۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

«دهه تحول» چگونه آغاز می شود؟



افغانستان در ترکیب دو هیأت در کنفرانس لندن اشتراک می کند: دولت و جامعه مدنی. این دو هیأت، هماهنگی خاصی ندارند. برای بار اول و آخر، تنها روز دوشنبه سوم قوس برابر با بیست و چهارم نوامبر، یعنی ده روز قبل از برگزاری کنفرانس لندن، گروه کوچکی از اعضای هیأت جامعه مدنی موفق شد عمر زاخیلوال را در دفتر وزارت مالیه دیدار کند. زاخیلوال گزارشی از کارکردها و آمادگی های حکومت ارایه کرد و مهم ترین خواستش این بود که جامعه مدنی در برابر فشار بین المللی، مخصوصاً انجوهای بزرگ، که می خواهند کمک های بین المللی اکثراً از طریق انجوها به مصرف برسند، ایستادگی کنند تا نقش نهادهای دولتی تضعیف نشود. او گفت: سازمان ملل و انجوهای بزرگ بین المللی طرحی را برای کشورهای کمک کننده آماده ساخته اند که باز هم بر استمرار نقش انجوها در مصرف کمک ها و اجرای پروژه های انکشافی تأکید دارد.
صحبت نیم ساعته زاخیلوال، هرچند گوشه هایی از طرح دولت برای کنفرانس لندن را بازتاب می داد، اما به هیچ صورت نمی توانست هماهنگی لازم میان دولت و جامعه مدنی برای داشتن موقف و صدای مشترک در کنفرانس لندن را تأمین کند. این کار به زمان زیادی ضرورت دارد که باید قبل از این فراهم می شد. زاخیلوال خودش از نمایندگان جامعه مدنی دعوت کرده بود که به دیدارش بروند تا او از آمادگی های دولت برای کنفرانس لندن معلومات دهد. اما برای همین دیدار نیز او نمایندگان جامعه مدنی را بیشتر از 45 دقیقه در سالن کنفرانس ها و دفتر ملاقات های خود منتظر نگه داشت و وقتی که آمد، مستقیم رفت به حرف های خودش، بدون اینکه حتی مجال دهد تا نمایندگان جامعه مدنی بگویند که چه کار کرده اند و می خواهند از او چه بشنوند. در ختم دیدار، برای زاخیلوال گفته شد که موقف نامه جامعه مدنی آماده شده و به زودی طی یک کنفرانس مطبوعاتی در اختیار عامه قرار می گیرد، اما زاخیلوال در مقابل اظهار امیدواری کرد که موقف نامه و طرح دولت تا روز پنج شنبه نهایی شده و حد اکثر تا قبل از کنفرانس لندن در اختیار مراجع ذی ربط قرار گیرد.
***
مهم ترین ضعف دولت افغانستان در کنفرانس لندن این خواهد بود که تنها با دو تن از سران حکومت وحدت ملی اشتراک می کند: اشرف غنی، در مقام رییس جمهوری و عبدالله در مقام رییس شورای اجرائیه. این دو مقام، جای خالی وزیرانی را که در واقع ممثل اجرای تعهدات و پروژه های مدنی و انکشافی آینده هستند، پر نمی کنند. معرفی دو سه وزیر در بخش های امنیتی و اقتصادی، هر چند انجام شود، به معنای کابینه نیست. این سوال همچنان باقی می ماند که وقتی دولت با اشتراک دو چهره قدرتمند سیاسی نتواند در دو ماه کابینه اش را تشکیل دهد و والیانش هنوز هم حیثیت سرپرست دارند، آیا می توان از ظرفیت و موفقیت های آینده اش مطمین بود؟
یک بخش دیگر از کار دولت افغانستان ارایه گزارش از راهی است که در راستای کنفرانس توکیو در دوران حکومت کرزی برداشته شده است. به نظر می رسد که دست دولت افغانستان در این عرصه نیز خالی است. کرزی از دوران خود چیزی روی سینی دولت جدید نگذاشته است که با اطمینان و سرخرویی به کنفرانس لندن تقدیم شود. نقض وحشتناک حقوق بشر، تضعیف سرسام آور نهادهای دموکراتیک، گستردگی بی رویه فساد از مهم ترین رکوردهای دولت کرزی است که در تقابل مطلق با تعهدات توکیو قرار دارند. اشرف غنی تنها می تواند از آنچه خود تعهد می سپارد، حرف بزند و این یعنی نقطه صفری آغاز در رابطه افغانستان با جامعه بین المللی.
***
و اما این واقعیت ها، هیچکدام به معنای این نیست که جامعه بین المللی نگاه و تعهدات متقابل خود با دولت افغانستان را تغییر دهد و یا از میزان توجه و کمک های خود به افغانستان بکاهد. افغانستان هر چند بکوشد این واقعیت ها را در لفافه توجیهات گوناگون بپوشاند، جامعه بین المللی به تمام آنها وقوف کامل دارد و دلایل آنها را نیز به حد کافی می داند. بنابراین، مهم ترین کار برای دولت افغانستان این است که ظرفیت واقعی خود را با اعتراف بر کاستی ها و شرح هر آنچه در پیرامونش وجود دارند، نشان دهد و در عوض، تعهد شفاف و واضح بسپارد که چگونه، با چه میکانیزم و در چه مدت زمان به آنها رسیدگی می کند. دولت افغانستان وقتی در استدعای پول از جامعه بین المللی احساس سرشکستگی و کمرویی نمی کند، در نشان دادن ظرفیت خود برای مصرف پول نیز احساس سرشکستگی و کمرویی نکند. این دولت، مسوول هیچ یک از کاستی هایی که اکنون در برابر خود دارد، نیست. بخشی از این کاستی ها از تاریخ باقی مانده اند و بخشی دیگر از حکومت کرزی. حد اقل، دولت جدید نمی تواند به خاطر این کاستی ها ملامت شود. اما اگر این دولت، در تلاش جلوه دادن غیرواقعی خود باشد، بدون شک اعتبار خود را در نزد جامعه بین المللی آسیب می رساند.
دومین ضرورت برای دولت افغانستان، تعریف درست و واضح از رابطه ای است که با جامعه مدنی کشور دارد. دولت کرزی اعتبار خود در عرصه بین المللی را اکثراً از جامعه مدنی توقع داشت، اما خود، بدون اینکه کمترین اعتبار را برای جامعه مدنی قایل شود، تمام اعتبارهای خود را به نیروهای سنتی، رهبران جهادی، بزرگان قبیلوی، طالبان و سایر نیروهای بیرون از جامعه مدنی هدیه می کرد. جامعه مدنی توقع نداشت که کرزی از این اعتباربخشی یا بذل توجه به نیروهای بیرون از جامعه مدنی روگردان شود، اما توقع داشت که جامعه مدنی را نیز از شریکان راه خود در مسیر دشوار سازندگی و پیشرفت تلقی کند. دولت جدید در این عرصه باید محتاط و واقع بین باشد. اشرف غنی و عبدالله، برخلاف کرزی، در میان جامعه مدنی پایگاهی نیرومندتر و مستحکم تر دارند تا در میان نیروهای بیرون از جامعه مدنی. به همین دلیل، انتظار می رود که این دو سیاستمدار، با عبرت از رویکرد کرزی، به نقش و اهمیت جامعه مدنی در حمایت از دولت و برنامه های مدنی و انکشافی آن در دهه تحول به طور جدی و شفاف اعتنا کنند.
***
کنفرانس لندن، با تمام حواشی و جلسات الحاقی خود یک هفته را در بر می گیرد. اما همین یک هفته، نقشه یک دهه بعدی را در رابطه افغانستان با جامعه بین المللی تعیین می کند. دهه بعدی را «دهه تحول» یا «دهه انتقال» یاد می کنند. افغانستان خوش بخت است که جهان با درک واقعیت های زمخت و دشوار آن، دهه تحول و انتقالش را با انعطاف پذیری کش می دهد. ده سال برای تغییر و تحول و رسیدن به مرحله ای که بتوانیم کشور را از وابستگی و درهم ریختگی نجات دهیم، زمان زیادی است. جاپان و آلمان و کوریای جنوبی مثال هایی اند که هر کدام تنها در همین فرصت زمانی توانسته اند ظرفیت خود برای بهتر شدن را نشان دهند و به اعضای قدرتمند و موثر جامعه جهانی تبدیل شوند.
تعهدات دولت افغانستان تعهدات سنگین و غیرقابل اجرا نیست: حراست از حقوق بشر، نورم های دموکراسی و مبارزه با فساد. این تعهدات را در حد اکثر می توان «تعهدات اخلاقی» عنوان کرد. افغانستان با اجرای این تعهدات، اعلام می کند که حاضر است در راه تهذیب و پاکسازی نگاه و فرهنگ و رفتارهای خود حرکت می کند. در آن سوی خط این تعهدات، طالبان قرار دارند و مافیای فاسد و خشن و ویرانگر در عقب سنگرهای مذهب و قومیت و زبان و سنت های قبیلوی. دولت افغانستان، می تواند با تعریف واضح و روشن از موقعیت و ظرفیت خود، و با شناخت درست از ماحول و نیروهایی که چه در کنار خود و چه در برابر خود دارد، فصل جدیدی را در رابطه اش با جهان باز کند. اشرف غنی و عبدالله باید ثابت سازند که این مأمول را به انجام می رسانند و در مدیریت آن دچار تزلزل و تردید نمی شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر