نزدیک شام روز شنبه 21 جدی، 1392 به منزل اشرف غنی احمدزی رفتم تا چوکات
اولیهی منشور انتخاباتی او را تنظیم کنیم. اشرف غنی نظر مرا در مورد نحوهی انجام
کار پرسید. وقتی بالمقابل خواستم که خودش طرح ذهنی خود را بگوید، به طور مختصر
گفت: کارهای دیگر را فراموش کنیم. یک کار متفاوت روی دست گیریم. از اول شروع کنیم.
من با توجه به نکتهها و طرح فکریای که در برنامهی اشرف غنی خوانده بودم،
تصور داشتم که وی باز هم طرحی شبیه آن برنامه را پیشنهاد خواهد کرد؛ اما اظهارات
او در این جمله برایم فرصت داد تا به صراحت بگویم که به نظر من، آنچه میخواهیم
روی آن کار کنیم، یک مقاله یا اثر علمی نیست، یک برنامهی انتخاباتی است که هم
باید برای کمپاین و مبارزهی انتخاباتی جواب دهد و هم برای ایجاد حکومتی که در
نتیجهی انتخابات روی کار خواهیم آورد. گفتم: ما با حکومتی ناکام مواجه هستیم. سوال
اصلی این است که چگونه میتوانیم این حکومت ناکام را ترمیم کنیم و آن را به یک
حکومت کارا تبدیل کنیم. این همان تیوریای است که بخشهایی از آن را شما در کتاب
خود به آن پاسخ داده اید.
فکر کردم یادداشتهایی که از دهها جلسهی منظم یا پراکنده با اشرف غنی
داشتم، در تدوین برنامهی انتخاباتی و حکومتداری او نیز مفید خواهد بود. این
یادداشتها تقریباً اکثر مسایلی را در بر میگرفتند که در جریان گفتوگوهای من با
اشرف غنی مطرح شده بود و او در مورد آنها به تفصیل نظر داده بود: ثبات سیاسی،
حکومتداری خوب، قانون اساسی، منازعات اتنیکی و مذهبی و لسانی در کشور، حساسیتهای
دوران انتقال از سنت به مدرنیته، تجربههایی که از حکومتهای گذشته وجود دارد،
فساد اداری، حقوق بشر و حقوق زن و حقوق اقلیتها، احزاب و جریانات سیاسی، تفکیک
قوا، پیمان امنیتی، مشکلات مرزی با کشورهای همسایه، مشکل طالبان و سایر گروههای
بنیادگرا، مشکل افراطیتهای قومی و جریاناتی که با سیاست قومی شامل نظام سیاسی شده
اند، مطالبات جوانان، مشکل کوچیها و مردم دهنشین، مشکلات آموزش و پرورش و مواد
مخدر و اشتغال و امثال آن، از جمله مسایلی بودند که تقریباً در مورد همهی آنها
بحث و تبادل نظر داشتیم و دیدگاههای او را با جزئیات میدانستم.
با توجه به همین برداشت، طرح سادهای را پیشنهاد کردم که
فکر میکردم چوکات عمومی دیدگاه اشرف غنی در رابطه با کمپاین انتخابات و برنامهی
حکومتداری را احتوا میکند. در این چوکاتبندی، از تأمین ثبات به عنوان نقطهی
محوری در دیدگاه سیاسی وی یاد کردم و گفتم که وی فروپاشی نظم و ثبات در کشور را
همواره به عنوان یک خطر عمده تلقی میکرد و میگفت که در صورت برهمخوردن ثبات،
تشتت و پراکندگی کشور غیر قابل کنترل خواهد شد. این نظر او را نیز یادآوری کردم که
به صراحت میگفت: افغانستان تا کنون در قالب یک ملت واحد تحت مدیریت نظام سیاسی
واحد انسجام نیافته است. ثبات سیاسی بعد از سقوط طالبان، با نوعی از اجماع ملی و
بینالمللی، زمینه را برای ایجاد انسجام سیاسی در کشور فراهم کرده است، اما این
زمینه تنها در یک بستر دموکراتیک و مبتنی بر قانون اساسی قابل حفاظت است. بیم او
از منازعات اتنیکی و قومی و مذهبی و لسانی را یاد کردم که این منازعات را به
اندازهی نفوذ گروههای مافیایی و شبکههای قاچاق و دستدرازیهای استخبارات بیرونی
خطرناک میدانست.
از تیوری تداوم و تحول یاد کردم که برای او از منظر تأمین ثبات سیاسی اهمیت
داشت. تداوم، به نظر او حفظ و استمرار ثبات سیاسی بر اساس ارزشها و اصول قانون
اساسی بود و میگفت: هر چیزی را میشود با تکرار تجربه کرد، اما نظام سیاسی را نمیتوان
بار بار تجربه کرد. هر تجربهی نظام سیاسی به بهای زمان و سرنوشت تاریخی مردم تمام
میشود. او از تجربهی نظامهای دموکراتیک به عنوان الگوی موفق در تأمین ثبات
سیاسی درازمدت یاد میکرد و میگفت که افغانستان نیز چارهای جز استمرار بر اساس
نظام و اصول دموکراسی و قانون اساسی ندارد.
در جریان جلسات و گفتوگوهایی که داشتیم، اشرف غنی ثبات سیاسی را نیز منوط
به دو اصل عمده میدانست: اول، مشروعیت قانونی نظام سیاسی؛ دوم، کارایی آن در قالب
ارایهی حکومتداری خوب. میگفت: قانون اساسی بحث حقوق شهروندان و وجایب دولت را
مطرح کرده است. حکومتداری خوب چیزی جز عمل کردن به احکام قانون اساسی نیست.
شهروندان حقوقی دارند که دولت مکلف است آنها را تأمین کند.
بحثهایی از قبیل اصلاح نظام اداری، مبارزه با فساد، کاراساختن نظام عدلی و
قضایی، بهبودی نظام آموزش و پرورش، توجه جدی به حقوق بشر و مخصوصاً حقوق زنان و
کودکان و اقلیتها در دیدگاههای اشرف غنی دو وجه برجسته داشت: در داخل کشور ثبات
مشروع را تأمین میکرد و در خارج از کشور، حمایت کشورهای تمویلکننده را که خواهان
التزام افغانستان به موازین دموکراسی و حقوق بشر هستند، جلب میکرد.
وقتی این نکتهها را به عنوان برداشتها و جمعبندیهای خود از دیدگاه
سیاسی اشرف غنی مرور کردم، اثرات مثبت و امیدوارکنندهی آن را در چشمان وی شاهد
شدم. با خوشحالی و اطمینان گفت که از همین منظر میتوانیم کار خود را شروع کنیم و
نتیجهی آن برای همه قناعتبخش خواهد بود.
***
قرار شد ثبت برنامه از روز سه شنبه، 24 جدی 1392 به طور منظم آغاز شود.
اشرف غنی پذیرفت که تقسیماوقات کاری خود را مطابق ضرورت من تنظیم میکند و اول
صبح و آخر شب را خالی میگذارد تا هر وقتی که من فرصت کردم، بتوانم برای او احوال
دهم تا با هم بنشینیم و برنامه را ثبت کنیم. گفت: در دو هفتهی اول، قسمت اعظم وقت
خود را به مطالعه و یادداشتبرداری اختصاص میدهد و آمار و ارقامی را که برای برخی
از موارد ضرورت است، آماده میکند.
قرار شد جلسهی اول، به مفهوم ثبات به طور عام، و ثبات سیاسی به طور خاص اختصاص
یابد و اشرف غنی کلیات نگاه خود در مورد تیوری تداوم و تحول را شرح دهد و در رابطه
با نظام سیاسی، انتخابات و دورنمایی که برای یک حکومت منتخب دموکراتیک در نظر
دارد، توضیح دهد.
در بخش عملی نیز قرار شد که من صدای اشرف غنی را ثبت کنم و در ابتدا، صرفاً
با توجه به محتوایی که هر بند از سخنان او دارد، متن نوشتاری آن را آماده سازم و
بعد از هر دو یا سه روز، متن نوشتهشده را برای وی تحویل دهم تا آنها را مرور کند
و اصلاحیهها و نظریات تکمیلی خود را دوباره در اختیار من قرار دهد تا در متن گنجانده
شوند. همچنین قرار شد سوالهایی را که در جریان توضیحات و بحثهای او به ذهنم میرسیدند،
یادداشت کنم و آنها را در ختم هر جلسه، یا در ختم یک بخش از عنوانی که در نظر
گرفته میشد، بپرسم تا او به آنها جواب دهد.
قرار دیگر ما این شد که تدوین نهایی برنامه را در ختم کار، وقتی انجام دهیم
که موضوعات از جنبههای تیوریک و انطباق خود با قانون اساسی مورد سنجش قرار گرفته و
مشکلی نداشته باشند. اشرف غنی گفت که این بخش کار باید توسط دانش و داکتر امین
احمدی صورت گیرد و پس از آن در اختیار کمیتهی تدوین برنامه گذاشته شود که آنها
نیز به دقت مرور کنند و پیشنهادات و اصلاحیههای خود را تقدیم کنند. اشرف غنی با
تأکید گفت که نظر دانش و داکتر امین احمدی برایش خیلی مهم اند؛ اما متن به آنها وقتی
داده شود که کار اولیه تا حدی زیاد تکمیل شده باشد و ضرورتی به رد و بدل شدن دو سه
بارهی متن پیش نیاید. (ادامه دارد)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر