۱۳۹۳ دی ۲۸, یکشنبه

نامه به رییس جمهور (11)

از «چوکره»ها و «غلام بچه»ها برحذر باشید!

جناب رییس جمهور،
اخیراً عبدال محمدی، مشاور حقوقی جنابعالی مطلبی در صفحه فیسبوک خود نوشت که بعید می دانم آن را در محضر شما بیان کرده باشد. تصویر شما در ذهن من هنوز هم چیزی متفاوت تر است. به همین دلیل، با شما راحت تر سخن می گویم و حس نمی کنم که فاصله «ارگ» تا «پل خشک» از رسیدن حرفم به شما مانع شود.
عبدال محمدی می گوید: «وقتی يک جامعه بجای سیاسی شدن، سیاست زده می شود، انتظاری جز این نیست که نخستین سوال در مورد اعضای معرفی شده برای کابینه یا تعیین کسی در یک مقام سیاسی یا اداری، متوجه قومیت و تبار و خون و نسب وی باشد!» وی می افزاید: «کشور بزرگ و پرجمعیت چین را یک حزب و کشور کوچک امارات متحده عربی را هفت خانواده اداره می کنند؛ در عین حال، نظم و نسق زندگی شان برقرار و سفره شان رنگین است و برای تنفس آزاد و راحت، مجالی دارند.» وی می پرسد: «این وضعیت، این سوال مهم را مطرح می کند که از میان سه دسته حقوق بشری، کدامیک دارای اولویت می باشد؟»
جناب رییس جمهور،
زمانی شما را از «ندیمان چاپلوس» برحذر داشته بودم و به استناد سخنی منسوب به امام علی گفته بودم که این ندیمان، فاصله شما را با مردم بیشتر می سازند. ندیمان چاپلوس، چوکرگی سیاسی دربار را بر رهنمایی سیاست به نفع مردم ترجیح می دهند. چندی قبل، آقای دای فولادی، در یک مناظره مطبوعاتی، از اصطلاح «غلام بچه» یاد کرده بود. چوکره یا غلام بچه را بزرگ ترین نیاز دربار سلاطین و بزرگ ترین آفت نظام دموکراتیک می دانند. چوکره وقتی «سفره رنگین» ببیند، خط پیشانی سلطان را نشانی می کند، اما سرش، به جز مواقعی که این خط را تعقیب کند، همیشه خم است و جاهای دیگری را می پالد که از آن تفاله های «سفره رنگین» می چکد. سعدی این تفاله ها را به دلیلی که خودش داشت، «ادرار» لقب داده بود. شاید استفاده از «ادرار» حالا مفهوم خاص تری را افاده کند، اما در بیان نکته ای که ذهن سعدی را بازتاب می داد، هنوز هم معنادار است.
شما رییس جمهورید. در نطق تحلیف تان، مردم را به یاد خطبه ابوبکر صدیق انداختید. نمی شود گفت که ادبیات مخاطبان ابوبکر صدیق برای ما هم کاربرد دارد، اما مفهوم آن را می توان با ادبیات امروزی بیان کرد. شهروند مسوول، همان امت مسوول است که پیامبر اسلام و یاران او توصیف می کردند. امت مسوول زمامدار را پیشگام راهی می داند که سرنوشت مردم در آن شکل می گیرد. وقتی مشاور حقوقی شما، یک بار شما را به امیرعبدالرحمن تشبیه کرد و با یاد کردن از او، خواست که شما همانند او «کار را سامان بخشید»، به شما اهانت کرد و به مردم جفا. حالا وقتی شما را با زمامداران حزب کمونیست چین یا شیخ های امارات مقایسه می کند و از این حزب و آن خانواده برای تان نشانی می دهد، تنها مقام غلام بچگی یا چوکرگی خود را احترام می کند نه اینکه شما را برای یک آینده ای بهتر و عزتمندتر مردم آرزو کند.
نمی گویم اینگونه مشاوران را از کنار تان دور کنید. اما می گویم خوب است آنها را به آینه ای تبدیل کنید که ماحول تان را از صفحه چشمان شان درک کنید. به یاد دارم که یک بار شما، متنی را که محمدی برای اولین نطق کمپاین انتخاباتی تان تهیه کرده بود، با خشم پس زدید و باری دیگر، پنج صفحه فضولی هایش در مورد منشور تحول و تداوم را نادیده گرفتید. می دانم که حالا نیز می دانید که او از کدام زبان و با کدام نگاه برای شما مشوره می دهد. حرف، اما مهم تر از آن است: وقتی او از مقام مشاور حقوقی شما سخن می گوید، مردم قضاوت می کنند که گویا شما از این گونه مشوره راضی هستید.
من در یادداشتی که برای عبدال محمدی نوشتم، گفتم که رییس جمهور، با کسانی که «مطالبه سیاسی» ندارند، راحت تر خواهد بود، اما الزاماً مطمین تر نخواهد شد. در آنجا یادآوری کردم که شما، در منشور تحول و تداوم، بر تأمین حقوق شهروندی در یک نظام دموکراتیک تأکید می کردید، نه اینکه مودل حزب کمونیست چین یا امارات متحده عربی را در ذهن داشته باشید. در یادداشتم از سخن ظریف ژورژ ارول در «قلعه حیوانات» یاد کردم که از زبان خر مشهور می گفت: «حق همیشه با برادر ناپلیون است». اما گفتم که دور از «قلعه حیوانات»، انسان ها همیشه مطالبه سیاسی شان را با سیاستمداران مطرح می کنند تا «قلعه حیوانات»، شهر انسان شود و شهروندان، حق را مال خود بدانند نه «برادر ناپلیون».
جناب رییس جمهور،
شما را همچنان از چشمی می بینم که روزهای زیادی در آن بازتاب دگرگونه ای داشتید. شما را «سخن شنو» و «سخن فهم» می دانستم. این تصویر را هم برای شما و هم برای ملت منتظر خود، غنیمتی خوب می دانم که باید حفظ شود و از لکه های چوکره ها و غلام بچه های دربار آسیب نبیند.
27 جدی 1393
پل خشک، دشت برچی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر