۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

قفل ها در کجایند؟


سخیداد هاتف

(منبع: جمهوری سکوت)

یک - دوستی گفته است که امروز نواده های کارل مارکس و آدام اسمیت مثل بقیه ی مردم اند و اگر چه این دو نفر در مقایسه با امامان ما - در مثل - خیلی متاخر اند هیچ کسی حاضر نیست نواده های شان را به دلیل شجره ی خانواده گی شان در جایگاه ویژه یی بنشاند. این درست است. اما علت اش آن است که آدام اسمیت یک چهره ی تاریخی است و چهره های تاریخی مشمول داوری های تاریخی می شوند. اما امامان ما چهره های تاریخی نیستند. فرا-تاریخی و فرا-جغرافیایی هستند. فقط به همین یک شعار « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » دقت کنید. هر روز عاشورا و هر سرزمینی کربلا است. یعنی تاریخ بشر به دو قسمت تقسیم می شود : دوره ی پیش از عاشورا و دوره ی بعد از آن. گویی عاشورا نه به عنوان پاره یی از تاریخ تحولات درونی جامعه ی عرب آن روز بل به عنوان واقعه ی دگرگون کننده ی سراسر تاریخ انسانیت تلقی می شود. می دانیم که پیش از عاشورا هم جهانی بود و در آن جهان ظلم ها و مقاومت ها و شهادت هایی بودند. چه طور شد که این مورد این قدر در رگ ما رفت؟ برای این که ما این روایت را پذیرفتیم که عاشورا یک واقعه ی تاریخی-سیاسی نبود ، چیز دیگری بود. مقابل شدن جوهر حق مطلق در همه ی زمان ها و مکان ها با جوهر باطل مطلق در همه ی زمان ها و مکان ها بود. امام حسین یک مرد بود و مثل بقیه ی مردهای روزگار خود از پی ازدواج دو انسان دیگر به دنیا آمده بود. یعنی به دنیا آمدن اش یک اتفاق بیولوژیک متعارف بود. اما در فرهنگ شیعه می گویند که پیامبر اسلام امام حسین را در زمان کودکی اش « سید اهل بهشت» می خواند یا وقتی او را در آغوش می گرفت اشک اش جاری می شد ( چون می دانست که بخشی از امت شقی او بعدها آن امام را به شهادت خواهند رساند). این یعنی این که به دنیا آمدن و کلان شدن امام حسین بخشی از یک برنامه ی آسمانی کاملا نامتعارف در تاریخ بشر بود. در بعد از ظهر عاشورا هم - می گویند- هوا توفانی شد و ابرها غریدند و زمین لرزید. ما امامان مان را در متن چنین روایتی می شناسیم. روایتی که تابع حدود زمان و مکان نیست. این که مردم ما در ماه محرم از عمق دل بر مظلومیت امام حسین می گریند به خاطر این است که نمی توانند تصور کنند کسی با عزیزترین فرزند بنی آدم ( و بل بنی حقیقت ) در همه ی ادوار چنان بی رسمی ها کرده باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر