۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

ژنرال دوستم؛ اعاده کاریزمای سیاسی


حضور پررنگ و باانرژی ژنرال دوستم، معاون اول ریاست جمهوری، باری دیگر رقابت بر سر کاریزمای سیاسی در کشور را مطرح ساخته است. اشرف غنی می گفت که در میان رهبران سیاسی موجود، ژنرال عبدالرشید دوستم، معاون اول ریاست جمهوری، تنها فردی است که در میان ترک تباران افغانستان دارای کاریزمای سیاسی است. او از مزاری در میان هزاره ها و مسعود در میان تاجیک ها نیز به عنوان شخصیت هایی یاد می کرد که کاریزمای سیاسی داشتند. به اعتقاد او، حکمتیار نیز در زمانی خاص، در میان پشتون ها از این کاریزما برخوردار بود.
مزاری و مسعود رفته اند. حکمتیار با رویکردهای افراطی و خشونتبار، به حضیض نفرت و انزجار سقوط کرده است. اما ژنرال دوستم همچنان حضور دارد. او با اتکا بر کاریزمای سیاسی خود، نه تنها سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری را رقم زد، بلکه خود نیز «خوش ترین روزهای زندگی»اش را جشن گرفت. او در مصاحبه اختصاصی با هارون نجفی زاده، خبرنگار بی بی سی که از بدترین و خوش ترین روزهای زندگی اش پرسید، گفت: «از بدترینش بگذر. خوش‌ترینش همین‌روزها است که در نبود اشرف غنی، رییس دولتم.»
دوستم برای قصه دست یافتن به کاریزمای سیاسی، یک نمونه زنده و برحال است. او سواد اندکی دارد. قسمت عمده عمرش را با جنگ و فتح و شکست و فرار و استقرار سپری کرده است. صدها تن از همرزمان نزدیکش را در پیش چشمان خود افتیده در خاک و خون دیده است. تکفیر و دشنام با نوازش و احترام، به تناوب همزاد روزهای زندگی اش بوده اند... اما آیا تجربه ژنرال دوستم می تواند به سایر همتایان او در حکومت وحدت ملی نیز کمک کند تا فقر کاریزمای سیاسی خود را رفع کنند؟
***
منبع کاریزمای سیاسی با کاریزمای مذهبی یکی نیست. کاریزمای مذهبی، در یک نسبت کلان، به منبعی خارج از دسترس قضاوت مردم ارتباط دارد: غیب و امور غیبی. یک مرجع مذهبی اگر چند قرص دروغ و فریب را هم با چاشنی آیه و حدیث به خورد مردم بدهد، مریدان زیادی پیدا می شوند که روی دستانش بیفتند و او را تقدیس کنند. این شانس برای مرجع سیاسی وجود ندارد. تا زمانی که یک مرجع سیاسی از کاریزما و جذبه شخصیتی در میان مردم برخوردار شود، باید کارهایی را بر روی زمین و در رابطه مستقیم با زندگی و سرنوشت مردم انجام دهد. تجربه ژنرال دوستم بیانگر همین نکته است.
ژنرال دوستم، درست مانند مزاری و مسعود، برای احراز کاریزمای سیاسی خود سال های طولانی را در شرایط دشوار سپری کرد تا به مرحله ای رسید که اعتبار لازم را در میان مردم به دست آورد. او هم مانند مزاری و مسعود، برای احراز کاریزمای سیاسی خود از میدان های ناهمواری عبور کرد و با رقیبان سرسختی پنجه داد. اگر مسعود شهرت قهرمانی خود در میان تاجیک ها را از مقاومت در دل کوهپایه های پنجشیر به دست آورد و مزاری در دوران دشوار مقاومت کابل لقب «بابه» گرفت، ژنرال دوستم نیز از دوران جوانی تا اکنون که دهه شصت عمر خود را تجربه می کند، کوره راه های خطر و خون و آتش را با حرمان و درد پشت سر گذاشته است.
تجربه مسعود و مزاری و دوستم نشان می دهد که کاریزمای سیاسی در افغانستان، با توجه به شرایط خاص مدنی و فرهنگی این کشور، در گام اول، با مفاهیم کلان اخلاقی پیوند دارد: صداقت، وفاداری، همرنگی و همزبانی با مردم، راستگویی، ساده زیستی، شجاعت، صراحت، پاکدامنی، سخاوتمندی، ایستادن در کنار مظلومان و ستمدیدگان، مقابله با ستمگران و زورگویان، و امثال آن. تخصص و کارایی و اجرای فلان پروژه خاص، دانش سیاسی، اعتبار بین المللی، و حتی پول، نقش ثانوی دارند. شاید اگر کسی بتواند از این عوامل «ثانوی» برای تکمیل عوامل «اولیه» نیز بهره مند باشد، الگوهای مزاری و مسعود و دوستم را عبور کند و سطحی متفاوت از کاریزمای سیاسی را به نمایش بگذارد؛ اما عجالتاً عوامل «اولیه» به عنوان ضرورت بنیادی مطرح اند.
***
ژنرال دوستم از کاریزمای سیاسی خود، به عنوان منبع عمده اقتدار خود در مقام معاونت اول ریاست جمهوری نیز استفاده می کند. در واکنش به حملات اخیر طالبان، او نشان داد که از سایر همتایان سیاسی خود برای گسترش دامنه کاریزمای سیاسی خود پیشقدم تر است. سخنان و مواضع او برای این هدف موثرتر از سایر همتایان سیاسی او بر زبان رفته است. وقتی گفت که «اگر نتوانیم امنیت مردم را تأمین کنیم بهتر است بمیریم»، مخاطبان خود را به نقطه متفاوتی در حکومت وحدت ملی متوجه ساخت. گفته می شود که اغلب همتایان سیاسی ژنرال دوستم، به تأسی از او وارد رقابت بر سر احراز کاریزمای سیاسی شده اند. عبدالله به پکتیکا رفت تا با قربانیان حادثه تروریستی ابراز همدردی کند. جمعی از بزرگان سیاست کشور بعد از ژنرال دوستم از خانواده های قدسیه و عارف که هر دو در حادثه حمله بر شکریه بارکزی جان دادند، خبر گرفتند.
اشرف غنی و عبدالله، در دنیای سیاست افغانی تازه کار اند و کاریزمای سیاسی آنان برای جاانداختن حرف و سخن شان در مقام رهبران ارشد حکومت وحدت ملی کافی نیست. عمر سیاسی اشرف غنی تا زمان سقوط طالبان می رسد. قبل از آن، عده قلیلی بودند که با برخی از نظریات او از ورای امواج رادیوها یا صفحات جراید آشنایی داشتند. در زمان حکومت کرزی، اعتبار کارنامه های سیاسی اشرف غنی بیشتر به ریاست کرزی نسبت می یافت و برای اینکه از اعتبار کارنامه های خود برای ایجاد کاریزمای سیاسی خودش کار گیرد، مجال زیادی نداشت. در انتخابات سال 2009، تمام وزن کاریزمای اشرف غنی با کمتر از چهار در صد آرایی سنجیده شد که در بخش هایی از کشور به دست آورد. داکتر عبدالله نیز، با وجود سابقه جهادی، کاریزمای سیاسی خود در میان قشرهای خاصی از جامعه را صرفاً مدیون حضورش در کنار احمد شاه مسعود است. فراتر از همراهی با مسعود، او نه شهرت نظامی داشت و نه در عرصه سیاسی وزنه ای محسوب می شد. حتی جایگاه او با کسانی چون قانونی و فهیم و عطا نیز قابل مقایسه نبود. کارنامه های عبدالله در دوران کرزی نیز مایه کاریزمای سیاسی برای او نشد. اشتراک او در انتخابات سال 2009، به عنوان محور کمپ اپوزیسیون در برابر کرزی، توجهاتی را از میان اقشار خاصی در کشور جلب کرد. در انتخابات سال 2014 نیز با گروه های زیادی از قدرتمندان محلی دست داد تا به نوعی از کاریزمای گروهی در رقابت با حریفان خود برخوردار شود.
حکومت وحدت ملی مشروعیت انتخاباتی اشرف غنی و عبدالله را آسیب رساند. حالا این دو شخصیت ناگزیر اند از «قدرت»ی که در اختیار دارند، به عنوان پایه ای اولیه برای ایجاد کاریزمای سیاسی خود کار گیرند. ژنرال دوستم در این زمینه می تواند الگوهای عملی خوبی را در برابر اشرف غنی و عبدالله قرار دهد. این دو سیاستمدار باید به سراغ مردم بروند، با مردم سخن بگویند، دردهای مردم را التیام بخشند، از آفت های تعصب و تبعیض و جزمیت و کینه و انتقام و خشونت و تفاخر و رقابت بر سر موتر و خانه و عیش و عشرت و اپارتمان و شهرک سازی و سفرهای پرخرج داخلی و خارجی که میراث تاریخ سیاسی کشور است، به طور جدی و صادقانه اجتناب کنند و مهم تر از همه، رابطه مردم با حکومت را در بستر قانونمند و دموکراتیک برقرار سازند.
احراز کاریزمای سیاسی برای اشرف غنی و عبدالله ناممکن و حتی دشوار نیست. اگر این دو رهبر الگوهای ناسالم سنتی را به الگوهای سالم مدنی و دموکراتیک تعویض کنند، به زودی می توانند در قلب های مردم جا گیرند و کارنامه های جدید سیاسی خود را به نام خود در تاریخ جاودانه سازند. 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر