۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

خلیلی: «در تمویل انتخابات سهم نمی‌گیرم» (38)



روز شنبه، 23 عقرب، برای دیدن خلیلی به منزلش رفتم. ساعت 10 قبل از ظهر بود. بعد از اتمام جلسه‌ی «اتاق فکر». خلیلی، برخلاف معمول، 15 دقیقه دیرتر از وقت تعیین شده سر رسید با چند کلمه بهانه و معذرت و تعارف. بعد هم رفتیم روی اصل حرف. پیام اشرف غنی را گفتم. خلیلی نیز، بالمقابل، با همان صراحتی که اشرف غنی گفته بود، پاسخش کوتاه و منفی بود. «یک افغانی هم پرداخت نمی‌کنم. حزب وحدت امکان آن را ندارد. اشرف غنی باید فکر تمویل انتخابات را داشته باشد. او می‌خواهد رییس جمهور شود. باید مصرف کند».
خلیلی از تجربه‌ی انتخابات‌های قبلی گفت و اینکه «دیگران انتخابات را با پول و مصرف پیش می‌برند. اشرف غنی اگر بخواهد مفتکی رییس جمهور شود، کور خوانده است». از گل‌آغا شیرزوی یاد کرد. از عبدالله که چه مقدار پول از ایران و روسیه می‌گیرد تا در کمپاین‌های خود مصرف کند. از اینکه اشرف غنی محبوبیت اجتماعی ندارد تا تاجران ملی برای او کمک و مساعدت کنند.
من، مانند دفعات قبلی، ناگزیر در شرح موقعیت متفاوت اشرف غنی سخن گفتم. اشرف غنی امکانات و فرصت‌هایی را که سایر رقیبان او دارند، ندارد. اشرف غنی تا کنون نتوانسته است برای منابع تمویل قناعت خلق کند که برنده‌ی انتخابات می‌شود. ما هم بر اساس منافع و مطالبات خود با اشرف غنی همراه شده ایم نه به خاطر اینکه او پول دارد یا پول مصرف می‌کند.
گذشته از هر حرفی دیگر، من تأکید داشتم که درخواست پول از اشرف غنی و یا توقع اینکه او هزینه‌ی کمپاین‌های انتخاباتی را یک‌جانبه تمویل کند، با هدف اصلی ما که مشارکت در مدیریت قدرت است، منافات دارد. اگر اشرف غنی پول و هزینه‌ی انتخابات را پرداخت کند، فردا امتیاز مدیریت و رهبری حکومت را نیز دعوا می‌کند. ما خود را شریک او در انتخابات و شریک او در مدیریت حکومت می‌دانیم.
آقای خلیلی در برابر این استدلال به سختی پافشاری می‌کرد. او می‌گفت: «کسی که در محوریت قدرت قرار دارد، اشرف غنی است. فردا حکومت از او است و امتیاز هم به نام او ثبت می‌شود. مصرف را هم باید او متقبل شود. فردا وقتی رییس جمهور شد، او است که تصمیم می‌گیرد نه دیگران». گفتم: این استدلال درست است. اما قرار نیست ما بر اساس این استدلال با اشرف غنی سیاست کنیم یا قرار نیست این سنت را ادامه دهیم. ما دعوای قدرت داریم. انتخابات میدان رقابت بر سر قدرت است. در هزینه‌های انتخابات سهیم شویم تا وقتی نتیجه‌ی انتخابات رسید، به طور طبیعی بتوانیم در مدیریت و امتیاز آن نیز سهیم باشیم. ما باید تصمیم بگیریم نه اینکه بگذاریم اشرف غنی مرجع تصمیم‌گیری باشد.
وقتی بحث طول کشید، ناگزیر شدم مسأله را اندکی شخصی‌تر بسازم. گفتم که برای وی مناسب نیست که از موقعیت رهبری یک جامعه در برابر اشرف غنی بایستد و توقع پول و مساعدت کند تا در انتخابات مصرف شود. گفتم: این کار نه برای او سزاوار است و نه برای دانش.
پیشنهاد من این بود که خلیلی این انتخابات را با انتخابات‌های گذشته متفاوت ببیند. این انتخابات فرصتی است که ما حضور قدرتمند خود را در سیاست کشور تثبیت کنیم و برای همه‌ی رقیبان و همراهان سیاسی بگوییم که با داشته‌های مادی و معنوی خود وارد میدان رقابت می‌شویم. گفتم: به نظر من، برای ما خیلی باصرفه‌تر است که نزد تاجران و شخصیت‌های اجتماعی هزاره دست دراز کنیم و درخواست پول و مساعدت و سهم‌گیری کنیم. این کار مردم را در امر قدرت سهیم می‌سازد و برای آن‌ها امر سیاسی را جدی و بااهمیت می‌سازد. حتا اگر کسی صدای ما را لبیک نگوید، عیبی نیست. اما اگر اشرف غنی یا دوستم مورد درخواست قرار گیرند، حتا اگر پاسخ شان مثبت هم باشد، با موقعیت ما سازگاری ندارد.
خلیلی نشان می‌داد که این سخنان را بی‌هوده می‌دانست و یا تصور داشت که من به جانبداری از اشرف غنی تلاش دارم که هزینه‌ی انتخابات را بر او تحمیل کنم. در یک لحظه برداشت منفی‌ای در ذهنم شکل گرفت. فکر کردم که چون خلیلی خود را مستقیماً در قدرت و حکومت سهیم نمی‌داند، مصرف برای دانش را بی‌هوده می‌داند. به همین دلیل، کوشیدم زاویه‌ی دیگری برای بحث باز کنم. گفتم: به جای درخواست پول و هزینه‌ی انتخابات، باید با اشرف غنی در مورد امتیازات حکومت بعدی وارد گفت‌وگو شوید. شما باید از اشرف غنی بخواهید تا سهم مشخص شما در حکومت آینده را به طور مکتوب و رسمی تعریف کند. گفتم: فردا ده‌ها حزب و جریان سیاسی و مدنی با اشرف غنی یکجا خواهند شد. شما نباید عهده‌دار پاسخ گفتن به این احزاب و جریانات باشید. حالا از موقف حزب وحدت با اشرف غنی وارد مذاکره و تماس هستید. شما به اتکای هیچ حزب و یا جریان دیگر با او دست نداده اید و او هم به استناد همراهی و یکجایی شما با هیچ حزب و جریان دیگر تعهد نکرده است. بنابراین، باید به صراحت بگویید که سهم تان از حضور در تکت انتخاباتی چیست. فردا پاسخ به سایر جریان‌ها را بگذارید به خود اشرف غنی. هر کسی باید بیاید و بر اساس اهمیت حضور خود از قدرت سهم بگیرد نه اینکه سهم شما را تقسیم کند.
خلیلی این پیشنهاد را نیز غیرعملی و زودرس تلقی کرد. گفت: «حالا هیچ چیز معلوم نیست، نمی‌توانیم برویم و روی هیچ چانه بزنیم». گفتم: همین حالا وقت آن است. ما می‌خواهیم این هیچ را به همه چیز تبدیل کنیم. اگر پیروز شدیم باید سهم ما از دستاورد ما معلوم باشد. اگر نشدیم، کسی گلایه‌ای از ما ندارد که چرا سهم نگرفته ایم. گفتم: فردا وقتی قدرت به دست آمد، وقت آن نخواهد بود که بیاییم و درخواست کنیم و چانه بزنیم.
در پایان گفت‌وگوها خلیلی همین قدر قبول کرد که خودش از اشرف غنی درخواست پول و مساعدت نکند و از موقعیت حزب وحدت هم چیزی نخواهد. اما گفت: اشرف غنی مسوولیت دارد که کمپاین هزاره‌جات را مانند کمپاین سایر مناطق افغانستان تمویل کند. «شما می‌دانید که با رفیق تان این مسأله را چگونه حل می‌کنید. حزب وحدت توان پرداخت هزینه‌ی انتخابات را ندارد.»
***
آقای خلیلی از اینکه اشرف غنی متعهد شده است برای کتاب «بگذار نفس بکشم» مقدمه‌ای بنویسد، ابراز خوشی کرد و گفت: این گام مثبتی است. هم برای کتاب و هم برای اینکه یک شخصیت پشتون می‌آید و خواسته‌های هزاره‌ها را تأیید می‌کند. خلیلی هم‌چنین تعهد کرد که هزینه‌ی چاپ دوم کتاب را عهده‌دار شود. تعهدی که هیچ‌گاهی عملی نشد وقتی کتاب زیر چاپ رفت و از چاپ بیرون آمد و در میان مردم توزیع شد، خلیلی دید که هزینه‌ی آن باز  هم از سوی کسانی تأمین شده است که از نان و خرج خانواده‌ی خود مایه گذاشته اند. (ادامه دارد)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر