۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

کنفرانس لندن؛ فرصتی که نباید از دست برود!


تا برگزاری کنفرانس لندن چند روزی بیشتر باقی نمانده است. در این کنفرانس، نمایندگان معتبر ده ها کشور و نهاد بین المللی که قرار است همکاران افغانستان در دهه تحول باشند، اشتراک می کنند. بیش از شصت نماینده در هیأت جامعه مدنی افغانستان شامل است. در هیأت دولت افغانستان اشرف غنی و عبدالله به طور مشترک حضور دارند. کنفرانس در ابتدا قرار بود به تاریخ 24 نوامبر برگزار شود؛ اما، ظاهراً به دلیل عدم آمادگی حکومت افغانستان، تا 4 دسامبر به تعویق افتاد.
***
در کنفرانس لندن، مسیر ده سال همکاری بین المللی با افغانستان تعیین می شود. می گویند حکومت وحدت ملی مسوولیت گرفته است تا آجندای کنفرانس و اولویت های افغانستان را تهیه و تنظیم کند. گویا اشرف غنی خواسته است با این ابتکار برای جامعه جهانی بگوید که حکومت او از لحاظ ظرفیت کاری خود با حکومت کرزی تفاوت دارد و می تواند اولویت های خود را مطرح کند و برای رسیدگی به آنها برنامه های مشخصی نیز داشته باشد.
با این وجود، به نظر می رسد تمام حرف به اینجا ختم نمی شود. اشرف غنی و عبدالله هنوز کابینه حکومت وحدت ملی را تشکیل نکرده اند. گفته می شود که هر دو طرف سرگرم بحث و مذاکره بر سر تفسیر کلمات و تعبیراتی اند که در متن موافقتنامه حکومت وحدت ملی به کار رفته است: «عدالت» و «تساوی» چه تفاوت دارند و آیا پست ها و امتیازات حکومتی بین دو تیم انتخاباتی «مساویانه» تقسیم می شود یا «عادلانه»؟ منظور از پست های امنیتی و اقتصادی چیست و آیا این پست ها تنها دو سه وزارت و ریاست را شامل می شود یا تا سطح ولسوالی ها و قوماندانی های امنیه و بنادر و گمرکات را نیز در بر می گیرد؟ موقف ریاست شورای اجرائیه در غیبت رییس جمهوری چیست؟ آیا صلاحیت های رییس جمهوری به ریاست شورای اجرائیه انتقال می یابد یا مطابق حکم قانون اساسی به معاون اول ریاست جمهوری تعلق می گیرد؟
گفته می شود که بررسی افراد و چهره ها نیز وقت گیر شده است. کدام اشخاص از میان نامزدان احتمالی هر دو تیم برای رییس جمهوری یا رییس شورای اجرائیه حساسیت برانگیز اند و کدام یک قابل قبول؟ کدام چهره ها برای جامعه بین المللی حساسیت برانگیز اند و کدام قابل قبول؟
هر دو طرف مبارزه با فساد را مورد تأکید قرار می دهند؛ اما گویا معلوم نیست که فساد چیست و فاسد کیست و مبارزه با فساد از کجا باید شروع شود. عبدالله با لحن تلخی می گوید که نمی شود برای چهره های معلوم الحال فساد در دولت مقام داد و در عین حال از مبارزه با فساد حرف زد. تبصره بر سر اینکه منظور او از این «چهره های معلوم الحال» کی بوده، از رسانه های تصویری تا روزنامه ها و صفحات اجتماعی را پر کرده است.
طالبان نیز رفته رفته مسأله ساز می شوند. تنها در ظرف چند هفته اخیر، گراف حملات طالبان به حد نگران کننده ای بالا رفته است. سفر اشرف غنی به پاکستان نیز با آسیب هایی که به دلیل ملاقات های سنجیده و ناسنجیده وارد شد، اعتبار حکومت وحدت ملی را تحت الشعاع قرار داد. ملافضل الرحمان تیر طعنه اش را در ختم دیدار با اشرف غنی شلیک کرد و سرتاج عزیز، مشاور امنیت ملی پاکستان، فقط اندکی بعد از اینکه اشرف غنی به ارگ ریاست جمهوری برگشت.
***
اشرف غنی هر گونه طرحی را که برای کنفرانس لندن آماده کرده باشد، وزن هیأتی را که در معیت او به نمایندگی از دولت افغانستان در این کنفرانس اشتراک می کند، جبران نمی تواند. او در این سفر ناگزیر است به سوال یکی دو دیپلومات یا ژورنالیست کنجکاو پاسخ دهد که سرنوشت کابینه اش به کجا کشیده است و چرا بعد از دو ماه، هنوز هم در کنفرانس بین المللی با سرپرست وزیران حکومت کرزی اشتراک می کند.
سوال از کاستی هایی که حکومت وحدت ملی با خود حمل می کند، به خودی خود موقف اشرف غنی را در حالت تدافعی و انفعالی قرار می دهد و اشرف غنی می داند که در مذاکرات دیپلوماتیک موقف تدافعی و انفعالی چقدر سنگین تمام می شود. وزرای سرپرست که خاطره حکومت کرزی را با خود انتقال می دهند، تنها لکه ای بر پیشانی هیأت افغانستان اند، نه اینکه بتوانند جامعه بین المللی را قناعت دهند تا این هیأت را طرف معامله و قراردادهای خود قبول کند.
اشرف غنی نمی تواند بگوید که همه قراردادها و اسناد همکاری متقابل با جامعه بین المللی را خود او یا رییس شورای اجرائیه امضا می کنند. دست کم این امر نمی تواند خلای مجریان طرح های حکومتی او را در ذهن همکاران بین المللی افغانستان بپوشاند. زاخیلوال یا اتمر مقام رسمی حکومتی نیستند که بتوانند اکت اعضای کابینه افغانستان را به صورت کامل اجرا کنند. گزارشی که از زبان این اعضا برای جامعه بین المللی ارایه شود، گزارشی نیست که مربوط به کارکردهای حکومت وحدت ملی باشد.
***
به نظر می رسد با هر روز تأخیر در تشکیل کابینه، یک برگه از اعتبار مدیریتی اشرف غنی پایین می افتد. آسیبی که از فقدان کابینه بر اقتدار حکومت اشرف غنی تحمیل می شود، با هیچ دلیل و انگیزه ای قابل جبران نیست. ضایع ساختن زمان به خاطر تفسیر کلمه یا تعبیرات موافقتنامه امری نیست که رهبران حکومت وحدت ملی بتوانند برای آن توجیه داشته باشند. اشرف غنی، در فردای تحلیف، همانگونه که موافقتنامه امنیتی را امضا کرد، باید تشکیل کابینه را در اولویت کار خود قرار می داد. اگر او در هفته اول، کابینه اش را تشکیل می داد، نه تنها از مخدوش شدن وجهه حکومت خود جلوگیری می کرد، بلکه اعتماد مردم افغانستان و جامعه بین المللی را نیز به دست می آورد. پیگیری قضیه کابل بانک یا اعلام مبارزه با فساد اداری، بعد از تشکیل کابینه می توانست بازتاب و اثر متفاوت تری داشته باشد.
هنوز هم مجال باقیست. اشرف غنی و عبدالله نباید در مردابی که به دلیل مبارزات انتخاباتی در اطراف شان ایجاد شد، باقی بمانند. اصرار بر تصفیه حساب های دوران مبارزات انتخاباتی، این دو سیاستمدار را هر چه بیشتر به مرداب فرو می برد و آنها را از کارهای مهمی که در پیش دارند، باز می دارد. وقتی این دو سیاستمدار تصمیم گرفتند که موافقتنامه تشکیل حکومت وحدت ملی را امضا کنند، در واقع، فصل جدیدی را در کارنامه سیاسی خود باز کردند. این موافقتنامه اساس تشکیل حکومت وحدت ملی بود و به همین دلیل، با امضاهایی که در پای این موافقتنامه گذاشتند، مشروعیت این حکومت را نیز تأمین کردند. برای اشرف غنی و عبدالله سزاوار نیست که این مشروعیت را به خاطر جدال بر سر تقسیم امتیاز به خطر اندازند.
***
کنفرانس لندن فرصتی است که نباید به زیان حکومت وحدت ملی رقم بخورد. زیان پیش رو به خاطر حرفی نیست که اشرف غنی یا عبدالله برای گفتن ندارند، بلکه به خاطر حرفی است که اشرف غنی یا عبدالله ناگزیر خواهند شد به ناحق و بدون ضرورت بگویند. اشرف غنی و عبدالله به عنوان مدیران ارشد حکومت وحدت ملی نباید زمان  حکومتداری خود را با مصروفیت های جزئی هدر دهند. حکومت وحدت ملی به مدیریت کلان ضرورت دارد و اشرف غنی و عبدالله باید ثابت سازند که این ظرفیت را دارند تا به نیازهای مدیریت کلان کشور پاسخ دهند. بالاخره، این دو سیاستمدار باید توجه کنند که اگر صد را داشتند، نود در جیب شان است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر