واحد سیاسی قدرت
به رغم هشت سال راهی که در عرصهی حرکتهای مدنی و سیاسی در افغانستان صورت گرفته، این کشور هنوز هم از تشتت و پراکندگیهای گونهگون رنج میبرد. کشوری که نتواند محوری واحد برای انسجام حرکتها و نیروهای خود ایجاد کند، در مقابله با مشکلات و ناهنجاریهایی که در برابر خود داشته باشد، با دشواری فراوان مواجه خواهد شد.
بحث ايجاد يك محوريت سالم سياسي كه بتواند كادرها و نيروهاي موثرِ جامعه را در راستاي هدفي واحد انسجام بخشد و از تشتت و پراكندگي نيروها و نيز هدررفتن زمينهها و امكانات جلوگيري كند، رفته رفته به يك موضوع اساسي در حلقات فكري جامعه تبديل ميشود. براي بررسي دقيقترِ موضوع، سوالاتي وجود دارد كه در يك تحليل واقعبينانه بايد مورد بررسي قرار گيرند:
- چه امري انسجام نيروهاي موثر جامعه را به يك ضرورت تبديل كرده است؟
- اين ضرورت را چگونه ميتوان پاسخ گفت؟
- چگونه ميتوان از نيروها و امكاناتي كه در جامعه وجود دارند، به گونهي مثبت و سازنده استفاده كرد؟
- چگونه ميتوان پروسهي تحول سياسي جامعه را به جانب ارزشها و نورمهاي مدني و دموكراتيك رهبري كرد؟ و بالاخره،
- چگونه ميتوان سياستي را در درون جامعه پيريزي كرد كه حد اكثر خواستهها و اهداف را با كمترين هزينهها تأمين نمايد؟
(ادامه در ....)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر