۱۳۹۳ دی ۱۷, چهارشنبه

نامه به رییس جمهور (1)

جناب رییس جمهوری،
دوست دارم از آغاز سال میلادی جاری، با شما، به عنوان مخاطب رسمی خود در یادداشت های روزانه ای که از این ستون به نشر می رسد، سخن بگویم. عجالتاً برای این مکاتبه رسمی، دو دلیل دارم:
اول، شما اکنون در مسند ریاست جمهوری کشور قرار دارید و من، به عنوان یک شهروند، شما را آدرسی می دانم که می شود از طریق شما، پیام خود را با تمام ارگان های رسمی در نظام سیاسی کشور، شریک ساخت.
دوم، من با شما، تا برگزاری اولین دور انتخابات ریاست جمهوری در شانزدهم حمل 1393، حداقل ده ما همراهی داشتم و در تدارک مقدمات پیروزی شما به مقدار توان خود سهم گرفتم و اکنون دوست دارم فصل باروری امیدهای خود را در حکومتداری شما مشاهده کنم.
علاوه بر این، در دوران کار با شما، نامه نگاری و تبادله پیام از طریق مراسلات مکتوب، یکی از رویکردهای معمول در شریک ساختن پیام من با شما بود. خوشحالم که شما نیز از این رویکرد استقبال می کردید و این سنت را پسندیده می دانستید.
***
اکنون، اما به دلایلی چند، رابطه مستقیم من با شما قطع شده است. آخرین نامه ام برای شما به تاریخ اول میزان 1393 ارسال شد. مهم ترین پیام این نامه، اتخاذ تدابیر لازم برای کنفرانس لندن بود. شما به این نامه پاسخ ندادید. من نیز انتظار خاصی نداشتم. فکر می کردم اگر شما پیام این نامه را گرفته باشید و نکته های آن را مورد توجه قرار داده باشید، من به هدف خود رسیده ام.
حالا سه ماه از تحلیف شما به عنوان رییس جمهوری کشور می گذرد. می دانم که افراد و چهره های زیادی اند که برای شما مشوره می دهند و شما را در تنظیم امور کمک می کنند. اما موجودیت این افراد، مسوولیت را از دوش من یا سایر شهروندان کشور زایل نمی سازد تا نکته های خود را به طور مستمر و صریح با شما در میان بگذاریم. ما مشاوران غیررسمی و بی مزد شما هستیم. شما نیز از این مشوره ها آنچه را لازم و مفید باشد، می گیرید و آنچه را لازم و مفید نباشند، به دور خواهید انداخت. هیچ طرفی در این معامله زیان نمی کند.
***
در نظر دارم که هر روز، از طریق این ستون، یک نامه برای تان بنویسم. این نامه نویسی برای من، نوعی تفکر نوشتاری است که تمرین آن با جدی ترین پیام، به آدرس جدی ترین مخاطب انجام می شود. برعلاوه، این نامه نویسی فرصت می دهد تا بخشی از مهم ترین تجربه های خود در همراهی با شما را مرور و بازبینی کنم. حتماً در جریان قرار دارید که من مجموعه یادداشت هایم از همراهی و کار با شما را در یک کتاب تدوین کرده ام. این کتاب صورت یادداشت های روزانه دارد. هدف من از ترتیب کتاب به صورت یادداشت های روزانه این بود تا صورت وقایع را با تحولی که در برداشت ها و تجربه های روزانه ام داشته ام، دنبال کنم. کتاب، در این صورت خود، نوعی حرکت من در جریان یک سال نیز محسوب می شود. قصه ای است از یک زندگی و کار مهمی که سرنوشت یک ملت به آن گره خورده و از آن متأثر شده است. این کتاب، به دلایل زیادی که دارم، حالا منتشر نمی شود. من نمی توانم هیچ بخشی از یادداشت ها و دریافت های روزانه ام را از این کتاب دور کنم. در عین حال، مسایلی در این یادداشت ها وجود دارند که برای درک و هضم دلایل و ریشه های آن، برعلاوه دیگران، خودم نیز به زمان نیاز دارم.
اما این نامه نگاری در ستون «جامعه باز» دریغ ها و محدودیت های خاصی ندارد. من در این نامه ها از حالا سخن می گویم و از برداشت ها و نکته هایی که به آن می رسم. حدود چهل یادداشت از این دست را در ستون «روزنوشت» آوردم. این «روزنوشت»ها خطاب غیر مستقیم با مخاطبان عام بود. اما از خلال این کار، آهسته آهسته به این نقطه رسیدم که پیامم را خاص تر بسازم و آن را به مخاطبی خاص تر ارجاع کنم. شما مخاطب خاص من هستید. از شما حساب می برم. برای شما اعتنا قایلم. از شما انتظار دارم. پیروزی و شکست شما را تا حدی زیاد بر سرنوشت خود و نسل خود موثر می دانم. می دانم که راه پیش روی شما دشوار و پر از فراز و فرود است. اما در همین راهی که شما طی می کنید، کاروانی حرکت دارد که من و نسل من و نسل های فردای این کشور نیز در آن شامل اند. به همین دلیل، همه ما به یک نسبت در هدایت کردن این کاروان تا سرمنزل مقصود شریکیم و مسوولیت داریم.
از شما، در برابر نکته هایی که در این نامه ها مطرح می شوند، انتظار پاسخ ندارم. یادداشت های من از جریان کار با شما، گنجینه عظیمی از دیدگاه ها و نقطه نظرات شما را توأم با تجربه های عملی از ویژگی های مدیریت سیاسی شما برایم فراهم آورده است. استفاده از این گنجینه هم من و هم شما را کمک خواهد کرد تا برداشت های کنونی خود از جریان عمل سیاسی در کشور را روشن تر تنظیم کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر