۱۳۹۳ دی ۱۷, چهارشنبه

نامه به رییس جمهور (2)

 زمامدار باید حرف شنو باشد

جناب رییس جمهوری،
شما حالا در بلندترین نقطه نشسته اید: ریاست جمهوری کشور. شما در معرض دید عام قرار دارید. هیچ کاری نیست که انجام دهید و پنهان بماند. هیچ حرفی نیست که بگویید و به گوش مردم نرسد. طرح ها و برنامه های تان به زودی رو می شود. سفرها و دید و بازدیدهای تان مورد تفسیر و قضاوت قرار می گیرند. به همین دلیل، نوشتن نامه های خصوصی برای شما، کار بامعنایی نیست و من این نامه ها را عام می نویسم تا برای همه قابل خواندن باشند.
برعلاوه، من مشاور رسمی شما نیستم و به شما دسترسی مستقیم ندارم. حرف من، همانند حرف صدها و هزاران شهروندی دیگر، باید از راه های غیرمستقیم به شما برسد. تنها تفاوت این است که سخن من، با این نامه ها، اندکی رسمی تر می شود. مطمین هستم که شما با خواندن این نامه ها، از آنچه من از این سوی دیوار «ارگ» می گویم باخبر می شوید.
نامه های من شاید، در برخی حالات، حاوی نقد از شما باشد، اما اعتراض بر شما نیست. شاید توقعی برای بهتر شدن الگوی زمامداری شما باشد، اما طمعی در قدرت و حکومت شما نیست و امتیازی را از کسی دیگر سلب نمی کند. من با شما چانه زنی ندارم و در پی براندازی شما نیستم؛ چون گزینه ای بهتر از شما سراغ ندارم. می خواهم شما الگویی خوب از یک زمامداری موفق باشید. اما توقع ندارم که از منافع فردی یا گروهی خاصی حمایت کنید. به همین دلیل، سخن من، درست مانند یک سال قبل، صریح و مستقیم با شما طرح می شود و توقع دارم که شما نیز از همین چشم به آن نگاه کنید.
***
شما در یکی از دیدارهایی که با جمعی از اعضای جامعه مدنی داشتید، بر هویت معلمی خود تأکید کردید و گفتید که حالا به نمایندگی از جامعه مدنی، در هیأت یک معلم، آمده اید به ارگ تا کاری را انجام دهید و نمونه ای را خلق کنید و دوباره برگردید به همان جایگاه معلمی تان.
من، به اقتضای اینکه هم معلم و هم عضوی از جامعه مدنی هستم، این سخن شما را ارج می گذارم. معلمی عرصه تبادله سخن و فکر است. معلمان به دقت گوش می کنند تا دیگران تشویق شوند به دقت سخن بگویند. معلمان به دقت سخن می گویند تا دیگران تشویق شوند به دقت گوش کنند. این کار معلم، در یک مرحله، دوازده سال را در بر می گیرد تا دانش آموزی با اولین مراحل گفتن و شنیدن آشنا شود. این سنت در رده ای بالاتر، در دانشگاه نیز ادامه می یابد. آنجا نیز عرصه سخن گفتن و سخن شنیدن و فکر کردن است. در منشور تحول و تداوم، شما بخش زیبایی را اختصاص داده اید برای شرح مفهوم شنیدن و گوش دادن. این تکه را می آورم تا به مقام معلمی شما ارج بگذارم و برای انتقال پیام خودم به شما نیز بستر مناسبی را خلق کنم. شما می نویسید:
«... فرهنگ شنیدن، تنها به معنای فراگرفتن یک فکر و یا اندیشه نیست، بلکه تحمل فکر و اندیشه نیز می‌باشد. می‌خواهیم از طریق نظام آموزش و پرورش فضای تحمل اندیشه و فکر در جامعه‌ی ما تقویت شود. باید بتوانیم به دقت به همدیگر گوش دهیم و به این نکته‌ی بنیادی برسیم که با گوش کردن سخن دیگران در واقع دیگران را تشویق می‌کنیم که به ما گوش دهند. آشنایی و احترام به فرهنگ گوش‌کردن یکی از زمینه‌هایی است که تهدیدات زبانی در ادبیات ما کم شود. به هر میزان که بحث و گفت‌وشنود در جامعه عام‌تر شود و به هر میزان که مردم همدیگر را درک کنند، فرصت می‌یابند که از حالت رفتارهای رسمی بیرون شوند و شنیدن و گفتن حرف همدیگر را به طور جمعی یاد بگیرند.»
به همین دلیل تأکید می کنید که «نظام آموزش و پرورش باید فرهنگ شنیدن، نوشتن و سخن‌گفتن را در جامعه تقویت کند. نوشتن و سخن گفتن برای رساندن پیام مهم است، اما شنیدن برای درک پیام اهمیت دارد. دانش‌آموزان باید بیاموزند که برای پیام‌رسانی عمیق‌تر و بهتر باید به غنامندساختن ظرفیت خود توجه کنند و این ظرفیت غنی نمی‌شود، مگر اینکه فرهنگ شنیدن و گوش‌دادن به سخن‌های نیکو در جامعه تقویت شود.»
***
نمی گویم که سخنان من در این نامه ها، در شمار سخن های نیکو قرار می گیرند؛ اما تلاش من این است که سخنانی را که نیکو می دانم برای شما بیان کنم. مثلاً یادآوری سخن شما در مورد ارزش شنیدن، یک سخن نیکو است. شما در گیر و دار مشغله های فراوان تان در ارگ ریاست جمهوری شاید برای یادآوری این سخن نیکو مجال زیادی نداشته باشید. اما این جرقه با نامه من زنده می ماند و شما حد اقل یک بار، مجال می یابید تا به آنچه خود تان به آن تأکید داشته اید، برگشت کنید.
سخنی دیگر این است که موقعیت کنونی شما، به دلیل ارتفاعی که نسبت به موقعیت سایر شهروندان دارد، بر معنای کلمات و سخن ها نیز تأثیر زیادی می گذارد. مثلاً اغلب سخن های شما از بلندگوهای قدرتمند به سراغ مخاطب می رود، اما اغلب سخنان دیگران، به ندرت می توانند به گوش شما برسند. شما یک مرجع برای سخن گفتن اید، اما در برابر تان میلیون ها زبان باز می شوند تا سخن بگویند. به همین دلیل، پیدا کردن مجال اینکه شما هم سخنان خود تان و هم سخنان دیگران را به طور شایسته ارزیابی و قضاوت کنید، خیلی مهم است. نامه های من با عطف بر این نکته به شما خواهند رسید.
پل خشک، دشت برچی
14 جدی 1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر