۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

تاریخ جدید؛ صفحه ای به نام «غنی» و «عبدالله»


اشرف غنی و عبدالله در مرجعیت نمایندگی سیاسی کشور قرار گرفته اند. دام مهلک برای این دو سیاستمدار آن خواهد بود که خود را به دلیل قرار گرفتن در اریکه قدرت، مبرا از هرگونه نقص و عیب تلقی کنند یا به گونه ای وانمود کنند که گویا همه چیز را می دانند و قادر به انجام هر کاری هستند و مردم باید منتظر معجزه های آنان در رسیدگی به تمام امور باشند. اگر این حس کله های این دو سیاستمدار را باد دهد، به رو خوردن شان ترحم انگیزتر از اسلاف شان خواهد بود. بالاخره، اینها برای مردم امیدواری خلق کرده اند که گویا نسبت به اسلاف خود هوشیارتر و خردمندتر اند و پوستین آنها را بر دوش خود کش نمی کنند.
اشرف غنی و عبدالله، در یک نگاه، وضعیتی اسفناکتر از کرزی دارند. کرزی به چند دلیل خوش شانس بود: بعد از طالبان به قدرت رسیده بود و مردم هر چه از او می دیدند بلافاصله با طالبان مقایسه می کردند و خود را سپاسگزار احساس می کردند؛ سازمان ملل پوششی فراهم کرده بود که اکثر کشورهای جهان کرزی را بهانه ای بدانند برای جبران غفلت خود در رابطه با افغانستان و یا ابراز ترحم و دوستی خود به مردم این کشور؛ امریکا با شعار جنگ علیه ترور به میدان آمده بود و برای پیروزی در این جنگ، هزینه ای مصرف می کرد که بزرگ ترین کمک به موقعیت کرزی محسوب می شد؛ مهلت حضور نیروهای بین المللی نیز تا ختم دوره زمامداری کرزی ثبات حکومت و پول خزانه اش را تضمین می کرد؛ کرزی را با ملاعمر مقایسه می کردند و از اینکه می دیدند او حد اقل با دو چشم، نه یک چشم، به امر سیاسی و سرنوشت مردم نگاه می کند، خوبش بین بودند... و بالاخره، تا مردم با ارزش ها و نورم های دموکراسی و قدرت خود در جامعه مدنی پی بردند، عمر حکومت کرزی به پایان رسید.
غنی و عبدالله هیچ یک از این شانس ها را ندارند: مردم خاطره حکومتداری طالبان را تا حدی زیاد فراموش کرده اند؛ از حکومت کرزی به ستوه آمده و توقع شان از حکومت جدید فوق العاده بالا رفته است؛ امریکا و تمام کشورهای جهان بر اساس یک قرارداد شفاف و روشن با افغانستان تعامل دارند و هر لحظه ای که زمامداران افغانستان در انجام تعهدات خود کوتاهی کنند، کمک های بین المللی منجمد می شود؛ حمایت جامعه جهانی در تمام زمینه ها وابسته به مبارزه زمامداران حکومت با فساد است؛ اشرف غنی و عبدالله را با کرزی مقایسه می کنند، نه با ملاعمر. به همین دلیل، انتظار دارند که برعلاوه دو چشم، دو گوش و قلب و مغز شان نیز بهتر از کرزی کار کند؛... و بالاخره، نسل جدیدی در کشور ظهور کرده است که قدرت و مجراهای مشارکت خود در یک نظام دموکراتیک را درک می کنند و می دانند که از آن چگونه استفاده کنند.
کرزی زبان و رفتارش از انعطاف پذیری بزرگی برخوردار بود. اشرف غنی و عبدالله، از این دو ویژگی نیز محروم اند. اشرف غنی یک سخن را چند گونه بیان نمی تواند و زبانش نیز از انعطاف و چندپهلویی محروم است. او صریح و رک است. همانگونه که در سنجش واحدهای زمان به ساعت دستی خود نگاه می کند، در انتخاب کلمات و ارایه طرح ها و نظریات خود به زودی آخر خط را نشانه می گیرد. عبدالله نیز در ادبیات خود از سطحی برخوردار است که مجال تفسیرهای چندگونه از سخنان و رفتارهای او را باقی نمی گذارد. برعلاوه، کرزی در اذهان عامه با پیش فرض خاصی مواجه نبود. شناخت عامه از او در نهایت از اداره موقت فراتر نمی رفت. اشرف غنی و عبدالله هر دو با پیش فرض های زیادی در قضاوت عامه مواجه اند. درستی و نادرستی این پیش فرض ها مهم نیست. مردم با همین پیش فرض ها اشرف غنی و عبدالله را می شناسند و در مورد سخنان و رفتارهای شان قضاوت می کنند. گویا قسمت زیادی از این پیش فرض ها در هنگامه انتخابات بروز کرد و اشرف غنی و عبدالله بارها از تلخی های آن به خود پیچیدند.
علاوه بر این ها، کرزی به دلیل موقعیت خاص خود، می توانست هم از جامعه جهانی پول بگیرد و هم آنان را با نیش دشنام خود اذیت کند. او می توانست با جامعه جهانی باج گیرانه برخورد کند و دهانش را به طور دایم با توقع و انتقاد پر نگه دارد. اشرف غنی و عبدالله از این شانس نیز محروم اند. به همین دلیل، اینها باید تمام کشت هایی را جمع کنند که کرزی تخمش را پاشیده بود. اینها باید حساب ناتمام کرزی با مردم افغانستان و جامعه بین المللی را یکجایی تصفیه کنند. به تعبیری دیگر، دقیقاً به همان اندازه که کرزی ناز و ادا می فروخت، اینها باید ناز و ادا بخرند. این دریغی است که اشرف غنی و عبدالله در ازای قرار گرفتن در مقام مدیریت حکومت وحدت ملی پذیرا شده اند.
***
اشرف غنی و عبدالله شاید از هیچکدام این واقعیت ها بی خبر نباشند. بااینهم، ایستادن بر قله ریاست جمهوری و ریاست شورای اجرائیه می تواند چشم شان را بر این واقعیت ها کور کند. کار اشرف غنی و عبدالله از همین منظر سنگین تر می شود. این دو سیاستمدار باید نظام کهنه را هم در باورهای خود بشکنند و هم در باورهای مخاطبان خود. هم چهره های اطراف خود را تحت نظر داشته باشند و هم چهره هایی را که کمی دورتر از ارگ در کمین نشسته اند. هم باید بار تاریخ را بر دوش خود بکشند و هم نشان دهند که رو به آینده دارند و به گذشته به عنوان جاگیر سیاسی خود نگاه نمی کنند. هم باید نیروهای سنتی را آرام نگه دارند و هم انرژی نسل جدید را به کار گیرند. هم شکاف ها و گسست های اتنیکی و مذهبی و زبانی و قشری را رعایت کنند و هم برای مبارزه با فساد از شر دربان هایی که بر نمط قوم و مذهب و زبان و قشر سیاست می کنند، برنامه بریزند.... همه این ضرورت ها، عجالتاً به نظام و دستگاهی خاص راجع نمی شود که فشار رسیدگی به آنها در نقطه های متعدد و متکثر تقسیم شود. اشرف غنی و عبدالله باید همه این فشارها را تحمل کنند و نشان دهند که برای عبور موفقانه از آن تدبیر و خرد لازم را به کار می گیرند.
***
ظاهراً انتظاری که از اشرف غنی و عبدالله می رود این نیست که معجزه ای کنند تا سکه پیروزی بر همه این کابوس های سیاسی به نام آنها ضرب شود. کافیست آنها نشان دهند که این واقعیت ها را درک می کنند و با آنها به شیوه ای معقول و خردمندانه برخورد می کنند. اشرف غنی و عبدالله می توانند و باید آغاز کننده یک سنت جدید سیاسی در کشور باشند نه اینکه سیاست های جدید را با سنت های کهنه مدیریت کنند. افغانستان، خواسته یا نخواسته، وارد قرن بیست و یکم شده است. اشرف غنی و عبدالله می توانند این ورود را به یک انتخاب آگاهانه و ارادی تبدیل کنند نه اینکه مانند اسلاف خویش، با زور و فشار به آن گردن بگذارند. اشرف غنی و عبدالله بارها گفته اند که کشور به عقب بر نمی گردد یا تاریخ این کشور نباید تکرار شود و یا ما باید به سوی آینده نگاه کنیم و گذشته نباید زنجیر پای ما باشد... این حرف ها همه بارهایی از خرد و عبرت اندوزی دارند. اشرف غنی و عبدالله باید این حرف ها را که از واقعیت های تلخ و پرادبار کشور بر پرده ذهن شان نقش بسته است، دوباره از صورت ذهنی به واقعیت های عینی جامعه انتقال دهند و آنها را به تصویرهای خوشایند زندگی مردم تبدیل کنند.
مردم زمامداران را از خود می دانند. اشرف غنی و عبدالله این شانس را از خود دریغ نکنند. اشرف غنی در منشور تحول و تداوم، «تأمین حقوق شهروندان» را از مهم ترین ویژگی های حکومتداری خوب می داند. این عنوان می تواند سرفصل تاریخی باشد که به نام اشرف غنی و عبدالله باز می شود. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر