۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

مبارزه با فساد؛ احتمال پیروزی غنی در کجاست؟


رییس جمهور غنی، مبارزه با فساد را به عنوان مهم ترین برگه اثبات کارایی حکومت خود مطرح می کند. از لحاظ تیوریک، این مبارزه ناممکن نیست و پیروزی آن هم بعید به نظر نمی رسد. اما کاویدن سه سوال دورنمای این مبارزه را در حکومت غنی روشن می سازد: سوال اول شناسایی میدانی است که غنی نبرد خود را در آن مدیریت می کند؛ سوال دوم، شناسایی نیروهایی است که وی آنها را بازوهای عمل خود در مبارزه با فساد می داند و سوال سوم، سنجش ابزار و لوازمی است که پیروزی او را در برابر شبکه های مافیایی فساد تضمین می کنند.
اشرف غنی یک سیاستمدار است. آیا او می تواند میدان سیاست را به گونه ای آماده سازد که قدرتمندان فاسد نه تنها به این میدان کشانده شوند، بلکه ناگزیر باشند قواعد بازی آن را نیز رعایت کنند؟ اشرف غنی قدرتمندان فاسد را از میدان سنتی آنان بیرون رانده است و تلاش می کند تا میدان جدید سیاست را با محدوده ها و قواعد خاص خودش معرفی کند. او اداره امور را از عناصر کهنه پاکسازی می کند، وزیران و والیان حکومت کرزی را خلع صلاحیت می کند و همه روزه احکام و فرامین جدیدی صادر می کند که حاوی اصول و قواعد بازی او هستند. گویا همه این کارها به منظور هموارساختن میدان جدید سیاسی انجام می شوند. اما آیا رقیبان اشرف غنی حاضر اند به این میدان وارد شوند و مطابق اصول و قواعد آن بازی کنند؟
اشرف غنی یک تکنوکرات است. الگوها و تجربه های حکومتداری او از جهان مدرن الهام گرفته است. نیروهایی که تا کنون از جانب او استخدام شده و پست های مهم حکومتی را اشغال کرده اند، ظاهراً همه با معیارهای تکنوکراسی مدرن ارزیابی شده اند. گویا اشرف غنی در میان این نیروها، به دنبال همرزمان خاص خود است که بتوانند او را در مقابله با فساد یاری کنند. ظاهراً او در انتخاب کادرهای حکومت خود، نه به تعلقات اتنیکی آنها توجه دارد و نه وابستگی های سیاسی آنان را اعتنا می کند. نه کاندیدان احزاب برای او مقبولیت دارند و نه هم اندیشه و یا توانمندی های سیاسی را معیار انتخاب افراد می داند. اما آیا این نیروها می توانند نقطه اتکای اشرف غنی برای مقابله با مافیایی باشند که تجربه بازی شان در سیاست افغانی به لایه های زیادی در فرهنگ و مناسبات و تاریخ این کشور بخیه دارد؟
اشرف غنی هنوز روشن نساخته است که برای پیشبرد مبارزه اش با فساد، از چه لوازم و ابزار خاصی استفاده خواهد کرد. وی در منشور تحول و تداوم، از «ژورنالیسم تحقیقی» یاد می کند که می توانند او را در برملاساختن فساد و پیگیری دوسیه های مرتبط با فساد کمک کنند. ژورنالیسم تحقیقی، بدون شک، وسیله ای نیرومند است، اما برای کارایی این وسیله به حمایت قاطع و نهادی دولت ضرورت است. اشرف غنی نشانه ای بروز نداده است که این حمایت را چگونه فراهم خواهد ساخت. به طور مثال، قضیه کابل بانک هنوز هم در یک جعبه سربسته پنهان است و رازهای زیادی از درون آن بیرون نیامده است. ژورنالیسم تحقیقی باید این رازها را بیرون بکشد و در اختیار مردم قرار دهد. آیا اشرف غنی می تواند زمینه این کار را برای ژورنالیسم تحقیقی فراهم سازد؟ ظاهراً سرنخ های زیادی وجود دارند که می توانند برای آغاز کار ژورنالیسم تحقیقی در این زمینه استفاده شوند. تحقیقات گسترده ای که از سوی نهادهای ملی و بین المللی صورت گرفته است، شواهد و مدارک زیادی را جمع کرده اند که می توانند مایه های اولیه برای کار ژورنالیسم تحقیقی باشند. اسم های زیادی بر زبان رفته است که سهامداران یا شرکای قضیه کابل بانک محسوب می شوند. زاخیلوال و حاجی دین محمد به همان اندازه حرف برای گفتن دارند که شیرخان فرنود یا خلیل فیروزی. اما آیا دولت می تواند ژورنالیسم تحقیقی را مجال دهد تا تمام رازهای ناگفته در زیر زبان این اشخاص یا در پشت پرده کابل بانک را باز کند و برای مردم بگوید؟
***
مبارزه با فساد، مبارزه برای ریشه کن کردن یک «نظام» و ایجاد «نظام»ی جدید است. اشرف غنی از اتوریته ریاست جمهوری برخوردار است و اگر بتواند با خردمندی و هوشیاری عمل کند، پیروزی اش در این مبارزه بعید از امکان نیست. اشرف غنی برای تحقق داعیه خود هم از حمایت افکار عامه برخوردار است، هم از حمایت جامعه مدنی و جامعه بین المللی. مهم این است که اشرف غنی هنر مدیریتی خود را چگونه به کار می گیرد تا گام به گام به تحقق اهداف و خواسته های کلان او منجر شوند.
اشرف غنی ناگزیر است باز کردن گره در رابطه مافیای سیاسی و اقتصادی را به عنوان مهم ترین گام در رسیدگی به بحران فساد در کشور توجه کند. ثبات کشور، در صورت اول، به مافیای سیاسی ارتباط می گیرد؛ مافیای سیاسی بر قدرت حکومتی چنبر می زنند؛ و قدرت حکومتی، در آخر خط، فرصت ها و امکاناتی فراهم می کند که گسترده ترین مافیای اقتصادی در کشور شکل گیرد. حالا اشرف غنی این کلاف را از کجا باز می کند؟ به تعبیری دیگر، سر این رشته را از حوزه سیاست به سوی اقتصاد کش می کند یا از حوزه اقتصاد به سوی سیاست؟ دوسیه کابل بانک نشان می دهد که گویا اشرف غنی گزینه دوم را ترجیح داده است. او تا کنون در حوزه سیاست انعطاف زیادی نشان داده است. نه از معامله با دوستم و خلیلی و مجددی و حزب اسلامی روگردان شده و نه هم از تقسیم قدرت با تیم اصلاحات و همگرایی. اما پیوسته اعلام می کند که در عرصه اقتصادی به کسی باج نمی دهد و فساد را تحمل نمی کند.
سوال این است که آیا، مافیای سیاسی در کشور، حاضر می شوند سیاستی را باور کنند که به محتوای جیب و کیسه آنان آسیب می رساند؟ شاید خوش بینانه باشد اگر تصور کنیم که مافیای سیاسی با یک معجزه تغییر کرده و به خدمتگاران پاکباز مردم تبدیل شده اند. در سیزده سال گذشته، وضعیت زندگی قدرتمندان سیاسی کشور به طور بنیادی دگرگون شده است. این قدرتمندان صاحب بلندمنزل و مارکیت و شهرک و کشتی و بنگاه های اقتصادی شده اند. سیاست باید برای منافع اقتصادی قدرتمندان ضمانت و حمایت خلق کند. اشرف غنی نمی تواند به جنگ مافیای اقتصادی برود در حالی که مافیای سیاسی در اطراف میدانش حلقه زده اند و هر گام و هر حرکت او را زیر نظر دارند. در غیر آن، با این اتهام مواجه خواهد شد که در مبارزه خود علیه فساد جدی نیست یا در مبارزه درون مافیایی دخیل است و تصفیه حساب هایش نه با فساد، بلکه برای جانبداری در رقابت شبکه های مافیایی فاسد است و یا اینکه دچار وهم و خیالی است که هیچگونه پایگاهی در عرصه واقعیت های موجود ندارد.
***
اشرف غنی راه دشواری را در پیش گرفته است. این دشواری اگر برای او بیم شکست فردی را مطرح می کند، برای افغانستان بیم شکست در یک امید و یا تجربه جدید سیاسی خواهد بود. اشرف غنی نمی تواند خود را تافته ای جدابافته تصور کند. افتادن در این توهم کمر او را به سادگی دولا خواهد کرد. مبارزه با فساد، مأموریتی مقدس و قابل قدر است، اما هر اقدام جسورانه ای را نمی توان منتج به نتیجه ای تصور کرد که در انتظار آنیم. اشرف غنی نباید شکست بخورد؛ زیرا شکست او تلکی نیست که تنها گردن شخص او را خم کند. این شکست جریان جدید اصلاح گری در کشور را نیز به عقب رجعت خواهد داد. به همین دلیل است که هر گام او را باید با دلهره و اضطراب دنبال کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر