دست سوم بودن در روابط اجتماعی، برخورد قبیلوی و کینهتوزانه در برابر خواستههای در حال رشد اقوام و گروههای اجتماعی، نفرتهای ایدئولوژیک، خشونتهای بیوقفه، ... تا حالا که مردم خسته از گذشته تلاش میکنند آیندهای را فارغ از بیم و ترس سایههای گذشته بنا کنند، اما هر تلاش شان برای نزدیکی به جدایی بیشتر و نفرتهای عمیقتر منجر میشود، یکی باور کرده که دیگران او را به چشم حقارت نگاه میکند ولی نمیداند که چگونه از این موقعیت بیرون شود، و دیگری باور کرده که نسبت به دیگری بهتر و رشدیافتهتر و انعطافپذیرتر است اما دیگری او را درک و تحمل نمیکند، ... درست است یا غلط، مهم نیست، اما سایهای پنهان همه را ازهم دور نگه میدارد، چگونه میشود از این سایه دور شد و چگونه میشود از ورای این سایههای ترسناک اعتمادی را میان همه خلق کرد که بتوانند برای سرنوشت بهتر و آسودهتر جمعی با همدیگر کنار بیایند؟
میآکیل از سرنوشت لبنان و مردم خاورمیانه یاد کرد. خشونت اوج میگیرد برای اینکه عدالت تأمین شود. هر کسی میگوید که مورد بیعدالتی واقع شده است و به همین دلیل با خشونت بیشتر وارد عمل میشود تا این بیعدالتی را جبران کند. میگویند گذشته را فراموش کنیم و دور یک میز با هم جمع شویم. حرف درستی است. اما من از سن نه ده سالگی با فضای خشونت و بمبارد رشد کرده ام. این خشونت و بمبارد برای من به بهای قربانی شدن نزدیکانی از خانواده و عزیزترین کسانم تمام شده است، من میتوانم همه چیز را فراموش کنم، اما آیا آن زخمهایی که روانم را آزرده ساخته اند با فراموشکاری من ترمیم میشوند؟ ... از جانبی دیگر من نمیتوانم به بهانهی این عدالت، این چرخهی بیعدالتی را دوام دهم و بخواهم که یکی پی دیگر افرادی بیایند و مورد انتقامجویی و مجازات قرار بگیرند. از این مرحله چگونه میتوان عبور کرد؟
ماروین نکتهی عمیق دیگری را مطرح کرد: چگونه میتوان از تاریخ با توصیهی فراموشکردن همهچیز فاصله گرفت؟ مگر ممکن است تاریخ به فراموشی سپرده شود؟ ... او استدلال کرد که تاریخ چیزی زمانی فرورفته در هستی و وجود فعلی من نیست. چگونه میتوانم با یک توصیه یا حکم ساده از این هستی و وجود خود فاصله بگیرم؟....
برگ سخنان کوتاهی گفت و از همه خواست تا جلسهی بعدی که او همهی این نکتهها را یادداشت کرده و برای بحث آماده میکند در مورد نکتههایی که توسط همراهان مطرح شد، فکر کنند.
او گفت: عشق و نفرت همواره کس دیگری را در ورای شخصیت و ذهن آدمی پرورش میدهند. این همان کسی دیگر است که به جای خود ما عمل میکند. کنترل یافتن بر این کس دیگر کار آسانی نیست و گاهی فکر میکنیم این کس، آشناتر و خودیتر از خود ما با ما است. او آنچه را من به عنوان «سایه»ای یاد کردم که در عقب افراد و گروهها پنهان میشود، دارای هویت مستقلی تعریف کرد که در جریان زمان همپا با خود ما رشد میکند و بزرگ میشود. او گفت: کسانی که دورههایی را در جنگ و خشونت و نفرتهای نژادی و مذهبی و ایدئولوژیک به سر برده اند، از این سایه بیشتر میترسند.
برگ گفت: جنگ و نفرت همیشه در هالهای از تقدس جا میگیرند. هیچگاه جنگ و نفرت در حد غیرقابل کنترل نمیرسد مگر اینکه هالهی تقدس بر روی آن بیشتر کشیده شود. در ابتدا شاید کسانی باشند که این هاله را برای مقاصدی میکشند، اما روان آدمی در این مرحله باقی نمیماند و به زودی این هاله را همچون جوهرهای مقدس نگاه میکند که هرگونه شک و تردید در مورد آن را مساوی با کفر و گناه میشمارد. کسی به برتری نژادی باور میکند. ابتدای باور او خطرناک نیست. تنها یک ذهنیت است که بر پایهی برخی تصورات اولیه بنا شده است، اما در جریان زمان، بدون اینکه خود بداند، به مقدس بودن پوشهی نژادی خود باورمند میشود و حتی نمیبیند که جفاها و خطاهای بزرگی در پوشهی این قداست و برتری نژادی مرتکب میشود. او مثال نازیهای آلمان را در این مورد برجستهتر از همه قلمداد کرد.
برگ گفت: تبعیض را هم میدانیم که چیست. تبعیض نیز از همین هالهی خودبرتربینی مقدس بیرون میشود. مردان تاریخی طولانی بر زنان تبعیض روا میداشتند و حتی حالا در بسیاری از جوامع به شدت زنان را عقب میرانند. در عقب این تبعیض همان هالهی مقدس خودبرتربینی مذکر وجود دارد. فرق نمیکند که گاهی شما توجیه آن را از دین و مذهب بگیرید و گاهی از ویژگیهای فزیولوژیک زنان و یا خصوصیتهایی که در سنتها و فرهنگ خویش دارید. مهم این است که به خود حق میدهید که این تبعیض را روا دارید.
برگ گفت: روان آدمی در پیچیدهساختن هر امری به شکل معجزهآسا عمل میکند. شاید نباید اجازه دهید که هیچ امری روانی از کنترل بیرون شود. اگر کنترل خویش را بر امری از دست دادید بار دیگر برای تان مشکل میشود که حتی راهی برای نجات از آن پیدا کنید. او خطاب به من گفت: سایههایی که شما را در روابط اجتماعی تان اذیت میکند برای مدتی زیاد چالش عمدهی کار و رهبری تان در روابط جامعه خواهد بود. شما نمیتوانید به مردم حکم کنید که از نفرت و سایههایی که همچون اشباح در عقب ذهن و روان شان پنهان شده است فاصله بگیرند. اما نباید اجازه دهید که این سایهها شما را در گرو خویش داشته باشد. برگ نکتهی ظریفی را اشاره کرد: رهبری کردن مردم در دورههای پس از جنگ و خشونتهای مداوم فوقالعاده دشوار و حساس است. کسانی که بدون درک و شناخت بر رهبری مردم در دوران پس از جنگ قرار میگیرند، با هر اقدام و هر عمل خود مردم را بیشتر به قهقرا میکشانند.
دیوید برگ گفت: اینها تنها اشارههایی به اصل بحث اند که در جلسهی آینده باید روی آنها تمرکزی بیشتر صورت بگیرد. تنها گفت: در همچون موارد خوب است که یک بار از خود فاصله بگیرید و تلاش کنید خود را برای خود تان تعریف کنید: کی هستید، چه میخواهید، شرایط و زمینههایی که در آن قرار دارید چیست، و ... آنگاه تلاش کنید که دیگران را نیز در موقعیتی که خود قرار دارید به عنوان اجزایی از جامعه و گروهی که با همدیگر ناگزیر در ارتباط و تعامل قرار دارید، تعریف کنید. به این ترتیب، روزنهای پیدا میکنید که گامهای تان آرام آرام به سوی حل برخی معضلات روانی برداشته شود.
باسلام خدمت استاد عزیز (رویش)
پاسخحذفدست نوشتهایت را مرتب ودرهرذمینه که باشد باعلاقه ودقت میخانم که شکر، حسرت ولذت در حال خواندن آنان بمن دست میدهد.
صد افرین به این پشت کار واستعداد که در عین رسیده گی به کارهای خانگی پروگرام دانشگاه این همه نوشتجات جالب، معلوماتی وخوانده نی را به علاقه مندان دست نوشته هایت تقدیم میکنی.
من تا هنوز بمطلبی بر نخوردم که با تفصیل در رابطه به برنامه که در آن شرکت دارید معلومات ارائه کند. میشه چند سطر در این مورد هم بنوسید؟ وفقکم الله