۱۳۹۳ دی ۲۴, چهارشنبه

نامه به رییس جمهور (7)

بازی با طالبان، بازی با دم مار است!

جناب رییس جمهور،
اخیراً بی بی سی گزارش داد که شما برخی از وزارت ها و ولایت ها را به طالبان پیشنهاد کرده اید، اما آنها این پیشنهاد را نپذیرفته اند. ظاهراً شما در بدل این پیشنهاد، درخواست داشته اید که طالبان از جنگ دست بردارند و با حکومت ملحق شوند. برخی از منابع نزدیک به شما استدلال کرده اند که وقتی همه گروه های سیاسی در حکومت وحدت ملی شامل باشند، چرا از شمولیت طالبان ممانعت شود.
***
حالا بحث راست و دروغ بودن این حرف ها نیست. در دوران حکومت کرزی، مسأله واگزاری ولایت های جنوب به طالبان مطرح شد؛ اما با واکنش شدید کرزی از دستور کار بیرون رفت. آن زمان، نیروهای بین المللی در افغانستان حضور داشتند و در عملیات علیه طالبان نیز سهم می گرفتند. اکنون پیشنهاد شما و رد شدن آن از سوی طالبان می تواند تغییر موقعیت حکومت افغانستان و طالبان را نیز گوشزد کند: گویا شما از موقف التماس و فرودستی، حاضر هستید طرح گذشته را با امتیازاتی بیشتر قبول کنید، اما طالبان از موقف انکار و فرادستی، به موفقیت هایی بیشتر چشم دوخته اند.
حد اقل سه متغیر را می توان در امیدواری های جدید طالبان موثر دانست: اول، حکومت وحدت ملی، با افشاکردن مشکلات درونی خود، توان مدیریت یکدست و قدرتمند را از دست داده است. دوم، خروج نیروهای بین المللی و امتناع آنان از اشتراک مستقیم در جنگ، باعث تقویت روحیه طالبان شده است. سوم، فشار پاکستان برای تصفیه طالبان از داخل مرزهای خود و راندن آنها به این سوی خط دیورند، طالبان را از قدرت بی سابقه ای برخوردار می سازد که می توانند به سادگی از آن علیه دولت افغانستان، حد اقل در سطح کنترل ولایت های جنوبی و مشرقی، کار گیرند.
وقتی چنین باشد، طالبان تصور می کنند که چرا باید امتیازی را در بدل شرط شما قبول کنند، در حالی که بیشتر از آن را به گونه ای مفت و رایگان به دست می آرند.
***
طالبان برای اینکه از موقف «امارت اسلامی» با شما طرف شوند، بیشتر از یک مسجد در یک ولسوالی دورافتاده ضرورت ندارند. در اختیار داشتن یک ولسوالی بزرگ، یک ولایت یا چندین ولایت کمال مطلوب آنان خواهد بود. امارت اسلامی طالبان، حکومت را با یک محکمه ساده با فرمان ها و اجرائات صحرایی تمثیل می کند: دست دزد قطع می شود، جرایم اخلاقی با شلاق در ملأ عام مجازات می شود، سنگسار کردن «زنان» و گردن بریدن و حلق آویز کردن «کافران» تنها با تجمع مردم و چند ساعت ترتیبات بی خرج عملی می شود. در فقدان کارایی حکومت وحدت ملی، امارت اسلامی طالبان در یک محیط قبیلوی و دور از نیازهای زندگی مدرن، حد اقل نویدی از یک استراحت شبانه یا گشت و گذار روزانه است.
اگر چنین شود، شما به زودی مجبور خواهید شد برای مذاکره با این آدرس مشخص طالبان، هیأت بفرستید و وارد معامله شوید و به جای دو سه وزارت، یک سوم حکومت تان را دودستی به آنان تقدیم کنید و در ازای تیول داری آنها در ولایات، باج معین ماهانه و سالانه نیز پرداخت کنید.
***
طالبان را با سایر شریکان خود در حکومت وحدت ملی یکی نگیرید. اینها معامله گران سیاست و اقتصاد اند. با چوکی و تضمین شبکه های اقتصادی خود راضی می شوند. طالبان، برعکس، با روپوش زمخت ایدئولوژیک در برابر شما ظاهر می شوند. طالبان مدعی اند که شما را به «راه راست» هدایت می کنند و تا این ضمانت را به طور صریح و روشن به آنها ندهید، دست از یقه تان برنخواهند داشت. آیا واقعاً حاضرید این معامله سنگین را با بهای خردکننده آن گردن بگذارید؟
می خواهم شما را به یک تأمل ساده دعوت کنم: اگر طالبان با امارت اسلامی خود پنج سال دیگر بر بخش های معینی از کشور مسلط باشند، برای شهروندان این مناطق چه هدیه ای خواهند داشت؟ همین حالا، پاکستان بر مدارس خود فشار می آورد تا طالبان افغان را اخراج کنند. هزاران طالبی که از این مدارس به افغانستان سرازیر می شوند، به مدرسه ضرورت دارند. طالبان این نیاز را از طریق مساجد تأمین می کنند و پنج سال بعد، هزاران طالب گرسنه، اما سرشار از انگیزه و ایمان و عقده، سر بلند می کنند تا سوال های کلان تری را از شما و حکومتی بپرسند که پنج سال به عنوان کافر و ملحد مورد نفرت قرار داشته اند.
دقت کنید که حالا، جمع زیادی از طالبان افغانی در مدارس پاکستان، نوستالژی برگشت به وطن دارند. اما پنج سال بعد، نوستالژی آنها، نه برگشت به وطن، بلکه حصول قدرت و حاکمیت امارت اسلامی خواهد بود. بنابراین، خوب است سوال حکومتداری تان را فراتر از معامله کرسی های یک حکومت نیم بند با داکتر عبدالله و تیم او محاسبه کنید. طالبان، با فرهنگ خشونت و نفرت تربیت می شوند. این فرهنگ، آتش افروز است. آتش جایی را که در آن می سوزد، اولتر از همه می سوزاند. طالبان تا به آتشی تبدیل شوند که خرمن هستی دیگران را بسوزانند، محیطی را که در آن شعله ور اند، به جهنم تبدیل می کنند. برای اینکه طالبان به صلح و آشتی تمایل پیدا کنند، باید در درون کشور دیدگاهی را ترویج کنید که بستر رشد و پرورش طالبانی را محدود می سازد و در بیرون از مرزها، مخصوصاً با پاکستان، سیاستی را در پیش گیرید که رابطه های تان را از دو دشمن، به دو دوست تبدیل کند.
جناب رییس جمهور،
بازی با طالبان، بازی با دم مار است. به زودی با سر مار نیز آشنا خواهید شد. خوب است از همین حالا برحذر باشید.
20/10/1393
پل خشک، دشت برچی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر