۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

کُدگذاری چالش‌های انتخاباتی (36)



یکی از مسایل عمده که بر میزان و کیفیت مشارکت مردم اثر داشت، چهره‌های اثرگذار در عرصه‌ی کمپاین‌های انتخاباتی بود. جواد سلطانی بحث را آغاز کرد و گفت: جامعه هنوز هم بر اساس ساختارهای قبیلوی عمل می‌کند. در این جامعه نقش شخصیت‌ها برای اقناع مردم خیلی مهم است. پیامی که در این انتخابات مطرح می‌شود در ذهنیت مردم با معیار شخصیت‌هایی سنجیده می‌شود که در پیشگامی جریان‌های انتخاباتی قرار دارند. وی یادآوری کرد که چهره‌های سنتی چهره‌های تکراری اند. حرف نوی ندارند که برای مردم بیان نشده باشد. منش و رفتار و موضع شان را همه می‌دانند. سوال مهم این است که آیا به حد کفایت چهره‌های جدید و اثرگذار داریم که در عرصه‌ی انتخابات ظاهر شوند و برای مردم الگوی جدیدی از یک رهبری سیاسی خلق کنند؟
این سخن در جمع واکنش‌های متفاوتی برانگیخت. سوال سهم‌گیری چهره‌های مدنی و دانشگاهی در کمپاین انتخابات، سوال اقناع فکری و سیاسی آنان را به میان آورد. اسلم جوادی گفت: «ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که تمام ظرفیت‌های جامعه به طور یکبارگی به صحنه بیایند. هیچ ضمانتی نداریم که فردا به تعهداتی که دریافت می‌کنیم جامه‌ی عمل بپوشانیم». او تأکید کرد که «تعداد زیادی از روشن‌فکران و استادان دانشگاه حاضر نمی‌شوند که به سادگی در کنار ما بایستند.»
داکتر امین احمدی محظوریت شخصی خودش را پیش کشید و گفت که به عنوان یک کادر حکومتی در کمیسیونی که کارش تفسیر قانون اساسی است، نمی‌تواند به طور علنی از کاندیدای خاصی حمایت کند. جواد سلطانی و اسلم جوادی نیز گفتند که روزنامه‌ی جامعه‌ی باز نمی‌تواند به یک تریبیون رسمی انتخاباتی تبدیل شود. جوادی به صراحت گفت: «این روزنامه مخاطبانی دارد که در چوکات یک تیم مشخص انتخاباتی خلاصه نمی‌شوند. من حاضرم به عنوان یک فرد در این تیم کار کنم، اما نمی‌توانم روزنامه را برای انتخابات تابلو کنم.»
داکتر جواد صالحی و مدیران شرکت عمران نیز، هر کدام دلایلی داشتند که مشارکت علنی آنان به عنوان پارتیزان‌های انتخاباتی را محدود می‌کرد. به همین دلیل، سوال اولی که مطرح شده بود، هم‌چنان بدون پاسخ باقی ماند: چگونه می‌توانیم برای مردم قناعت خلق کنیم که با چهره‌های سیاسی متفاوت و آدرس سیاسی جدیدی سر و کار دارند؟
***
اعتراف به این نکته سهل بود که هیچ کسی نمی‌تواند به گونه‌ی فردی در برابر نفوذ و موقعیت چهره‌های موجود سیاسی رقابت کند و یا برای مردم قناعت خلق کند؛ اما «اجتماع افراد و چهره‌هایی که هر کدام به یک نسبت دارای اعتبار و وزنه‌ای در جامعه هستند، می‌تواند این خلا را جبران کند». گفته شد که وقتی این چهره‌ها حاضر نباشند در حول تیم انتخاباتی اشرف غنی یا دانش جمع شوند و یا نتوانند به مرجعیت خلیلی اعتماد کنند، چگونه می‌توانیم از میزان مشارکت بالا و موثر مردم به سود تیم انتخاباتی تحول و تداوم امیدوار باشیم؟
گفته شد: تحصیل‌کردگان شبکه‌ی گسترده‌ای از روابط و انسجام در جامعه را نمایندگی می‌کنند. امروزه در فقدان مراجع مقتدر و متمرکز، تصمیم‌های سیاسی در حوزه‌ی خانواده‌ها تسری یافته است. خلیلی و دانش و محقق، هر کدام به یک نسبت، به قشر تحصیل‌کرده‌ی جامعه بی‌اعتنایی کرده و هیچ‌گاهی دارای یک دید ستراتژیک و نظام‌مند نبوده اند. در انتخابات با ضرورت پیام‌رسانی و بسیج جامعه سر و کار داریم. قشر تحصیل‌کرده‌ی جامعه به سادگی حاضر نمی‌شود که وعده‌ها و شعارهایی را باور کند که از سوی چهره‌های تجربه‌شده و تکراری بلند می‌شوند.
فیس‌بوک و کاربران این شبکه‌ی اجتماعی به عنوان برجسته‌ترین مثال مورد توجه قرار گرفت: «فیس‌بوک قلمرو حاکمیت گروه‌هایی است که ادبیات شورشی و منفی‌گرا دارند. این گروه‌ها، با یک صفحه‌ در فیس‌بوک، صاحب تریبیون مستقل اند و هر وقتی خواسته باشند در برابر هر فرد یا جناحی موضع‌گیری می‌کنند و از کسی هم فرمان نمی‌برند».
گفته شد که موقعیت دانش و محقق در مقام معاونت دوم در تیم‌های انتخاباتیِ اشرف غنی و عبدالله وزنه‌ی منفی روسای هر دو تیم را در اذهان تحصیل‌کردگان و روشن‌فکران هزاره بیشتر می‌سازد: «اشرف غنی و عبدالله، هیچ‌کدام از محبوبیت و اعتباری در میان تحصیل‌کردگان و فعالین مدنی برخوردار نیستند. دانش و محقق، نمی‌توانند این نقیصه را در اذهان عمومی جبران کنند». پیش‌بینی شد که تحصیل‌کردگان و فعالین مدنی، اگر با منطق قوی و مستدل رو به رو نشوند، احتمالاً به سوی زلمی رسول گرایش خواهند یافت که او را «چهره‌ای می‌بینند که آزار و خطراتش کم‌تر است».
***
چهار بسته‌ی جداگانه، حاصل کُدگذاری‌شده‌ی مباحثی بود که مربوط به میزان و کیفیت مشارکت مردم در انتخابات می‌شد:
اول، توقعات رأی‌دهندگان مادی شده و نمی‌توان با ارزش‌هاو پیام‌های انتزاعی قناعت آنان را جلب کرد؛
دوم، ساختارهای قبیلوی حساسیت‌های خود را در انتخابات سال 1393 حفظ خواهند کرد و نمی‌توان صرفاً با شعارها و رویکردهای شبه مدنی و دموکراتیک به قناعت مردم نایل شد؛
سوم، چهره‌های مطرحِ سیاسی فاقد جاذبه‌ی شخصیتی اند و برای مردم از وعده‌ها و تعهدات خود اطمینان خلق نمی‌توانند؛
چهارم، مردم، مخصوصاً هزاره‌ها، سوال‌های مشخصی دارند که بدون توجه دقیق و روشن به آن‌ها نمی‌توان کمپاین موفقی داشت: «سوال کوچی‌ها، سوال واحدهای اداری، سوال مشارکت در بدنه و ساختار قدرت، سوال موضع‌گیری در برابر طالبان و برخی چهره‌های پشتون که نماد تعصب و قوم‌گرایی محسوب می‌شوند».
گفته شد که برای هر یک از این بسته‌ها باید پاسخ‌های مناسب و عملی پیدا کرد.
***
برای پاسخ‌گویی به نیازهایی که در امر مشارکت موثر و جهت‌دار مردم مطرح شد، سه حوزه‌ی متفاوت نشان‌دهی شد که باید روی آن‌ها کار شود:
حوزه‌ی اول: پیام‌های روشن و محوری ما در تیم انتخابات؛
حوزه‌ی دوم، حوزه‌ی مخاطبان که باید در دسته‌های مختلف تقسیم‌بندی شوند و با هر کدام به طور مستقل و جداگانه کار شود؛
حوزه‌ی سوم، امکانات و ضرورت‌هایی که برای پیام‌رسانی و ایجاد ارتباط با مخاطبان فراهم شود.
قرار شد من با اشرف غنی صحبت کنم و از او بخواهم که پیام‌های سیاسی خود برای مخاطبان هزاره را به طور روشن و مدون تنظیم کند تا پیش از آغاز کمپاین‌های انتخاباتی به طور گسترده نشر شوند. هم‌چنین، گردهمایی‌ها و سمینارهایی دایر شود تا اشرف غنی و سایر چهره‌های محوری انتخابات با قشر تحصیل‌کرده و فعالین مدنی جامعه رویارو سخن بگویند.
مخاطبان عمده در چند دسته ردیف شدند که باید با هر کدام از آن‌ها به طور جداگانه و با استفاده از ابزار و کانال‌های ارتباطی مشخص تماس گرفته شود:
دسته‌ی اول، دانش‌جویان، تحصیل‌کردگان، اهالی دانشگاه و فعالین مدنی.
دسته‌ی دوم، روحانیون و علما و طلاب حوزه‌های علمیه و مدارس.
دسته‌ی سوم، تاجران و شخصیت‌های متنفذ اجتماعی.
جواد سلطانی، اسلم جوادی و داکتر جواد صالحی وظیفه گرفتند که برای کار با دسته‌ی اول طرح و برنامه‌ی عمل تدوین کنند. هماهنگ‌سازی نیازها و ضرورت‌های تیم کاری ما با اشرف غنی به من سپرده شد و قرار شد که برخی از دریافت‌ها و نگرانی‌هایی را که در جریان بررسی‌های خود داشتیم با او در میان بگذارم و نظر او را در مورد رسیدگی به آن‌ها جویا شوم. دانش مسوولیت گرفت تا با علما و روحانیون کار کند. در این زمینه از نقش و نفوذ خلیلی در میان حلقات معینی از جامعه نیز یاد شد و گفته شد که وی باید به طور جدی وارد کار شود و فعالیت‌های منظمی را به راه اندازد.
مدیران شرکت عمران در همراهی با دانش ارتباط با تاجران و متنفذان اجتماعی را عهده دار شدند و وظیفه‌ی جلب مساعدت مالی برای تمویل کمپاین نیز بر عهده‌ی این جمع گذاشته شد. منسوبین حزب وحدت کار با اعضا و فعالین حزبی خود در ستاد انتخاباتی را بر عهده گرفتند. (ادامه دارد)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر