۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

هدف جنگ افغانستان؛ نابودی القاعده یا طالبان؟


ضیا ضحاک
(برگرفته از شماره چهاردهم «قدرت»)

جو بايدن، معاون رييس جمهور ايالات متحده، هفته‌ي گذشته گفت که جنگ به رهبري ايالات متحده در افغانستان در حال نتيجه دادن است. هدف جنگ افغانستان آن گونه که در استراتيژي بارک اوباما، رييس جمهور ايالات متحده، در مورد افغانستان و پاکستان تعيين شده بود و جو بايدن هم آن را يادآوري کرده است، مختل کردن، برچيدن و نابود کردن شبکه‌ي القاعده در افغانستان و پاکستان است.
پناه گرفتن اسامه بن لادن، رهبر شبکه‌ي القاعده، در افغانستان و نسپردن اسامه به ايالات متحده توسط طالبان، پس از رويدادهاي يازده سپتمبر، ايالات متحده را به لشکرکشي به افغانستان واداشت. هدف هم دستگيري اسامه بن لادن و فروپاشي القاعده بود و طالبان تنها به دليل پناه دادن به اسامه مغضوب ايالات متحده شد؛ اما ايالات متحده در نه سال گذشته با طالبان در افغانستان جنگيده است، نه القاعده. گزارش دو هفته پيش نيويارک تايمز در مورد سهم ناچيز القاعده در جنگ افغانستان هم همين امر را نشان مي‌دهد. با نگاه به اين گفته‌ها، پرسش‌هاي زير در مورد نتيجه‌ي جنگ افغانستان مطرح است. يک اينکه ايالات متحده موفق به مختل کردن، برچيدن و نابودکردن شبکه‌ي القاعده در افغانستان و پاکستان شده است که جوبايدن از نتيجه دادن جنگ افغانستان سخن مي‌گويد؟ دو اينکه با درنظرداشت اين واقعيت که جنگ ايالات متحده در افغانستان تا اکنون، عمدتاً جنگ با طالبان بوده است؛ آيا مي‌توان از نتيجه‌ي جنگ بدون توجه به فروپاشي و نابودي طالبان سخن گفت و آيا طالبان و القاعده تفاوتي باهم دارند؟ سرانجام اينکه اگر بدون توجه به طالبان از نتيجه دادن جنگ افغانستان سخن گفته شود و ايالات متحده هم بدون توجه به قدرتمند شدن دوباره‌ی طالبان افغانستان را ترک کند، آينده‌ی افغانستان چه خواهد شد؟
پاسخ پرسش يکم منفي است. اگر معيار مختل کردن و نابودکردن شبکه‌ي القاعده را در افغانستان و پاکستان دستگيري و يا کشتن رهبران القاعده در افغانستان و پاکستان بگيريم؛ ايالات متحده موفق به دستگيري و کشتن هيچ يک از رهبران اصلي القاعده در افغانستان و پاکستان نشده است و رهبران القاعده هنوز هم در منطقه پنهان اند. اگر معيار مختل کردن و نابود کردن شبکه‌ي القاعده را در افغانستان و پاکستان، کاهش بنيادگرايي و جلوگيري از رشد تروريزم در منقطه بگيريم، باز هم ايالات متحده موفق به اين امر نشده است و بنيادگرايي و تروريزم در افغانستان و پاکستان، به ويژه در دو سوي خط ديورند، که پناهگاه اصلي القاعده دانسته مي‌شود رو به رشد بوده است.
در پاسخ پرسش دوم مي‌توان گفت که در شروع جنگ افغانستان، جدايي القاعده و طالبان مطرح نبود و طالبان يکي از شاخه‌هاي القاعده دانسته مي‌شد. هنگامي که از جنگ با تروريزم و القاعده سخن گفته مي‌شد و هدف جنگ نابود کردن تروريزم و القاعده در افغانستان و پاکستان عنوان مي‌شد، نابود کردن طالبان را هم دربر مي‌گرفت. اما در اين اواخر که کارآمدي استراتيژي ايالات متحده در افغانستان مورد پرسش قرار گرفته است، سخن از جدايي طالب و القاعده گفته مي‌شود و اينکه با جداکردن طالبان از القاعده مي‌توان بر بنيادگرايي و تروريزم در افغانستان و پاکستان پيروز شد و القاعده را در اين منطقه نابود کرد. اما سياست‌ها و عملکردهاي طالبان نشان داده است که اين گروه با القاعده تفاوتي ندارد. جدا از مشابهت‌هايي که در اهداف اين گروه و القاعده وجود دارد؛ ادعاي استقرار حکومت اسلامي و جهاد با ايالات متحده و متحدان غربي‌اش و پيگيري اين ادعا با خشونت و ارعاب، امر ديگري است که نبود تفاوت ميان طالبان و القاعده را ثابت مي‌کند. سخن گفتن از جدايي طالبان و القاعده و نتيجه دادن جنگ افغانستان، بدون توجه به قدرتمند شدن دوباره‌ي طالبان، چيزي جز گريز از جنگ افغانستان نيست و نمي‌تواند معنايي جز ناکامي در اين جنگ داشته باشد.
سرانجام اينکه اگر ايالات متحده، همانگونه که جو بايدن تاکيد کرده است و پيش از او رابرت گيتس، وزير دفاع ايالات متحده، تاکيد کرده بود که نيروهاي ايالات متحده در جولاي 2011 آغاز به ترک افغانستان خواهند کرد، بازگشت طالبان امر حتمي است. هم‌اکنون حکومت افغانستان جز بر مرکز ولايت‌ها و ولسوالي‌ها در مناطق جنوبي و شرقي کشور فرمانروايي ندارد و فرمانرواي عملي آن مناطق طالبان اند. حتا در سراسر کشور، همانگونه که چندي پيش سرپرست وزارت داخله‌ي کشور گفت، بيشتر مناطق کشور ناامن بوده و تنها 9 ولسوالي در کشور امن است. زمينه‌ي برگشت طالبان با ناامني‌هاي موجود و حمايت آشکار کشورهاي همسايه از طالبان و جود دارد و همانگونه که جنرال جيمز کانوي، فرمانده سپاه تفنگداران دريايي ايالات متحده گفته است، طالبان منتظر بيرون شدن ايالات متحده از افغانستان است تا قدرت را دوباره به دست بگيرند و افغانستان را به سال‌هاي سياه امارت اسلامي برگردانند. اگر اين امر تحقق پذيرد، بدون شک القاعده و ديگر تروريستان که در پاکستان پناه گرفته اند به افغانستان برخواهند گشت و حملاتشان را بر گوشه و کنار جهان از اين کشور سازمان خواهند داد، که چالشي جدي براي منطقه و جهان خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر