۱۳۹۳ دی ۱۰, چهارشنبه

برکناری مقامات محلی هرات یک اقدام استراتژیک نیست


اشرف غنی، در یک سفر غیرمنتظره به هرات، بیش از سی نفر از مقامات ارشد اداری و امنیتی این ولایت را از کار برکنار کرد. هرات یکی از شهرهایی است که هم از لحاظ وسعت نفوس و هم به دلیل اهمیت فرهنگی و اقتصادی خود، بعد از کابل در محراق توجه ناظران قرار دارد. در چند ماه اخیر وضعیت شهر و ولسوالی های هرات مایه نگرانی بود. میزان ترور و ناامنی در شهر آشفتگی هایی را دامن زده بود که به ادعای رییس اتاق های تجارت هرات به بی بی سی، بیش از 150 تاجر و سرمایه گذار سرمایه های خود را از این شهر بیرون کشیدند.
اشرف غنی از مردم هرات خواسته است که پنج نفر را معرفی کنند تا او از میان شان شهردار هرات را انتخاب کند. اما او روشن نساخته است که منظور او از «مردم» کی هایند و کدام گروه از «مردم» با چه میکانیزمی صلاحیت می یابند تا برای او پنج نامزد شهرداری را معرفی کنند. اشرف غنی این را نیز واضح نساخته است که «مردم» این پنج نفر را چگونه و در ظرف چند روز به او معرفی کنند و معیاری که وی نامزدان کدام گروه «مردم» را اعتبار می بخشد، چیست. او سه ماه قبل برای تعیین شهردار کابل نیز از همین طرح یاد کرد، اما تا کنون شهردار کابل، با تمام سخنان تلخ و درشتی که از اشرف غنی شنید، روی کرسی خود برقرار مانده و حتی به مقام سرپرست نیز تنزل نیافته است. آیا این داستان در وضعیت خطیر و آشفته هرات نیز تکرار می شود؟
***
سوال این است که چرا اشرف غنی به چنین اقدامی مبادرت کرد؟ آیا این اقدام، قدرت و جدیت او برای «اصلاحات» را نمایش می دهد یا سراسیمگی و استیصال او در برابر دشواری ها و مشکلات را؟ پیامد این اقدام برای هرات، به طور خاص، و برای وضعیت اداری و امنیتی افغانستان، به طور عام، چه خواهد بود؟
اشرف غنی هنوز کابینه اش را تشکیل نکرده است. مهلتی را که پارلمان ضمیمه یک دشنام سنگین برای او و داکتر عبدالله، تعیین کرده بود، روز شنبه پایان یافت. نمایندگان اقدام مشخص دیگری را بیان نکردند، اما به طور انفرادی باز هم تا توانستند شماتت کردند و طعنه دادند و حکومت وحدت ملی را دست انداختند. وقتی کابینه حکومت، به عنوان اولویت فوری اشرف غنی، تشکیل نمی شود، خیزبرداشتن در هرات و زورآزمایی در شهری که صد بهانه برای فروپاشی و ناآرامی خود دارد، به چه معنا خواهد بود؟
برای این سوال ها پاسخ روشنی وجود ندارد. حد اقل اشرف غنی به این سوال ها به طور شفاف و روشن پاسخ نمی گوید. تا جایی که من به یاد دارم، اشرف غنی پیش از وارد شدن در کمپاین های رسمی انتخابات ریاست جمهوری، یعنی حوالی ماه دلو 1392، شیوه ای داشت که بر اساس آن، ابهام و راز در سیاست هایش به طور سریع و چشمگیر برطرف می شد. به همین دلیل، نیروهای زیادی از میان سیاستمداران و فعالین فرهنگی و مدنی و تاجران و متنفذان قومی به سویش سرازیر شدند و تقریباً همه حس می کردند که از او چیز تازه ای می گیرند و به نکته تازه ای باورمند می شوند.
مقارن با آغاز کمپاین های رسمی در انتخابات، وقتی پای اشرف غنی به حریم فعالیت های جدی در عرصه سیاسی باز شد، رازآفرینی و ابهام زایی در رفتارها و حرکات او بیشتر شد. از آن زمان تا کنون، اشرف غنی، پی هم راز خلق کرده، اما هنوز تعداد اندکی از این رازها را باز نکرده است. این روند به خصوص بعد از مراسم انتقال قدرت و داخل شدن اشرف غنی در دهلیزهای ارگ ریاست جمهوری، شدت گرفت. او بر قاضیان حمله کرد، اما تحلیف حکومتش را توسط قاضی القضاتی انجام داد که چندین سال را به طور غیرمشروع در پست خود نشسته بود. او بی موجب بر اعضای پارلمان حمله کرد؛ برای تصفیه دوسیه زندانیان تا یک هفته مهلت داد؛ دوسیه کابل بانک را باز کرد و قصه زاخیلوال و هلکو و محمود کرزی و حسین فهیم و قدیر فطرت را به یک نسبت روی زبان ها جاری ساخت؛ ... اما همه این اقدامات رازی شدند که اشرف غنی بر جعبه رازهای حکومت و رفتار خود علاوه کرد.
حالا هم ده ها قصه رازآلود از ارگ اشرف غنی بیرون زده اند: دانگام و عملیات علیه طالبان؛ مذاکره با طالبان و زندانیانی که از گوانتامو به کابل انتقال یافتند؛ قصه جنرال دوستم و هشدار او به خاطر قیمت آرای میلیونی اش در انتخابات و حالا رفتن پرسروصدایش به شمال؛ قصه تقسیم پنجاه درصدی حکومت میان دو تیم رقیب؛ قصه زن و رولا و شریعت اسلامی؛ حکایت بزرگ ترین مدرسه اسلامی با سرمایه عربستان سعودی؛ ارگ و اداره امور و نقش امریکا و ناتو در جنگ علیه ترور و طالب؛ بودجه سال 1394 و کیسه خالی خزانه دولت و عدم توانمندی در پرداخت معاشات کارمندان؛... همه رشته هایی دراز از رازهایی اند که اشرف غنی خلق کرده است. ایجاد اداره های موازی از یک سو، و تصفیه های انقلابی گونه ادارات و مأمورین حکومت از سویی دیگر، رازآلود اند. اشرف غنی، هر روز از اینگونه رازها خلق می کند، اما تا کنون یکی از آنان را پاسخ نگفته و رمزگشایی نکرده است.
***
قضیه هرات، موجی تازه از رازهای رفتار اشرف غنی است. وقتی اداره امور تصفیه شد و صدها کارمند بی سرنوشت شدند و از اداره دور افتادند، گفته شد که این اقدام بخشی از کوچک کردن دولت و کاراساختن نظام است. اما آیا برکنار کردن سی مقام ارشد اداری و امنیتی از ولایت هرات که سه ماه والی نداشته و تمام چرخ حکومتداری آن متوقف بوده است، از جنس تصفیه اداره امور است؟
در افغانستان مردم حکومت و اتوریته آن را در قدم اول با شخصیت هایی اعتبار می کنند که با هیکل آدمی زاد روی یک چوکی نشسته و ادای حکومتداری درآرد. اشرف غنی، حالا سی کرسی را از این هیکل ها تهی کرده است. فردا، اگر مثلاً گفته شود که فلان پسته حکومتی سقوط کرد یا فلان اداره چور شد یا در فلان جا یک شهروند اختطاف شد، چه کسی باید به آن پاسخ گوید؟
گیریم مردم هرات پنج نفر خوب را برای پست شهرداری پیشنهاد کردند و اشرف غنی هم بدون درنگ یکی از آنها را برای مصاحبه حضوری دعوت کرد و منظوری شهرداری اش را امضا کرد، آیا مشکل هرات حل می شود؟ پست های قوماندانی امنیه و سارنوالی و گمرکات چه می شوند و چند روز وقت می گیرد تا اشرف غنی افراد مناسب و شایسته ای را که حساسیت قومی و منطقه ای و زبانی و مذهبی خلق نکند، برای این سی پست مهم معرفی کند؟
***
اشرف غنی، مفکوره ای نداشت که از آن بوی کودتاگری استشمام شود؛ آنهم کودتاگری از مقام ریاست دولت علیه کارمندان زیردست خود. او به صراحت می گفت که اتوریته حکومت، به زمانی طولانی نیاز دارد تا ایجاد شود، اما به زمانی اندک نیاز دارد تا از هم بپاشد. اشرف غنی از حکومت نکته های زیادی داشت که برای همراهان و همکاران خود می گفت. او معلم خوبی بود و برای همه معضلاتی که افغانستان با حکومت ناکام کرزی گرفتار آن بود، فرمول های جمع و جورشده ای داشت که آن را تبیین می کرد.
به نظر می رسد اشرف غنی هنوز هم زمان دارد تا روند رازآفرینی در حکومت خود را به رازگشایی تبدیل کند و با زایل ساختن ابهام در سیاست های خود، ذهن مردم را از آشفتگی و سراسیمگی نجات دهد. اشرف غنی برای ساختن الگویی موفق از یک حکومتداری خوب، هنوز هم ظرفیت دارد. این ظرفیت نباید با اقدامات غیر استراتژیک هدر شود. اقدام برای برکناری سی مقام ارشد امنیتی و اداری هرات را می توان یک تاکتیک اضطراری گفت، اما مشکل است که آن را یک اقدام استراتژیک قبول کرد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر