(درنگی بر استفادهی ابزاری از مذهب در مبارزات انتخاباتی)
برگرفته از شماره چهاردهم «قدرت» رضا کیان
هر روز با نزديکتر شدن به برگزاري دومين دور انتخابات پارلماني در کشور، فضاي انتخابات نيز داغتر ميشود. کانديداهاي پارلمان دوم با استفاده از شيوهها و ابزارهاي گوناگون تقلا دارند تا با جلب توجه مردم راه رسيدن به پارلمان را براي شان هموارتر بسازند. استفاده از شعارهاي عجيب و غريب و گاه بالاتر از صلاحيت يک نمايندهي پارلمان، دامن زدن به احساسات قومي-مذهبي، استفاده از پول و نان و هزاران شيوه و ترفند ديگر از جمله شگردهايي است که بيشترين کاربرد را در کارزارهاي انتخاباتي کانديداهاي پارلماني دور دوم دارند. هرچند اين دومين تجربهي انتخابات پارلماني براي مردم افغانستان است که تلاش ميکنند با فرستادن نمايندگان شان در پارلمان کشور ارادهي شان را در قدرت تمثيل کنند، ولي مردم با کسب تجربهي اندک از انتخابات اول پارلماني و کارکرد نه چندان موفق نمايندگان شان در پارلمان اول، و نيز غوغاي مأيوس کنندهي تقلب گسترده در انتخاباتهاي قبلي و حتا نگراني از ادامهي آن تقلبها در انتخابات پيشرو، به نظر ميرسد ديگر با آن شور و هيجان اولين انتخابات پارلماني، در دومين دور انتخابات شرکت نکنند. انتخابات اول پارلماني بيشتر يک انتخابات درون قومي بود تا يک انتخابات ملي. چون ساليان طولاني بياعتمادي بين مردم افغانستان و محروم بودن بعضي از اقشار کشور از ابتداييترين حق سياسي شان باعث مشارکت گستردهي مردم در انتخابات شد. شايد تنها دليل مشارکت گستردهي مردم در انتخابات قبلي، ابراز و تثبيت هويت سياسي بعضي از اقوام کشور بود. تلاش براي ابراز هويت بعضي از اقوام در سياست کشور از يک طرف و بي اعتمادي گسترده بين اقوام افغانستان از طرف ديگر باعث شد که مردم نتوانند فارغ از پايبستهاي قومي و مذهبي وارد کارزار انتخاباتي شوند. بنابراين تمامي مبارزات و کمپاينهاي انتخاباتي در سطح کوچک اقوام منحصر ماند. ودر کنار اين مسئله يک تعداد از کانديداها با درک اين حساسيت، تلاش کردند با دامن زدن به حساسيتهاي قومي و مذهبي راه رسيدن به کرسي پارلمان را برايشان هموارتر بسازند. در کنار استفاده از احساسات قومي، امر معمول ديگر در مبارزات انتخاباتي استفاده از احساسات مذهبي مردم در کمپاينهاي انتخاباتي کانديداها ميباشد که در دور اول انتخابات نيز به وفور مشاهده شد. استفاده از سمبولهاي مذهبي در عکسها، استفاده از شعارهاي مذهبي، استفاده از ادبيات مذهبي در مبارازت انتخاباتي و ساختن مساجد واماکن مذهبي از جمله نمونههاي معمول استفاده از مذهب در مبارزات انتخاباتي است که کانديداها تلاش دارند براي رسيدن به يک موقف کاملا سياسي از مذهب سود جويي کنند. ولي سوال اين جاست که آيا استفادهي ابزاري از مذهب در انتخابات ميتواند يک امر معقول و يا حداقل داراي نتايج خوب باشد يانه؟ افغانستان يک کشور مذهبي است و دين و مذهب نفوذ فراوان و تعين کنندهاي در افکار و رفتار مردم دارد. اگر خواسته باشيم تأثير باورهاي مذهبي را در رفتار افراد جامعهي افغانستان بررسي کنيم شايد از کوچکترين و بياهميتترين رفتار تا بزرگترين و مهمترين رفتارهاي افراد به نحو مستقيم و يا غير مستقيم متأثر از مذهب و باورهاي مذهبي اند. رفتارهاي سياسي، اجتماعي و حتا فرهنگي مردم بر مبناي ارزشها و باروهاي مذهبي آنان شکل گرفته اند. در ميان اين حوزههاي مشخص، سياست يکي از حوزههاي بااهميت است که معمولا در طول تاريخ سياسي کشور مذهب به گونههاي مختلف تأثيراتاش را در جهتدهي آن به جا گذاشته است. حرکتها و جريانهاي فکري و سياسياي که اندکترين تقابل را با باورهاي مذهبي مردم در رفتارهاي سياسي شان نشان داده اند، با مقابلهي سخت و شديد مردم روبرو شده و گاهي منجر به شعلهور کردن آتش خشونتهاي ويرانگر در کشور شده است. و برعکس جريانهايي که ولو فقط به نام مذهب خواسته اند قدرت را در دست بگيرند و به قدرت شان مشروعيت مذهبي ببخشند، توانسته اند به سادگي براريکهي قدرت تکيه بزنند. مذهب به دليل آنکه از يکسو تاحدود زيادي براي عموم مردم دور از دسترس استدلالهاي عقلاني قرار دارد و از سوي ديگر، و نيز به همين دليل، متوليان رسمي و انحصاري دارد، زمينهي استفادهي ابزاري از آن نيز براي کساني که برآن توليت انحصاري دارند بسيار زياد است. روشنترين نمونههاي استفادهي ابزاري از آن در سياست را ميتوان در جوامعي ديد که سياست با توجيهات مذهبي عمل ميکند. بايد توجه شود که اصولاً سياست با مسايل عرفي و دنيايي و روزمرهترين مسايل زندگي انسانها سروکار دارد. ولي وقتي براي آن توجيه مذهبي ميتراشند تلاش عمده برآن است که آن را از دسترس عموم مردم دور نگهدارند. دوران امارت اسلامي طالبان روشنترين نمونهي اين نوع استفاده از مذهب در سياست است. بادر نظر داشت اين واقعيت امروز يک تعداد از کانديداهاي پارلمان تلاش دارند با استفاده از مذهب برايشان موقف و مقام سياسي دست و پا کنند. نمونههاي زيادي وجود دارد از اين که مثلا يک کانديد براي مردم يک شهرک مسجد ساختهاست، و مردم شهرک تعهد سپردهاند که نبايد به کسي ديگر غير از همان فرد رأي بدهند، مهم نيست که اين کانديد آدم مناسب براي نمايندگي آنان در پارلمان است يانه، مهم اين است که براي مردم مسجد ساخته است. ساختن مسجد، مثل هرکار عامالمنفعهي ديگر، ولي استفاده از اين وسيله براي رسيدن به قدرت و دربند درآوردن مردم با وجدان مذهبيشان به هيچ وجه قابل دفاع نيست. استفادهي ابزاري از مذهب براي رسيدن به قدرت به دلايل متعددي که در ادامه خواهد آمد قابل توجيه نيست. اولاً مذهب يک حوزهي مستقل از سياست است و مداخلههاي نه چندان ضروري يک حوزهي مستقل در امور حوزهي مستقل ديگر به جاي اين که مفيد واقع شود، در خيلي از موارد آنگونه که تجربه شده است پيامدهاي منفي غيرقابل کنترولي را ايجاد ميکند. تاريخ سياسي بشر و حکومتهاي ديني امروزي همه مؤيد اين واقعيت اند که رسيدن به قدرت با استفادهي ابزاري از مذهب فاجعه خلق ميکند. شايد بيجا نباشد که ادعا کنيم در تاريکترين برهههايي از تاريخ بشر سوء استفاده از مذهب بيشتر از هميشه وجود داشتهاست. يعني استفادهي ابزاري از مذهب عامل اصلي فاجعه و ويرانگري بوده است. اروپاي قرون وسطي يک نمونهاي از اين واقعيت است. و امروز نيز نمونههايي از اين واقعيت تلخ وجود دارند که چگونه با استفادهي ابزاري از مذهب در سياست، فاجعههاي وحشتناکي خلق کرده اند. ثانيا، اولين قرباني استفادهي ابزاري از مذهب در سياست، عقلانيت سياسي است. عقلانيت سياسي حکم ميکند که مردم آزادانه به کسي رأي دهند که شايستگي رفتن در پارلمان را داشتهباشد، فارغ از دخيل کردن قيد و بندهايي که امکان انتخاب آزادانه را از مردم بگيرند. مهم نيست که يک فرد مسجد ساخته است يا نه، مهم اين است که اين فرد مي تواند يک نمايندهي شايسته در پارلمان باشد؟ ولي استفادهي ابزاري از مذهب در انتخابات، مثل سوء استفاده از هر ارزش ديگر، ميتواند عقلانيت و هوشياري سياسي را از مردم سلب کند و در نتيجه مردم بجاي اينکه معيارهايي چون تخصص، توانايي، شايستگي و تعهد کانديداها را در انتخاب شان در نظر بگيرند، به کساني رأي ميدهند که مثلاً برايشان مسجد ساختهاند. مردم نبايد فراموش کنند که کساني که فقط در هنگام انتخابات به ساختن مسجد و اماکن مذهبي براي مردم ميپردازند، فقط در پي به دست آوردن راي مردم اند، نه بيشتر. زيرا مردم حق دارند اين سوال را از آنان بکنند که چرا در زماني ديگر دست به اين اقدامات خيرخواهانه نزده اند. پس بايد گفت که اين يک معامله يا «خريد» راي است نه بيشتر. همچنان بايد دقت کرد که مردم با راي شان سرنوشت سياسي خود را رقم ميزنند. بنابراين فروش راي، به هرقيمت و با هرتوجيه که باشد، در واقع به معناي فروش سرنوشت سياسي شان خواهد بود. لاجرم مردم ميدانند و حوادثي که در طول سالهاي اخير از سرگذرانده اند به آنها به روشني فهمانده است که سرنوشت سياسي شان در گرو تصميمهاي عقلاني سياستمداران متعهد و باشعور و آگاه آنان ميباشد. پس فروش راي، به هر قيمتي که باشد، به زيان مردم خواهد بود. ثالثا، کانديداها راههاي مختلفي براي برنده شدن شان به کار خواهند بست. مهمترين آنها عبارتند از: اول، ارايهي يک منطق سياسيِ قوي و قابل قبول براي جامعه. دوم، پول، و سوم، اقناع مذهبي يا استفاده از باورهاي مذهبي مردم به نفع خود. کساني که با يک منطق سياسي قابل قبول و قابلدرک وارد کارزار انتخاباتي شدهاند، تلاش ميکنند با ارايهي اين منطق، شايستگي خود را اثبات کنند و با احترام به حق انتخاب مردم، خود را به عنوان يک گزينهي برتر نشان دهند. حضور اين کانديداها در مبارزات انتخاباتي در هر صورت نفعي براي جامعه دارد؛ چه برنده شوند يا نشوند، زيرا اگر برنده شدند به قول معروف «نور علي نور»، مردم نمايندهي شايستهي خود را يافته اند. ولي اگر به پارلمان راه نيافتند حداقل توانسته اند منطق سياسي را در جامعه تقويت کنند. ولي کساني که فاقد منطق سياسي قوي اند، چون ميدانند که از اين طريق نميتوانند رأي بدست آورند، شروع ميکنند به مصرف کردن پول يا استفادهي ابزاري از باورهاي مذهبي مردم. يکي از راههاي موثر براي آنها استفادهي همزمان از اين دو امکان است، يعني پول را براي اقناع و شکار باورها و اعتقادات مذهبي مردم استفاده ميکنند. مثلاً نه تنها راي مردم را با پول ميخرند، بلکه ميروند براي شان مسجد و منبر ميسازند تا هم آنها را در گرو پول شان بياورند و هم در گرو احساسات و باورهاي مذهبي خود شان. تأکيد ميکنيم که ساختن مساجد و اماکن مذهبي در نفس خود نه تنها کار بدي نيست بلکه بسيار شايسته هم هست، ولي آنچه که قابل نقد ميباشد اين است که بعضي از کانديداها ميکوشند با اين کار، ضعفشان را در ارايهي يک منطق قوي سياسي براي مردم بپوشانند. بنابراين بايد به اين نکته توجه کرد که چه کسي ميتواند نمايندهي شايستهاي در پارلمان ميباشند. صرفاً اين مساله کفايت نميکند که کسي براي گرفتن راي به مردم کمک کند، نان بدهد، مسجد بسازد و... برگرفته از شماره چهاردهم «قدرت» رضا کیان
http://andishehnovin.blogspot.com/2010/08/blog-post_29.html
پاسخحذفhttp://balatarin.com/permlink/2010/8/29/2171630
http://www.facebook.com/profile.php?id=1335466565&ref=name
با سلام
با اجازه در بالاترین و وبلاگم و فیس بوک منعکس شد این مقاله