۱۳۹۴ دی ۲, چهارشنبه

مدیریت قدرت؛ نه امتیاز از قدرت (51)



تا روز شنبه هفتم جدی 1392 جلسه‌ی مهمی برگزار نشد. به نظر می‌رسید فضای جلسه کم کم سردتر و انگیزه‌ها کم‌تر می‌شود. این نکته به عنوان یک تذکر کوچک در ابتدای جلسه‌ی روز شنبه مطرح شد، اما بدون اینکه توجه خاصی را جلب کند، به حاشیه رفت.
موضوع جلسه به بررسی کمیت و کیفیت مشارکت در ساختار قدرت سیاسی اختصاص یافت. دانش در ابتدای جلسه گزارشی از آخرین دیدار خود با اشرف غنی ارایه کرد و گفت که در این دیدار روی «مدیریت کمپاین غرب کابل» حرف زده است. وی جزئیات بیشتری بیان نکرد. هم‌چنین گفت که اشرف غنی قول داده است برنامه‌ی حکومت‌داری خود را طی چند روز آینده تکمیل کرده و برای بررسی در اختیار ما قرار می‌دهد.
***
 داکتر امین احمدی نظام اداری و سیاسی را در سه رده‌ی بالایی، میانی و پایینی شرح داد و گفت: هدف از مشارکت ما در ساختار قدرت سیاسی باید به طور همزمان بر این سه رده متمرکز باشد. او گفت: تا کنون تنها به پست‌های بالا در سطح وزارت‌خانه‌ها توجه شده، اما سایر رده‌های مهم در ساختار قدرت سیاسی مغفول مانده است. او گفت که باید دیدگاه سیاسی ما جامع و دورنگر باشد و به امتیازهای مقطعی توقف نکند.
اسلم جوادی گفت که برای تأمین مشارکت متوازن در ساختار قدرت سیاسی باید اهرم‌های فشار خود را با جنبش و سایر نیروهایی که خواهان مشارکت عادلانه در ساختار قدرت سیاسی اند، هماهنگ سازیم. او گفت: کمیت وسیعی از نیروهای سیاسی وجود دارند که خواهان توزیع عادلانه‌ی قدرت اند. برای ساختن یک دموکراسی مستحکم و پایدار به هماهنگی این نیروها ضرورت داریم.
زهیر گفت: ذهنیت بدی در میان بزرگان ما شکل گرفته است که هیچ کسی پایین‌تر از وزارت قناعت نمی‌کند. او برای تقویت حرف خود از یکی از «مسوولان» یاد کرد که در ابتدای حکومت کرزی به عنوان معین اطرافی وزارت داخله تعیین شد، اما آن را قبول نکرد و برای خود کسر شأن دانست؛ حالانکه دیگران از همین معینیت‌ها و ریاست‌ها مهم‌ترین پایه‌های قدرت خود را ایجاد کرده اند.
جواد سلطانی گفت: در رابطه با مشارکت در قدرت باید دید ستراتژیک داشته باشیم و آن را در مواردی محدود خلاصه نکنیم. یک فرد و دو فرد در این پست یا آن پست مشکل ما را حل نمی‌کند. باید ببینیم که در یک برنامه‌ی دقیق و هدفمند چگونه میزان کمی و کیفی مشارکت خود در ساختار قدرت را افزایش می‌دهیم. وی گفت: ضرورت داریم که این اتاق فکر را حتا بعد از پیروزی در انتخابات نیز ادامه دهیم. ما همیشه به یک مرجعی ضرورت داریم که با اعصابی آرام بنشیند و به طور جامع و همه‌جانبه تمام مسایل سیاسی را رصد کند و برای هر مسأله‌ای چندین گزینه را به طور همزمان پیشنهاد کند.
من گفتم: این ذهنیت نیز باید اصلاح شود که گویا ما داریم از کسی قدرت را درخواست می‌کنیم. باید مفکوره‌ی مدیریت قدرت سیاسی را در خود تقویت کنیم نه امتیازگیری از قدرت سیاسی را. ضرور نیست با لستی از خواسته‌ها و مطالبات دم دروازه‌ی اشرف غنی یا کسی دیگر بایستیم که ما چه می‌خواهیم. بلکه باید برویم و جایگاه خود را در ساختاری تثبیت کنیم که در آن‌جا تصمیم گرفته می‌شود و امتیازات قدرت سیاسی تقسیم می‌شود. من گفتم که حتا در ادبیات انتخاباتی خود بگوییم که ما در حکومت خود چه کاری را انجام می‌دهیم نه اینکه چه کاری را از اشرف غنی می‌خواهیم که انجام دهد.
جواد صالحی گفت: تجربه‌ی محقق و خلیلی در امر رهبری و مدیریت سیاسی بدترین تجربه در تاریخ سیاسی جامعه‌ی ماست. این‌ها مانند شکارچی می‌نشینند و فرصت می‌پالند که در کجا چه امتیازی را به دست می‌آرند تا از آن برای خود یا افرادی از نزدیکان خود استفاده کنند. این شیوه‌ی کار دیگر به بن‌بست رسیده است. شیوه‌ی محقق، برعلاوه‌ی سایر کاستی‌های خود، مبتنی بر رویکرد تقابل‌گرایانه است. او در یک طرف می‌ایستد و با شلیک‌کردن خواسته‌های خود از طرف می‌خواهد که آن را قبول کند در غیر آن آماده‌ی جنگ باشد. خلیلی شیوه‌اش رفیق‌بازی از بالا است. با کرزی یا این و آن رهبر می‌نشیند و مشکلش را حل می‌کند، اما هیچ گروه فشار یا لابی در اختیار ندارد. به محض اینکه از اتاق بیرون آمد، هر چه همان‌جا کف دستش بود، خوب، در غیر آن، کسی ندارد که مطالباتش را به طور منظم پی‌گیری کند.
سعادتی گفت: نباید به اشرف غنی اجازه دهیم که با استفاده از هرم‌های حاشیوی قدرت معاون رییس جمهور را دور بزند. او باید بفهمد که قدرت در دست معاونان اوست و باید اتوریته‌ی معاونان خود را افزایش دهد نه اینکه در عرض آن‌ها قدرت‌های موازی خلق کند. سعادتی از تجربه‌ی کار کرزی یاد کرد که صادق مدبر را در برابر خلیلی علم می‌کرد یا گاهی محقق را می‌آورد تا بر خلیلی فشار وارد کند. سعادتی هشدار داد که نیروهای متفرق خنثاکننده می‌شود. به همین دلیل، باید از همین حالا در ماحول قدرت ریاست جمهوری افراد مهم و کارکشته را جابجا کنیم تا توانمندی‌های ما برای همه اثبات شود و در آینده بتوانیم از آن به عنوان نیروی فشار استفاده کنیم. شناختی که از افراد در جریان انتخابات ایجاد می‌شود در مقررشدن آن‌ها در پست‌های حکومتی نقش دارد.
من اشاره‌های سعادتی به هرم‌های حاشیوی قدرت را نشان روحیه‌ی انحصارطلبی در حزب وحدت دانستم و گفتم که خوب است این ذهنیت را از خود دور کنیم. نیروهای مختلف در کمپاین اشرف غنی اشتراک می‌کنند که هر کدام با توجه به موثریت خود در ساختار قدرت مشارکت می‌یابند. اگر حزب وحدت بخواهد تمام امتیازات قدرت را برای خود و تحت مدیریت خود داشته باشد، با شکست سختی رو به رو می‌شود. هم‌چنین گفتم: ایجاد نیروی فشار برای گرفتن امتیاز تجربه‌ای است که در افغانستان از سوی برخی گروه‌ها عملی شده و نتیجه‌ی مطلوبی از آن حاصل نشده است. به جای طرح‌های مبتنی بر زور و فشار، خوب است به ساختارسازی و اصلاح قانون توجه کنیم و بکوشیم از راه‌های سالم ظرفیت خود را برای تأثیرگذاری در امر سیاسی افزایش دهیم.
دانش، احتمالاً با درک واکنش من در برابر سخنان سعادتی، لحن آرامی در پیش گرفت و قدرت در افغانستان را در سه وجه سیاسی، اداری و فرهنگی تقسیم‌بندی کرد و گفت: از لحاظ تاریخی اقلیت‌ها همواره در بدنه‌ی قدرت توانسته اند برای خود ضمانت و فرصت اثرگذاری خلق کنند. او از تاریخ اسلام یاد کرد که در آن قدرت سیاسی در دست عرب‌ها بوده و غیرعرب‌ها به عنوان عجم در بدنه‌ی اداری قرار داشته اند. در بدنه‌ی حاکمیت بنی‌عباس، غیرعرب‌ها توانسته بودند جای‌گاه قدرتمندی را برای خود دست و پا کنند که این امر در تعدیل قدرت به نحو چشم‌گیری کمک کرده بود و یکی از عوامل دوام حاکمیت چندصدساله‌ی بنی‌عباس محسوب می‌شد. او گفت: ذهنیت سنتی قدرت پشتونی در افغانستان با نفوذ تاجیک‌ها در بدنه‌ی اداری به گونه‌ای جا افتاده است که حالا همه آن را به عنوان یک سنت می‌پذیرند. عبور از این ذهنیت به زمان زیادی ضرورت دارد که نمی‌توانیم با اعمال فشار به آن دست یابیم.
دانش گفت: ما هنوز هم با ضعف قانونی مواجهیم. نظام به درستی شکل نگرفته است. مشکل فقر علمی نظام سیاسی و اداری را نیز آسیب زده است. اکثریت کسانی که کارگزاران نظام محسوب می‌شوند، درک درستی از مسایل حقوقی ندارند.
دانش گفت: در گذشته هم بحث‌های ما بیشتر از اینکه ملی و معطوف به مشارکت در ساختار قدرت سیاسی باشد، حزبی و جناحی بوده و به همین دلیل، ظرفیت‌های داخلی ما خنثا شده است. در عرصه‌ی منافع کلان اجتماعی باید با دید بازتر و وسیع‌تر برخورد کنیم. او گفت: دفتر استاد خلیلی در دوران معاونت ریاست جمهوری‌اش اصلاً دفتر نبوده، بلکه صورت رسمی‌تر دفتر حزب وحدت بوده است. در این دفتر افراد متخصص و کارشناس از خود هزاره‌ها وجود نداشته چه رسد به افراد متخصص و کارشناس از اقوام و اقشار دیگر.
دانش پیشنهاد کرد که باید طرحی ریخته شود که بر اساس آن، جمع کثیری از نخبگان در یک محور گرد آورده شوند و همه‌ی کسانی که در ادارات مختلف حضور دارند، حامی و پیشتیبان همدیگر و تکمیل‌کننده‌ی نقش همدیگر باشند. اگر در تمام این امور از طریق یک تشکیلات منظم برخورد نکنیم، با مشکلات زیادی مواجه می‌شویم.
***
آجندای جلسه‌ی بعدی اولویت‌های سیاسی و ضرورت‌هایی عنوان شد که در دوران انتخابات و بعد از آن در برابر خود خواهیم داشت. (ادامه دارد)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر