۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

سخنگوی طالبان: ما به تسلیم دعوت شده ایم نه به مذاکره


داوود ناجی - بی بی سی
(این مصاحبه به دلیل اهمیت تاریخی و ارتباط آن با برخی مطالب «قدرت» بازنشر می شود)

طالبان از سال دو هزار و یک علیه نیروهای بین‌المللی و افغان می‌جنگند. در حالی که مقام‌های دولت افغانستان می‌گویند آدرسی از طالبان ندارند تا با رهبران این گروه مستقیماً مذاکره کنند، ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی این گروه می‌گوید، این حرف مقام‌های دولتی کابل "تجاهل عارف" است و آنها به خوبی می‌دانند ما کجا هستیم.
اخیراً دولت سعی می‌کند طالبان به تعبیر مقام‌های دولتی "میانه‌رو" را از صفوف طالبان جدا کرده با آنها مذاکره کند، آیا طالبان میانه‌رو وجود دارد؟ آیا طالبان امروز با طالبان دیروز متفاوت اند؟ خود آنها چه تعریفی از خود و برنامه‌های خود دارند؟ برای یافتن پاسخ این سوالات در گفت و گویی که با ذبیح‌الله مجاهد داشتم نخست از او در مورد مذاکره با دولت پرسیدم:
مساله‌ی مذاکره با طالبان بار دیگر در کنفرانس کابل که قرار است به زودی برگزار شود مطرح خواهد شد. بعد از جرگه‌ی صلح دولت افغانستان و جامعه‌ی جهانی هم در این رابطه قدم‌هایی برداشته است، از جمله شماری از زندانیان شما را آزاد کرده و سازمان ملل هم گفته است که اسامی شماری از طالبان را از فهرست تحریم‌هایش حذف خواهد کرد، آیا شما هم حاضرید گام‌هایی را بردارید؟
ما در مورد حل معضل افغانستان آن گونه فکر نمی‌کنیم که دولت کابل یا متحدان خارجی‌اش فکر می‌کند. قبل از همه باید استقلال از دست رفته افغانستان بازگردانده شود و با خروج نیروهای خارجی از این کشور، افغانستان یک کشور مستقل شود؛ بعد از آن افغان‌ها حق دارند نظامی را که خود می‌خواهند به رای خود داشته باشند.
خب، آمریکایی‌ها گفته‌اند که در نیمه دوم سال 2011 میلادی خروج نیروهای خود از افغانستان را آغاز می‌کنند. بریتانیا هم هر از گاهی از احتمال خروج نیروهای خود در سال‌های آینده سخن می‌گوید و این‌ها نشان می‌دهد که این طرف گام‌های اول را برای پایان جنگ برداشته‌است. شما هم حاضرید گام‌های اول را بردارید؟
ما پیش‌شرط‌هایی داریم. تا وقتی که افغانستان به عنوان یک کشور مستقل شناخته نشود و حیثیت آن بازگردانده نشود، ما نمی‌توانیم، بر سر خانه خود با کسی مذاکره یا معامله کنیم. تا آن موقع نمی‌توانیم با خارجی‌ها یا دولت کابل پشت میز مذاکره بنشینیم.
دعوت‌های دولت کابل یا متحدان خارجی‌اش به مذاکره، در واقع اصلاً دعوت به مذاکره و گفتگو نیست، این دعوت به تسلیم شدن است. آنها می‌گویند قانون اساسی افغانستان که تحت سیطره‌ی خارجی ساخته شده را باید طالبان بپذیرند، سلاح خود را به زمین بگذارند، آنگاه ما مذاکره می‌کنیم. این یعنی دعوت به تسلیم.
آقای مجاهد! ده سال بعد از سقوط "امارت" شما در کابل - سوال این است که آیا طالبان هنوز یک گروه واحد و منسجم تحت رهبری ملا عمر هستند یا گروه‌های پراگنده که هر کدام برای هدف‌های متفاوت از دیگری می‌جنگند؟
این که می گویند طالبان گروه‌های پراکنده هستند تبلیغاتی است که علیه ما می‌شود، چطور ممکن است گروه‌های پراکنده ده سال علیه نیروهای مجهز و قوی از چهل کشور جهان مقاومت کنند، از هم نپاشند و هیچ کدام از آنها در مقابل پول، جاه و مقام تطمیع نشوند و یا زیر فشارهای نظامی نیز تسلیم نشوند؟ چنین چیزی در صورتی ممکن است که اطاعت از رهبری واحدی وجود داشته باشد و همه از یک امیر اطاعت کنند. بنابر این، امارت اسلامی افغانستان همچنان یک دسته (واحد) است، و هدف واحدی را دنبال می کند.
نبرد افغانستان از نظر ما یک فریضه‌ی ایدئولوژیک است که ما به آن "جهاد" می گوئیم و در جهاد بودنِ یک امیر شرط است. اتحاد و اتفاق شرط اساسی جهاد است و امارت اسلامی توانسته است اتحاد خود را حفظ کند.
شما از جهاد و حرکت‌های ایدئولوژیک یاد کردید، برای طالبان در حال حاضر از اسلام و افغانستان کدام یکی اولویت دارد؟
مهم‌ترین مساله برای ما اسلام است؛ ما افغانستان اسلامی می‌خواهیم و الا در ۳۰ سال پیش علیه شوروی سابق مبارزه نمی‌کردیم . افغانستان می‌توانست مانند کشورهای آسیای میانه به زندگی‌اش ادامه دهد و اقتصادش رشد کند. چنانکه ما دیدیم که زیر چتر سیستم کمونیستی بسیاری از کشورها رشد کردند. اگر اسلام مساله‌ی اصلی نبود، ما قبلاً جهاد نمی‌کردیم. خلاصه اگر امر بین افغانستان و اسلام دایر شود، واقعیت این است که برای ما اسلام اولویت دارد.
پس در این صورت آیا گروه طالبان در بیرون از افغانستان هم جهاد می‌کند؟ منظورم این است که در پاکستان هم شما جهاد می کنید؟ به عبارت دیگر، رابطه شما با طالبان پاکستانی چه رابطه‌ای است؟
هرگز افغان‌ها در امور کشور دیگر مداخله نکرده‌اند و پا از مرزهای خود بیرون نگذاشته اند. حالا هم ما در امور کشورهای دیگر مداخله نمی‌کنیم. مبارزه‌ی ما محدود به افغانستان است. ما به فکر خانه‌ی خود هستیم، ما نمی‌خواهیم علیه هیچ کشوری از سوی افغانستان تهدیدی واقع شود.
یعنی پس با طالبان پاکستانی هیچ رابطه‌ای ندارید؟
البته رابطه‌ی ایدئولوژیک و اخلاقی داریم. گاهی با ما در تماس هستند. فقط در همین حد.
با القاعده چطور؟ سازمانی که درسطح جهان با بسیاری از گروه‌های اسلام‌گرایی چون شما در ارتباط است، ابو‌مصعب الزرقاوی، از فرماندهان القاعده در عراق گفته بود که حنان جهادوال، فرمانده طالبان استاد او بوده است.
بلی در جهاد افغانستان علیه شوروی سابق خیلی‌ها برای جهاد به افغانستان آمدند. ممکن است افرادی در صفوف آنها در این جا آموزش دیده باشند، اما فعلاً مبارزه‌ی ما محدود به افغانستان و همه تلاش‌های ما به افغانستان متمرکز است.
در زمان امارت اسلامی شما مخالف خیلی چیزها بودید، از جمله استفاده از تلویزیون و اینترنت. اما حالا سایت‌های اینترنتی دارید و در این سایت‌ها ویدئوهایی هم دیده می‌شود که فعالیت‌های طالبان را نشان می‌دهد. آیا معنی‌اش این است که رویکرد شما نسبت به بعضی چیزها تغییر کرده است؟
پیش از این ما مشکلات اقتصادی داشتیم و نمی‌توانستیم چنین فعالیت‌هایی را به گونه مناسب آن و مطابق با شرایط اسلامی داشته باشیم. فعلاً به دلیل اینکه استفاده از این وسایلی که شما یاد کردید، برای بازتاب دادن واقعیت‌های افغانستان مهم است ما چنین فعالیت‌ها را شروع کرده ایم.
فاروق وردک، وزیر معارف (آموزش و پرورش) افغانستان چندی پیش در مصاحبه با بی بی سی گفت که طالبان آدرس مشخصی ندارند و ما حتی اگر بخواهیم با آنها تماس بگیریم نمی دانیم آنها کجا هستند. آیا این اظهارات دقیق است؟ شما کجا هستید؟ منظورم رهبری طالبان است.
فکر می‌کنم این سخنان آقای وردک یک تغافل عارفانه ( تجاهل عارفانه) است. می‌خواهم از ایشان بپرسم خارجی‌ها در کجا کشته می‌شوند؟ انفجار و انتحار در کجا است؟ در کجا نیروهای دولت و خارجی با ما درگیر می‌شوند؟ اینها را آقای وردک می‌داند. سال گذشته خود این خارجی‌ها گزارشی را منتشر کردند که نشان می‌داد هفتاد درصد افغانستان در کنترل طالبان است. نداشتن آدرس دلیل دقیق و درستی نیست. مساله جدی‌تر از این حرف‌ها است.
چندی پیش گزارشی منتشر شد که نشان می‌داد آی اس آی (سازمان استخبارات پاکستان) نفرات شما را آموزش می‌دهد و از شما حمایت مالی می‌کند، از سویی هم فعالیت‌هایی که شما دارید هزینه هایش از کجا و چطوری تامین می‌شود؟
این گزارش خصمانه است؛ ما در این مورد قبلا هم اطلاعیه‌ای داده بودیم. اما در مورد تامین هزینه‌های مالی باید بگویم که مسلمانان زیادی هستند در جهان که از مظالم غربی‌ها به ستوه آمده‌اند. از مظلومیت افغانستان و حقانیت جهاد ما آگاه هستند، آنها با ما کمک می‌کنند. تجار ملی در داخل افغانستان، و همچنین بسیاری از مردم افغانستان از ما حمایت می‌کنند. آنها همه مسلمان هستند و جهاد و حمایت از مجاهدین را وظیفه‌ی اسلامی خود می‌دانند. اینکه آنها از همکاری خود با طالبان نمی‌گویند به دلیل ترس از دولت کابل و خارجی‌ها است.
فعالیت‌های ما هم آنگونه که شما فکر می‌کنید هزینه زیادی لازم ندارد، بمب‌هایی که ما از آنها استفاده می‌کنیم، بمب‌های دست‌ساز هستند که از امکانات عادی ساخته می‌شوند. سلاح‌های ما هم سلاح‌هایی است که از قبل داشتیم و از زمان جهاد علیه شوروی باقی مانده است.
رهبر طالبان در آخرین سال‌های امارت اسلامی کشت خشخاش را حرام اعلام کرد، ولی حالا خشخاش بیشتر در مناطقی کاشته می‌شود که به نحوی تحت کنترل شما است، چرا حالا آن را کنترل نمی کنید؟ آیا درست است که شما از درآمدهای حاصل از کشت خشخاش تامین مالی می‌شوید؟
نه، این حرف درست نیست. سیاست ما در قبال خشخاش همان است که بود، ولی هنوز ما به دلیل مشکلات امنیتی که داریم نمی‌توانیم آن را کنترل کنیم. این مساله برای ما حالا اولویت دوم را دارد. مسئولیت کشت خشخاش به عهده دولت کابل است و مسئولیت افزایش کشت خشخاش را نیز دولت کابل باید پاسخ دهد.
در سال‌های جهاد علیه شوروی سابق مردم شاهد حملات انتحاری نبودند، اما حالا پدیده‌ی حمله انتحاری روز به روز بیشتر می‌شود، آیا رهبری طالبان با حملات انتحاری موافق است و شما از نظر شرعی آن را درست می‌دانید؟ آیا خود کشی در اسلام حرام نیست؟
ذبیح الله مجاهد: انفجار و انتحار در کجا است؟ حملات انتحاری در واقع حملات استشهادی است، یعنی مسلمانی که خودش داوطلبانه خواهان رسیدن به درجه‌ی رفیع شهادت است. این آرزوی هر مسلمان است. در این مورد فقها فتوا داده اند و براساس نیازهایی که امروز احساس می شود آن را مجاز دانسته اند. بنابر این، ما به حمله‌ی انتحاری به عنوان یک عمل فاضل و برتر نگاه می‌کنیم.
اینکه چرا در جهاد علیه شوروی سابق حملات انتحاری نبود، در آن زمان وضعیت فرق می‌کرد. در آن سال‌ها ما دارالهجرت داشتیم؛ مجاهدین در کشورهایی پناه می‌برند. در آن سال‌ها کشورهای زیادی در جهان از جمله بعضی از کشورهای غربی از جهاد افغانستان حمایت می‌کردند و مجاهدین تجهیزات و سلاح‌های مورد نیاز برای نبرد با دشمن را داشتند.
اما حالا معادلات طور دیگری است، غرب همه‌ی جهان را تسخیر کرده و به نحوی در کنترل خود در آورده و ما در یک جنگ نابرابر هستیم و تجهیزات و سلاح‌های لازم را هم نداریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر