۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

«مخالف سیاسی»؛ دوراهی انتخاب بین «دشمن» و «برادر ناراضی»


رییس جمهور غنی طالبان را «مخالف سیاسی» خطاب نموده و به میز مذاکره دعوت کرده است. ظاهراً این عنوان از طرف رییس جمهور برای طالبان، آماده ساختن بستری است برای مذاکره و گفت و گو و رسیدن به یک صلح و آشتی پایدار. «مخالف سیاسی» عنوانی است که طالبان را تشویق می کند تا از عنوان «مخالف مسلح» جدا شوند و رویکردهای خشونت آمیز را کنار بگذارند. «مخالف مسلح»، یعنی دشمن. مخالف مسلح آدم می کشد و انتحار می کند و امنیت عامه را مختل می سازد. در تعبیری ساده تر، مخالف مسلح حق استفاده مشروع خشونت توسط دولت را نقض می کند. مخالف مسلح، نیروهای امنیتی را به قتل می رساند و به همین دلیل، هویتش را جز با عنوان «دشمن مردم» و «قاتل» نمی توان تعریف کرد.
در سوی دیگر خط، «برادر ناراضی» قرار دارد، عنوانی که رییس جمهوری پیشین، حامد کرزی، برای طالبان به کار می برد. آقای کرزی به استناد همین عنوانی که برای طالبان قایل بود، هیچگاهی حاضر نشد این گروه را قاتل و دشمن خطاب کند. چه بسا که وی نیروهای بین المللی را به دلیل عملیات هایی که علیه طالبان انجام می دادند، به طور مداوم قاتل و دشمن و خارجی و اشغالگر می گفت و با این تعبیرات خود خشم و ناراحتی متحدان بین المللی افغانستان را بر می انگیخت.
عنوان «مخالف سیاسی» برای طالبان، فصل تازه ای از بحث و گفت و گو را در رابطه با هویت و ماهیت طالبان باز کرده است. از این عنوان که در دوراهی «مخالف مسلح» و «برادر ناراضی» قرار دارد، سرانجام به کدام سمت خواهیم رفت؟ آیا اشرف غنی در این مورد نیز سیره و روش خاص و متفاوت خود را دارد یا اینکه چشمش را به خط پای کرزی بخیه می زند و دقیقاً همان راهی را طی می کند که کرزی در پیش داشت؟
هراس اصلی از ابهامی است که در تفسیر عنوان «مخالف سیاسی» ایجاد شده و تا کنون از سوی رییس جمهور غنی وضاحت نیافته است. به همین دلیل، قضاوت در مورد اینکه وی از این دوراهی راهش را به کدام سمت کش می کند، زودرس خواهد بود. اساساًٌ آیا اشرف غنی در این دوراهی، خودش را متردد و سرگردان ساخته است یا طالبان را؟
***
رییس جمهور غنی در منشور تحول و تداوم (از صفحات 20 الی 22) در رابطه با مسایل امنیتی پیش شرط های روشن و دقیقی را برای رسیدن به صلح و امنیت مطرح کرده است که نشان می دهد وی «مخالف سیاسی» را دوراهی انتخاب خودش نه، بلکه امکانی برای تصمیم و انتخاب طالبان قرار داده است و برای طالبان مجال می دهد که هویت و ماهیت خود را از «مخالف مسلح» به «مخالف سیاسی» تبدیل کنند. منشور با زبان صریح بیان می دارد که چگونه و با چه معیاری می توانیم با طالبان که در این سند با تعبیر «مخالفان مسلح» نام برده شده اند، به آشتی و وفاق رسید:
اول، پذیرش دولت منتخب مبتنی بر اراده‌ی آگاه ملت؛ دوم، پذیرش ارزش‌های قانون اساسی؛ سوم، پذیرش حق انحصاری استفاده از قوه توسط دولت؛ چهارم، پذیرش مشارکت ملی در ساختار نظام سیاسی؛ پنجم، پذیرش مدیریت نظام سیاسی توسط دولت منتخب.
رییس جمهور غنی در سه صفحه ای که اختصاصاً به شرح همین پیش شرط ها و معیارها می پردازد، به طور واضح می گوید که موقعیت خود را در مذاکره با طالبان چگونه تعریف می کند: وی رییس جمهوری است که از بستر قانون اساسی به اتوریته مشروعی دست می یابد و بر مبنای همین اتوریته طالبان را تشویق می کند که به میز مذاکره حاضر شوند و هر دلیلی را که برای مخالفت خود داشته باشند، با استفاده از ابزارهای سیاسی و مدنی ابراز دارند. در غیر آن، اگر حق انحصاری استفاده از قوه توسط دولت را نقض کنند و یا از زبان خشونت و انتحار و گلوله سخن بگویند، دولت مکلف خواهد بود که آنان را به عنوان دشمن ملت و امنیت عامه از سر راه بردارد.
این سخنان رییس جمهور، پس از به قدرت رسیدنش در دیدار با زندانیان پل چرخی نیز بر زبان رفت و مورد تأکید قرار گرفت. بنابراین، قضاوت بر اینکه رییس جمهور، از عنوان «مخالف سیاسی» نقبی خواهد زد به سوی «برادر ناراضی» که مخاطب حامد کرزی بود، مستلزم تغییرات فراوانی است که اشرف غنی در ادبیات و شیوه نگرش و رفتار سیاسی خود ایجاد کند و تصویر خود را نه متفاوت از کرزی، بلکه چیزی در حد کاپی یا مماثل کرزی تقلیل دهد.
***
نشانه های روشن دیگری که از اقدامات و رفتارهای سیاسی اشرف غنی در ظرف یک ماه گذشته ظاهر شده است، تمایل او به ایجاد یک الگوی متفاوت تر از آقای کرزی را بیشتر برجسته می سازد. او در همان روز نخست تحلیف، خطاب به قاضیان و اعضای پارلمان زبان و ادبیاتی را به کار برد که با زبان و ادبیات آقای کرزی متفاوت بود. حد اقل او برای قاضیان نشان داد که به احترام اتوریته حامد کرزی، سلام عظیمی را در مقام غیرمشروع ریاست قوای قضائیه تحمل می کند و حتی حلف وفاداری خود را نیز توسط او انجام می دهد، اما اگر قاضیان تا یک ماه نشان ندهند که به اصلاح بنیادی خود اقدام می کنند، از حد اعلای صلاحیت های خود به عنوان رییس جمهور استفاده خواهد کرد تا آنان را روی خط بیاورد. چند روز بعدتر از تحلیف، اولین اقدام غنی برکنار ساختن سلام عظیمی از پست ریاست یکی از ارکان سه گانه قوا در کشور بود.
وی در مراسم تحلیف برای اعضای پارلمان نیز واضح ساخت که اتوریته مجلس را به عنوان یک نهاد بزرگ دولتی احترام کنند و آن را در حد چانه زنی های یک فرد در دم دروازه وزیران کابینه تقلیل ندهند. این سخن در ظاهر به کام اعضای پارلمان تلخ تمام شد، اما در واقع، نشان داد که برخلاف شیوه کرزی، از تجزیه پارلمان و کوچک ساختن آن در سیمای افراد دوری خواهد کرد و نهاد پارلمان را به عنوان یکی از ارکان مهم قوای سه گانه دولت اعتبار خواهد بخشید. وی بلافاصله در دیدار با اعضای هیأت اداری پارلمان تصریح کرد که به تمام تصاویب پارلمان ارج خواهد گذاشت و آنها را عملی خواهد ساخت.
آقای غنی، در روز دوم قدرت خود پیمان امنیتی با ایالات متحده امریکا را به امضا رسانید. این اقدام او، دقیقاً نشانه رفتن به تخم چشم سیاست ها و شیوه حکومتداری کرزی بود. کرزی حتی به قیمت به خطر انداختن منافع ملی و امنیت کشور، حاضر نشد به خواست نمایندگان ملت در مجلس شورای ملی، نمایندگان مردم در لویه جرگه مشورتی، اعضای جامعه مدنی و متحدان بین المللی افغانستان گردن بگذارد. غنی با امضای سریع این پیمان نشان داد که او کرزی نیست.
به همین ترتیب، پاکسازی ارگ و اداره امور از دستیاران حکومتداری کرزی، دیدار منظم و سازمان یافته با گروه ها و اقشار ملت، تعیین تقسیم اوقات مشخص برای دیدارها و جلسات اعضای ارشد حکومت و ملزم ساختن آنان به رعایت این تقسیم اوقات، سرزدن از ارگان های مختلف امنیتی و سکتورهای خدمات عامه، حرمت نهادن به بانوی اول کشور به عنوان شریک و همسر زندگی و بازوی توانمند خود در عرصه مدیریت سیاسی در هیأت یک «زن»، بیرون دادن برخی از اسناد مهمی که فساد و بی مبالاتی گسترده در حکومت کرزی را برملا می سازند، ... همه نشان از تلاش رییس جمهور غنی برای برجسته ساختن تفاوت شیوه حکومتداری خود با کرزی است.
***
مخالف سیاسی، در تعبیرات رییس جمهور، با قانون اساسی و بنیادهای قانونی نظام سیاسی مخالفت ندارد، بلکه در شیوه مدیریت قدرت سیاسی و یا مدیریت امکانات و فرصت هایی که در حوزه قدرت سیاسی وجود دارد، نظر و طرح بدیل ارایه می کند. هر نیرویی که از این دایره بیرون بیفتد و به مخالفت مسلحانه دوام دهد و حق انحصار قوه توسط دولت را نقض کند و به کشتار مردم و ناامن ساختن کشور متوسل شود، «دشمن» خطاب می شود و دولت، به استناد اتوریته قانونی و مشروع خود، صلاحیت و مسوولیت دارد تا وی را از ارتکاب این دشمنی باز دارد و از حق حاکمیت دولت دفاع نموده و به اساسی ترین وجیبه خود غرض تأمین امنیت مردم رسیدگی کند. بنابراین، اظهارات اخیر رییس جمهور طالبان را مجال می دهد که نقش خود را از «مخالف مسلح» به «مخالف سیاسی» تبدیل کنند، در غیر آن، امکان ندارد که همانند دوران کرزی هم به خشونت و کشتار مردم ادامه دهند و هم عنوان «برادر ناراضی» را نصیب شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر