۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

تصویر خلیلی در «اتاق فکر» (12)



آجندای عمومی جلسه‌ی «اتاق فکر» مشخص بود: بررسی چالش‌هایی که در انتخابات داشتیم و راه‌های مقابله با آن چالش‌ها. از جمله‌ی چالش‌ها تصویری بود که از سه چهره‌ی کلیدی انتخابات در حوزه‌ی رأی هزاره‌ها وجود داشت: خلیلی، دانش، اشرف غنی.
معلوم بود که وقتی کمپاین انتخابات شروع شود، رقیبان انتخاباتی از هر وسیله‌ی ممکن برای تضعیف جناح مقابل استفاده می‌کنند و حمله بر ضعف‌های شخصیت‌ها، یکی از بدیهی‌ترین وسیله‌ها خواهد بود. گفته شد که در انتخابات، رقیبان انتخاباتی در گزینش حمله‌ی خود برای تضعیف موقعیت «ما» به مشوره و صلاحدید ما عمل نخواهند کرد. به همین دلیل، توافق شد که چالش‌ها از شخصیت‌های محوری و تصویر آن‌ها در اذهان عامه شروع شود تا دیده شود که هر کدام این‌ها دارای چه ضعف‌ها و کاستی‌هایی اند که احتمالاً از سوی رقیبان انتخاباتی آماج قرار خواهند گرفت. هدف آن بود که نقطه‌های ضعف و قوت این شخصیت‌ها نشان‌دهی شوند تا برای رسیدگی و مقابله‌ی موثر با هر کدام آن‌ها آمادگی لازم وجود داشته باشد.
***
جلسه‌ی روز سه‌شنبه 13 قوس، شاید یکی از حساس‌ترین و هیجان‌انگیزترین جلساتی بوده باشد که در «اتاق فکر» برگزار شد. موضوع جلسه، طبق آجندا، بررسی فکر، شخصیت و کارکردهای خلیلی بود. در این جلسه، ویژگی‌های شخصی و شخصیتی خلیلی، ساختار حزب وحدت در دوران رهبری او، رابطه‌ی خلیلی با بستر قدرت و شیوه‌های خاص او برای مدیریت قدرت، امتیازاتی که بر رقیبان سیاسی خود در درون جامعه‌ی هزاره و در سطح ملی دارد، کاستی‌ها و ضعف رهبری او، و مخصوصاً نقشی که در انتخابات بازی خواهد کرد، به تفصیل و با جزئیات مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی نکته‌هایی مطرح شد که برای من و بسیاری از اعضای «اتاق فکر» جالب و آموزنده بودند. حس می‌کردم اولین بار است که این جمع مجال یافته اند برداشت‌های ذهنی خود از خلیلی را به عنوان یک رهبر سیاسی با این صراحت بیان کنند.
***
در جلسه، به استثنای قربان‌علی فصیحی، همه‌ی اعضای «اتاق فکر» حضور داشتند. مهم‌ترین دیدگاه‌ها و بررسی‌ها از جانب افرادی مطرح شدند که سابقه‌ی آشنایی و کار نزدیک با خلیلی را داشتند. سایر نظریاتی که از بیرون به او و کارنامه‌های او نگاه می‌کردند نیز از اهمیت زیادی برخوردار بودند. سبک جمع‌بندی نظریات به گونه‌ای بود که هر فردی که نظری را مطرح می‌کرد، در مورد آن به حد کفایت توضیح می‌داد و معمولاً وقتی این نظر در جمع مورد تأیید واقع می‌شد، به عنوان یک نکته درج می‌شد.
استدلال افراد در شرح نظر و برداشت شان حاوی نکته‌های ظریفی بود که تصویر خلیلی را کامل‌تر می‌ساخت. در مجموع بیش از 25 نقطه‌ی منفی و تاریک در شخصیت و کارنامه‌های خلیلی ردیف شد و 12 مورد به عنوان نقطه‌های مثبت یادآوری شدند. معلوم بود که کسی در نشان‌دهی نقطه‌های مثبت و منفی تعمد خاصی نداشت، اما وقتی برای اولین بار یک مجموعه افراد تصویر ذهنی خود از خلیلی را بیان می‌کردند، نشان می‌دادند که خلیلی از چه تصویری در افکار مخاطبان خود برخوردار است. در این روایت، صرفاً نظریاتی را گزینش می‌کنم که به نظر می‌رسد برای تبیین چهره‌ی سیاسی خلیلی کمک می‌کنند. بقیه یا بیشتر مسایل فردی را در بر می‌گرفتند و یا ربط زیادی با رهبری سیاسی او نداشتند و در قضاوت‌ها و افکار عامه موثر نبودند.
***
اولین نظری که مطرح شد، شبیه یک طنز بود. کسی در یک جمله‌ی کوتاه گفت: راستش، خلیلی در موقعیت رهبری سیاسی کار خاصی انجام نداده است که بتوان به نام او در تاریخ ثبت کرد. تنها می‌شود گفت که او ارزش‌ها و فرصت‌های جامعه را خیلی بد ضایع کرده است. وی علاوه کرد: فکر می‌کنم این نظر اولین تصویری است که از خلیلی در افکار عامه مطرح می‌شود.
در نظر دوم اعتماد به نفس خلیلی زیر سوال رفت. گفته شد که خلیلی در اتخاذ سیاست‌ها و انجام کارهای خود همیشه حالت تدافعی دارد و خودش هیچ‌گاهی برای کار خود توجیهی نداشته که احساس کند با افتخار و سربلندی از آن یاد می‌کند: «همیشه احساس می‌کند کارش با انتقاد و دید منفی مواجه می‌شود. به همین دلیل است که از انتقاد می‌ترسد و هر گاه احساس کند کسی در برابر او سخن می‌گوید، حالت تدافعی و فرار می‌گیرد و یا به باج‌دهی شروع می‌کند.» یکی از افراد پیشینه‌ی کار خلیلی را از دوران سازمان نصر در ایران تا زمانی که به عنوان سخنگوی شورای ائتلاف عمل می‌کرد تا زمانی که در مخالفت با حزب وحدت، «سازمان نصر نوین» را در پاکستان ایجاد کرد، تا زمانی که در کنار بابه مزاری به عنوان مسوول کمیته‌ی سیاسی حزب وحدت عمل می‌کرد، تا زمانی که بعد از بابه مزاری به رهبری حزب وحدت رسید تا زمانی که از بامیان به ایران رفت و دوباره به «دره چاشت» آمد و تا زمانی که در مقام معاونت دوم ریاست جمهوری عمل می‌کرد، مرور نمود و نتیجه‌گیری کرد که «در هیچ‌کدام این دوره‌ها خلیلی سخن صریح و روشنی نگفته است که توجیه درستی از سیاست‌ها و عملکردهای او باشد.» همین است که او همیشه ملامت می‌شود، اما خودش برای برون‌رفت از این ملامتی سخنی نمی‌گوید که قناعت افکار عامه را حاصل کند.
در نظر سوم، گفته شد که او در طول زندگی سیاسی خود با فرصت‌های طلایی و مهمی روبه‌رو شده است، اما همه‌ی این فرصت‌ها را یا به راحتی هدر داده و یا از آن‌ها صرفاً استفاده‌ی شخصی و فردی کرده است. یکی از افراد گفت: خلیلی در مقایسه با هر رهبر دیگر، طلایی‌ترین فرصت‌ها را داشته است، اما اکنون وقتی دیده می‌شود که از همه ناتوان‌تر و ضعیف‌تر است، دلیل اصلی آن هدر دادن فرصت‌ها بوده است: «او می‌توانست حزب وحدت را به یک حزب قدرتمند تبدیل کند، می‌توانست از رابطه با جامعه‌ی بین‌المللی یا مقام معاونت ریاست جمهوری به نفع یک تحول بزرگ سیاسی در جامعه استفاده کند، اما او همه‌ی این فرصت‌ها را از دست داد و اکنون برای جبران آن خیلی دیر است.»
چهارمین نظر که به گونه‌ی جدی مطرح شد، مربوط به نقش او در رهبری سیاسی جامعه بود. گفته شد که او در طول دوران رهبری خود، شکاف‌های اجتماعی را به طوری گسترده تشدید کرده و سطح رقابت‌ها را تا حد درون‌گروهی، جناحی، منطقوی و محلی پایین آورده است. در درون حزب وحدت نیز یک اقلیت کوچک را که احساس می‌کند با آن‌ها راحت‌تر است در کنار خود نگه داشته است که آن‌ها هم تماماً مصروف رقابت و پاشکنی در برابر همدیگر اند. در مقایسه‌ای که میان نقش خلیلی و بابه مزاری صورت گرفت، گفته شد که خلیلی یکی از عوامل موثر در تضعیف وحدت و یک‌پارچگی سیاسی جامعه بوده و مسوول سرگردانی و پریشانی در وضعیت سیاسی جامعه است. (ادامه دارد)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر