۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

سخن رولا غنی پذیرفتنی تر از تأویل ارگ است!



خانم رولا غنی، بانوی اول کشور، در مصاحبه با خبرگزاری فرانس پرس گفت که وی «با سیاست دولت فرانسه مبنی بر ممنوع کردن استفاده از برقع و نقاب برای زنان، "کاملا موافق" است.» وی در توضیح نظرش افزود: «این روبنده‌ها یا نقاب‌ها و برقع‌ها مانند پرده هستند و جلوی دید زنان را می‌گیرند و رفت و آمدشان را با مشکل مواجه می‌سازند.»
انتشار این خبر در رسانه ها بازتاب گسترده ای یافت و دو روز بعد، بی بی سی به نقل از خبرنامه ای در ارگ نوشت که «خبرگزاری فرانس پرس، سخنان خانم رولا مبنی بر حمایت از منع استفاده از برقع در فرانسه را «خارج از متن» نشر کرده است.»
واکنش ارگ و تأویل آن در مورد نظر خانم رولا غنی، با هر توجیهی که صورت گرفته باشد، بیانگر نوعی هراس از واکنش نیروهای سنتی در جامعه است که ریشه اش به دوران امیر امان الله برگشت می کند. گویا ساکنان ارگ هراس دارند که نیروهای سنتی از این سخن به عنوان حربه استفاده کرده و عامه مردم را بر حکومت می شورانند و اگر گویا چنین چیزی اتفاق بیفتد، روزگار حکومت غنی با روزگار حکومت امان الله بخیه می خورد.
ارگ هیچ توضیح روشنی ندارد که منظورش از نشر سخن «خارج از متن» چیست و این توجیه برای قناعت دادن افکار عامه چه تأثیری خواهد داشت. وقتی به متن اصلی ارگ که در صفحه انترنیتی آن نشر شده است، مراجعه کنیم، باز هم چیز خاصی را به دست نمی آریم که این ابهام را رفع کند.
***
به نظر می رسد، ساکنان خوفزده ارگ از درک چند نکته غافل مانده اند:
اول، خانم رولا غنی، ملکه ثریا و اشرف غنی، امیر امان الله نیست. هر چه باشد، این دو تحصیلکرده های جهان معاصر، از تاریخ و تجربه های امیر امان الله مطالعه و درک روشنی دارند و به خوبی می توانند تفاوت خود و اسلاف خویش را نشاندهی کنند.
دوم، افغانستان و جهان امروز، افغانستان و جهان هشتاد و چند سال قبل نیست. افغانستان و جهان امروز، در یک رابطه شفاف و متقابل همدیگر را می بینند، همدیگر را انعکاس می بخشند و از همدیگر پیام می گیرند و به همدیگر پیام می فرستند.
سوم،  نه نیروهای سنتی امروز، نیروهای سنتی دوران امیرامان الله بوده و نه مردم افغانستان امروز، مردم زمان امیر امان الله اند. امروز نیروهای سنتی در مقایسه با اسلاف خود عمر هشتاد و چند ساله را با تجربه ها و عبرت های بی شمار به تاریخ کشور سپرده اند، همانگونه که مردم افغانستان نیز در این عمر هشتاد و چند سال، زبان و ادبیات و چهره های ماحول خویش را به حجم یک دوره کامل هشتاد و چند ساله می دانند و به خاطر دارند.
***
جنگ قدرت در افغانستان، از مراحل متعددی گذشته است. این جنگ را دیگر نمی توان به سخن یا موضع این و آن قشر خاص تقلیل داد. نه روشنفکران و نیروهای تجددطلب امروز معماهایی در زیر پرده اند و نه سنت گرایان و قشر واپسگرا. روشنفکران به گونه های مختلف تجربه حکومتداری خود را نشان داده اند و سنتگرایان نیز. اگر یکی در قالب رژیم حزب دموکراتیک جلوه کرد، دیگری در قالب حکومت مجاهدین و طالبان به صحنه آمد. اکنون مشت همه این چهره ها در برابر چشمان مردم باز است و به نظر نمی رسد که هیچ کدام متاعی در چنته داشته باشند که برای مردم تازگی داشته و آنها را غافلگیر کند. در کشور ما کمتر کسی است که باز هم نقابش را بر چهره حفظ کرده باشد.
گذشته از آن، افغانستان دیگر یک جزیره دورافتاده و متروک نیست. بخش مهمی از یک جهان است که عنوان «دهکده» گرفته است. اجزای این دهکده با هزاران نخ ارتباطی به هم پیوند دارند. تکنولوژی مدرن دیوارها و مرزها را در هم شکسته است. کافی است که یکی با هیجان از فوتوشاپ و ایدیت ویدیو و صدا حرف بزند تا دیگری صد راز دیگر را برای او در دورافتاده ترین روستای کشور برملا سازد. دیگر زمان آن گذشته است که یکی عکسی از خانم امان الله را در دست گرفته و هزاران انسان را به روی جاده و خیابان بکشاند و خلق الله همه ناظر صحنه سازی های آنها بایستند.
***
رولا غنی نه تنها بانوی اول کشور است، بلکه به عنوان یک شهروند تحصیلکرده کشور مسوولیت گرفته است تا برای تأمین یک زندگی بهتر برای همه شهروندان کشور، مخصوصاً زنان و دختران، کار کند و طرح و نظریاتش را به افکار عامه تحویل دهد.
در روزهای اخیر، نمادهای خشونت و نمایش های غیر معمولی که به مناسبت دهه محرم در کابل به راه افتید، این بحث را به شکل عام مطرح کرد که آیا این نمادها و نمایش ها ربطی به امام حسین و محرم و عاشورا دارند و آیا از لحاظ منطقی و شرعی می توان تجویزی برای آنها پیدا کرد. برای پیشبرد این بحث، پای مجتهدان بزرگ و طراز اول نیز به صحنه آمد. برخی از نظریات به طور صریح و روشن ادعا کرد که این نمادها و نمایش ها هیچ ربطی به اسلام و اعتقادات جامعه نداشته و حتی حرام می باشند. اینجا هم بحث نفی یکی از شعایر مسلم مذهبی به میان کشیده شد ولی دیده شد که هیچ واکنش خاصی را برنیگیخت، بلکه تأثیرات مطلوبی برای پالایش اعتقادات و باورهای مذهبی جامه نیز خلق کرد.
حالا چه دلیل دارد که خانم رولا غنی از ابراز این نظر خویش باز بماند و یا واکنش غیرعادی فرد یا افرادی خاصی را در جامعه برانگیزد؟ خانم غنی از مزاحمت ها و محدودیت هایی یاد می کند که برقع یا چادری برای زنان خلق می کند و به همین دلیل نظر می دهد که وی با منع این نوع پوشش در فرانسه نیز موافق است. این سخن، به هر حال، یک نظر است و می تواند مورد پسند واقع شود یا نشود؛ اما با این نظر می توان بحث های مفید و ارزنده ای را در جامعه به راه انداخت که گره گاه های زیادی را در اذهان عمومی باز کنند.
خانم غنی از برقعی حرف می زند که امروز حتی برای اکثر مردم افغانستان، به عنوان پوشش مطلوب زنان در نظر گرفته نمی شود. سنتی است که معلوم نیست از کجا آمده است و صرفاً یک پوشش است و نه بیشتر از آن. برقع یا چادری نه بار اسلامی دارند و نه ریشه عمیق در فرهنگ جامعه. حجاب زنان در اسلام مطرح است، اما شکل و نحوه حجاب معین نشده است. حد اقل برقع نمی تواند آن حجابی باشد که در اسلام بر آن تأکید می شود، در غیر آن، باید سراسر جامعه اسلامی، درست مانند آنکه احکام روزه و نماز و یا احرام حج، در این مورد نیز شکل واحدی را رعایت می کردند.
نظر خانم رولا غنی اگر قابل نقد باشد تنها از این منظر خواهد بود که آیا منع برقع برخلاف خواست مردم حتی در فرانسه جواز دارد؟ همانگونه که از مخالفان نظر خانم غنی نیز می توان پرسید که آیا زنان و دختران فرانسوی و امریکایی می توانند با شکل لباس خود شان در دانشگاه های افغانستان درس بخوانند؟
***
سخن اصلی مربوط به واکنشی است که از طرف ارگ ریاست جمهوری صورت گرفته است. تأویل ارگ تنها می تواند حربه نیروهای سنتی جامعه را تیزتر سازد، نه اینکه دفاعیه معقول و قابل قبولی از نظریات خانم غنی باشد. به نظر می رسد، ارگ ریاست جمهوری به جای تأویل هراس آلود از این گونه اظهارات، بهتر است جامعه را در راستای مدیریت عقلانی و مدنی گفتمان های بنیادی کمک کند.
اشرف غنی در منشور تحول و تداوم، وقتی بحث حقوق و جایگاه زنان را در برنامه حکومتداری خود شرح می دهد، با زبانی صریح می نویسد که «اساس دیدگاه ما رسیدگی به حقوق زن به عنوان یک شخصیت حقیقی مستقل است، بدون اینکه در انتساب یا تعلق به چیزی یا کسی سنجیده شود. به همین ترتیب، زن افغان از لحاظ رشد فرهنگی و مدنی به مرحله‌ای رسیده است که می‌تواند به طور مستقل از خود، حقوق و خواسته‌های خود نمایندگی کند.» (منشور تحول و تداوم، صفحه 112)
با این دیدگاه، می توان بستر مناسبی را برای تحولات عمیق و بنیادی در راستای تأمین حقوق زنان در جامعه فراهم ساخت. به همین دلیل، دیدگاهی که توسط خانم رولا مطرح شده است، حامل هیچ نکته خاصی نیست که مغایر با دیدگاه مندرج در منشور تحول و تداوم تلقی شود. در مورد جواز یا عدم جواز برقع به همان سادگی می توان بحث و ابراز نظر کرد که مثلاً در مورد جواز یا عدم جواز نشر سریال های ترکی و ایرانی در تلویزیون ها بحث و ابراز نظر می کنیم. نه در برقع امری وجود دارد که حامل یک قداست رخنه ناپذیر مذهبی و دینی باشد و نه در نشر سریال های ترکی و ایرانی.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر